1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاهی كوتاه به سرگذشت كريسمس

اسكندر آبادى۱۳۸۵ دی ۴, دوشنبه

آنچه ما در ايران به نام عيد كريسمس می‌شناسيم اصطلاحی در زبان انگليسی است كه به معنای عبادت به مسيح است. اما اين عيد در اكثر زبانهای ديگر با واژه‌ی عيد ميلاد بيان می‌شود بجز آلمانی كه به اين عيدWeihnachten می‌گويند كه به معنی شب يا شب‌های مقدس است.

https://p.dw.com/p/A7PK
كريسمس در خاورميانه
كريسمس در خاورميانهعکس: AP

بدين ترتيب تولد عيسای مسيح را در كشورهای مسيحی همه ساله از غروب ۲۴ دسامبر گرامی می‌دارند. چون روز ميلاد او را ۲۵ دسامبر می‌دانند. سال ميلادی اّما بر پايه‌ی تولد عيسای مسيح، يك هفته بعد از اين روز آغاز می‌شود. جالب است بدانيم كه ارامنه‌ی خودمان، تولد مسيح و سال نو را در روز ششم ژانويه جشن می‌گيرند. حالا ديگر بايد پرسيد: تولد مسيح چه روزی بوده و كدام تاريخ درست است و از چه هنگام اين روز را روز ميلاد مسيح قرار داده اند؟

آنچه در انجيلها درباره‌ی تولد عيسى آمده، اشاره‌ی دقيقی به روز و حّتى فصل ولادت او ندارد. حتى گفته شده كه شبانان در شب تولد او گوسفندانشان را در دشت رها كرده بودند و از آنجا كه زمستان بيت‌المقدس سرد است، می‌شود احتمال ضعيف هم داد كه اصلاً تولد او در زمستان رخ نداده باشد. كليسای كاتوليك اين روز را از روز ۲۵ مارس اتخاذ كرده كه می‌گويند علاوه بر آغاز بهار به گمان آن زمانها، روز آغاز بارداری مريم مقدس مادر عيسای مسيح بوده است.

هرچه هست، از سال ۳۳۶ ميلادی، كليسای رم، روز ۲۵ دسامبر را رسماً روز تولد مسيح اعلام كرد. روميان در اين روز خداى خورشيد را گرامى مى داشتند و در آن زمان هنوز جشنهای بزرگ درباری و قومی در اين روز برپا می‌شد. بنابراين بعيد نيست كه به همين دلايل بيست و پنجم دسامبر، به روز تولد مسيح تفسير شده باشد. حرف آخری كه درباره‌ی تعيين اين روز بايد زد، اين است كه تا سال ۱۵۸۲ كه گاهشماری ژوليان در اروپا مرسوم بود، سال نو با روز ميلاد مسيح آغاز می‌شد. با تغيير گاهشماری ميلادی توسط پاپ گرگور و تثبيت گاهشماری گرگوريان كه هم اكنون مرسوم است، روزهای آغاز سال نو و روز ميلاد مسيح از يكديگر جدا شدند. ناگفته پيداست كه همزمانی تقريبی روز ميلاد مسيح با شب يلدا كه در قومهای اروپايی هم به گونه‌ای جشن گرفته می‌شده، كاملاً تصادفی نبوده و بيگمان تعيين ميلاد مسيح در چنين روزی از جشنهای بلندترين شب سال هم تأثير گرفته است.

اما صدها سال طول كشيده تا جشنهای ميلاد مسيح به شكل امروزين خود درآيند. مورخين از تئاترهايی می‌نويسند كه از سده‌ی يازدهم در سرزمينهای اروپايی نمايش می‌دادند. در اين نمايشها، صحنه‌ی تولد مسيح را در ميان آغلی در بيت‌المقدس بازسازی می‌كردند. اين است كه هم اكنون هم در بيشتر جشنهای ميلادی آخور كوچكی در ميان می‌گذارند و عروسكی در آن می‌خوابانند. بچه‌ها گرد اين آخور جمع می‌شوند و سرودهای مخصوص ميلاد مى‌خوانند. پس از پيدايش پروتستانتيسم، آرام آرام در قشرهای بالای جامعه رسم شد كه در شب ميلاد مسيح، به هنگام برپايی جشن خانوادگی، هدايايی داده و گرفته شود.

امروزه اين رسم هم به آداب و رسوم طبيعی عيد ميلاد تعلق گرفته و گاه حتا سرودهايی رسيدن وقت دادن هديه‌ها را نويد مى‌دهند. پيش از اينها اين نيكلاس مقدس بود كه برای بچه‌ها هديه مى‌آورد. ولی بعدها روايت شد كه اين عيسای مسيح است كه به همگان هديه شده و هديه می‌دهد. امروزه گاه در بازارهای كريسمس هديه‌های كوچكی هم توسط بابا نوئل‌ها به بچه‌ها داده می‌شود. اين بابا نوئل‌ها، بى‌شباهت به حاجى فيروز نيستند و گاهی هم به نماد عمو نوروز نزديك می‌شوند. پدر و مادرها از بچه‌هاشان می‌خواهند كه هديه‌ای درخواست كنند تا بابانوئل شب هنگام از دودكش بخاری به خانه وارد شود و آن هديه را زير درخت كريسمس بگذارد.

درخت كريسمس هم سرگذشت باستانی ندارد. می‌گويند اين درخت جانشين شمع‌ها و مشعل‌هايی است كه پيش از اينها مردم برای روشنتر كردن شب كريسمس از آنها فراوان استفاده می‌كردند. بازارهای كريسمس هم از سده‌ی چهاردهم ميلادی به بعد آرام آرام از مراسم ويژه‌ی جشنهای ميلاد به شمار آمده‌اند. از مراسم ديگر كريسمس، غذای مخصوصی است كه شب عيد مى پزند و روز عيد می‌خورند. در اكثر كشورهای اروپايی شكم غاز يا بوقلمون را پر از مخلفات مىكنند و آن را يا به صورت كبابی يا سرخ كرده مى خورند. جای بيسكويتها و شيرينى‌های كريسمس هم نبايد سر ميز جشن خالی باشد. اين كيك‌ها و شيرينى‌ها بيشتر شكلهای نانهای قديم اروپا را به ياد می‌آورند.

امروزه، تبليغات تجاری آنچنان جشنهای ميلاد مسيح را دستآويز خود ساخته‌اند كه در چين و ژاپن و بسياری كشورهای غيرمسيحی هم، بازارهای كريسمس رواج پيدا كرده‌اند. در پايان اين مطلب بد نيست ترجمه‌ی يكی از سرودهای مخصوص عيد ميلاد را بياوريم. سرودهای عيد ميلاد هم از اجزای طبيعی و جدانشدنی اين جشنها هستند. سرودی است از ايزاك واتس كه آهنگش را جرج فردريك هندل Hendel آلمانى تبار انگليسی ساخته و آن را جزو اوپرای ويژه‌ی مسيح اجرا می‌كنند. اين اوپرا در سال ۱۷۴۲ برای نخستين بار در لندن بر صحنه آمد و نام هندل را به عنوان بهترين سازنده‌ی اوپراهای مذهبى، جهانگير كرد:

شاد بادا زمين و زمان، شاد

پادشاه جهان را ببينيد

در دل خويشتن جا دهيدش،

آسمان و زمين، خوش بخوانيد.

شاد بادا زمين و زمان شاد،

منجی ما كند شاد و آباد،

تا كه دشت و دمن، كوه و صحرا،

نغمه‌ی خوش نوا می‌سرايند،

يك به يك مردمان، خوش بخوانيد.

تا كه او بر جهان حكمفرماست،

تا كه او آزمون جهان است،

از بزرگّی و از مهر و از داد،

سربسر اين جهان را نشان است.

شاد بادا زمين و زمان، شاد.