1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

هری پاتر و نبرد آخر

۱۳۸۶ تیر ۲۰, چهارشنبه

"هری پاتر و حلقه‌ی ققنوس"، فیلمی است پر کشش و هیجان‌انگیز که بیش از هر چیز بر ارزش‌های انسانی تأکید می‌کند. پاتر در پایان این فیلم در می‌یابد که قدرت جادویی‌اش، در محبت و عشق و دوستی نهفته است.

https://p.dw.com/p/BEy9
صحنه‌ای از فیلم هری پاتر و حلقه‌ی ققنوس
صحنه‌ای از فیلم هری پاتر و حلقه‌ی ققنوسعکس: 2007 Warner Bros. Ent.

لرد ولدمورت،(Voldemort) یکی از قهرمانان داستان "هری پاتر" قطعاً خبیث‌ترین موجود جهان نیست، ولی بی تردید تنها لردی است که میلیون‌ها جوان و نوجوان در سراسر جهان از او نفرت دارند. به همین ترتیب پروفسور دامبلدور،(Dumbledore) تنها شخصیتی نیست که برای نیکی و پاکی مبارزه می‌کند، ولی قطعا محبوب ترین آن‌هاست. چون این دو، اولی به عنوان دشمن و دومی به نام دوست، هری پاتر را در همه جا دنبال می‌کنند و در آخرین بخش سرگذشتش، برای دستیابی به روح او با هم می‌جنگند. این فیلم که به ماجراهای آخرین سال فراگیری فنون جادوگری در مدرسه ی هاگوارتز (Hogwarts) می پردازد، "هری پاتر و حلقه‌ی ققنوس" نام دارد و از روز۱۲ ژوئیه در سینماهای آلمان به نمایش در می‌آید.

تین‌ایجرهای جادوگر

در فیلم "هری پاتر و حلقه‌ی ققنوس"، هری و دوستانش دیگر دوران کودکی را پشت سر گذاشته‌اند و ماجراها و زیروفرارفت‌های سنین تین ایجری را تجربه می‌کنند. این فیلم، در یک روز تابستانی داغ و خسته کننده آغاز می‌شود: هری، کلافه از تنهایی و گرمای طاقت فرسا، بی صبرانه در انتظار پایان تعطیلات و رفتن به "مدرسه‌ی جادوگری" است. برای او و دوستانش پنجمین سال فراگیری فنون جادوگری در هاگوارتز شروع می‌شود. او در عین حال نگران حال دوستان و همکلاسی‌هایش، رون وسلی (Ron Weasley) و هرمینه جرینجر(Hermine Granger) نیز هست، چون پس از درگیری با لرد بدجنس ولدمورت، هیچ کس خبری از خود به او نداده است. در این گیرودار ناگهان دو "موجود خبیث" به او حمله می‌کنند و هری برای دفاع از خود، به ترفندهای "جادوگری" متوسل می‌شود. این اتفاق شوم، به اخراج او از مدرسه‌ی جادوگری می‌انجامد: "وزارت جادوگری" در نامه‌ای اخراج او را به دلیل "استفاده‌ی غیر مجاز از توانایی‌های جادوگرانه‌ی خود در خارج از مدرسه" به اطلاعش می‌رساند.

هری پاتر در صحنه‌ای از فیلم
هری پاتر در صحنه‌ای از فیلمعکس: 2007 Warner Bros. Ent.

دادگاه نمایشی

هری امیدوار است بتواند در جلسه‌ای که به این منظور در آن وزارت خانه برگزار می‌شود، علت بکارگیری شگردهای جادوگری را در جنگ با آن دو موجود خبیث، برای مسئولان توضیح دهد و اجازه‌ی بازگشت به مدرسه را دوباره کسب کند. ولی نشست کذایی به "دادگاهی نمایشی" تبدیل می‌شود که به دستور شخص وزیر، کورنلیوس فوج، (Cornelius Fudge) ترتیب داده شده است، یعنی کسی که همواره در پی بهانه‌ای بوده تا از شر هری خلاص شود.

با این حال هری از اتهاماتی که به او وارد می‌شود، تبرئه می‌گردد. چون در لحظه‌ای تعیین کننده ناگهان پروفسور آلبوس دامبلدور، رییس مدرسه که پشتیبان هری است، وارد جلسه می‌شود و دفاع از او را به عهده می‌گیرد. با وجود این، وقتی هری به مدرسه باز می‌گردد، با سردی و تمسخر برخی از شاگردان و معلم‌ها روبرو می‌شود: آن‌ها فکر می‌کنند که هری در رابطه با لرد ولدمورت دروغ گفته است و در واقع به صداقت و بی گناهی او شک می‌کنند.

این طرد و تحقیرها، شب‌های هری را با کابوس‌هایی که ظاهرا خبر از اتفاقات شومی می‌دهند، همراه می‌کنند. گذشته از این، پروفسور دامبلدور که حالا هری به حمایتش بیش از پیش نیاز دارد، رفتاری متزلزل و آزاردهنده در پیش می‌گیرد و حتی گاهی او را از خود می‌راند.

در این میان جناب وزیر کورنلیوس فوج، استاد جدیدی برای رشته‌ی "دفاع در برابر ارواح خبیث" تعیین کرده است: خانم پروفسور دولورس امبریج (Dolores Umbridge)که بسیار حیله گر و دودوزه باز است. به کمک او، آقای وزیر برآنست که بر مدرسه و شاگردانش نظارت و تسلط داشته باشد، از همه مهم تر هری را تحت کنترل خود درآورد. شاگردان کلاس، از جمله دوستان هری، هرمینه و رون خیلی زود متوجه می‌شوند که شیوه‌های استاد دولورس، آنان را برای مبارزه با قدرت های خبیثی که جهان را تهدید می‌کنند، کارآیی ندارند. از این رو هرمینه و رون، هری را متقاعد می‌سازند که خود رشته‌ی کار را در دست گیرد. هری مخفیانه گروهی به نام "ارتش دامبلدور" تشکیل می‌دهد و به آن‌ها در مخفیگاه‌های دست نیافتنی، شیوه‌های جنگیدن با نیروهای پلید را می آموزد...

پذیرش مسئولیت

هری و دوستانش در فیلم "هری پاتر و حلقه‌ی ققنوس" دیگر با "دنیای بچگی" وداع گفته اند و با وظایف و تصمیم‌هایی که معمولا بزرگسالان با آن‌ها مواجهه‌اند، روبرو می‌شوند و مهم‌تر ‌آن که باید مسئولیت پی‌آمدهای این تصمیم‌ها را هم بپذیرند. به‌ویژه هری در این مرحله، نه تنها باید با واقعیت مرگ دوستش، سردریک دیجوری، (Cedric Diggory) کنار بیاید، بلکه ناچار است نسبت به دیگران هم زودتر "بزرگ شود" و مسئولیت‌هایی را عهده دار شود که تا به حال با آنان آشنا نبوده است.

Filmszene Harry Potter und der Orden des Phönix
صحنه‌ای از فیلمعکس: 2007 Warner Bros. Ent.

کارگردان فیلم "هری پاتر و حلقه‌ی ققنوس"، دیوید یتز، (David Yates) جذابیت خاص این دنیای تین ایجری را چنین توضیح می‌دهد: "به نظرمن این خیلی هیجان‌انگیز است که داستان هری در این سنین اتفاق می‌افتد؛ در سنینی که شاگردان مدرسه‌ی جادوگری پخته تر شده اند و زندگی‌شان پیچیده تر شده است. آن‌ها حالا دست به اعتراض می‌زنند، با مرزهای بزرگسالان آشنا می‌شوند، این را کشف می‌کنند که ورود به دنیای بزرگسالان چقدر دشوار است و چگونه آدم باید راه خود را پیدا کند. داستان "هری پاتر و حلقه‌ی ققنوس" چندین لایه دارد. این داستان از یک سو، سرزندگی سحرکننده‌ای را دارد که ما با آن‌ها در کتاب‌های خالق هری پاتر، خانم رولینگز آشنا شده ایم، یعنی تمام آن اتفاقات عجیب و غریب و غافلگیرکننده‌ی فیلم‌های پیش، در این جا هم دیده می‌شوند، ولی از سوی دیگر با موضوعی سر و کار داریم که پیچیده تر است و معمولا بزرگتر‌ها با آن درگیرند."

زشت نیت، ولی نه بد‌طینت

علاوه بر این دو نکته، بازی‌های ماهرانه‌ی هنرپیشگان قدیمی و جدیدی که در این فیلم بازی می‌کنند، موفقیت افسانه‌ای این پنجمین فیلم هری پوتر را تضمین می‌کنند. به ویژه بازی ایملدا استونتن، (Imelda Staunton) درنقش دولورس با حسی جا افتاده برای بازی کمدی، چشمگیر است. استونتن، دولورس را در قالب زنی چند چهره بازی می‌کند، بدون آن که این شخصیت را به کاریکاتور تبدیل کند. در کتاب، استاد دولورس به مثابه‌ی "قورباغه‌ای زشت" توصیف شده است، ولی در فیلم، ایملدا استونتن، استادی را بازی می‌کند که هرچند زشت نیت است، ولی بد‌طینت نیست. چون او همه کارهای خشونت بار و تحکم آمیزش را از سر باور و اعتقاد انجام می‌دهد. برای این که از سوی دیگر‌، لطافت و مهربانی استاد دولورس هم القاء شود، طراح لباس برای او از پارچه‌های نرم و بی نقش لباس دوخته است. رنگ لباس هم در این میان، اهمیت زیادی دارد. در کتاب آمده: ‌"هر وقت دولورس ظاهر می‌شود، رنگ صورتی لباسش‌ یک جور است. هر چه بر قدرتش افزوده می‌شود، رنگ لباس صورتی‌ای که به تن دارد، پر و پیمان‌تر می‌شود تا وقتی که سر آخر به قرمز شرابی می‌زند." به همین ترتیب دیوید یتز، لباس‌های صورتی، صورتی تر و خیلی صورتی به تن این شخصیت زشت کار کرده است.

رنگ و خباثت

سایه روشن‌های رنگ صورتی، به در و دیوار دفتر خانم استاد هم منتقل می‌شوند. عشق به آراستن جزئیات و پیوند آن با مضمون داستان، همچنین در دکوراسیون این دفتر متبلور است. تعداد بی‌شماری بشقاب چینی به دیوارهای این دفتر آویزان است که روی هریک، گربه‌ای نقش شده است. بعضی از آنان حتی حرکت می‌کنند و در مقابل قهرمانان فیلم، رفتار و گفته‌های آنان واکنش نشان می‌دهند و صحنه‌های مضحکی به‌وجود می‌آورند. کلاس درس استاد دولورس، برعکس، خیلی سرد و ساده آراسته شده است که سبک و روش خشک و یک بعدی تدریس این معلم را منتقل می‌کند: او تنها می‌خواهد تئوری تدریس کند و به جنبه‌های عملی آن که در نبرد با "نیروهای شرور" اهمیتی تعیین کننده دارند، نمی‌پردازد.

آخرین نبرد

آخرین جنگ بین دامبلدور و ولدمورت، این دو سمبل نیکی و پلیدی، نقطه‌ی اوج داستان هری پاتر است که تا فیلم "هری پاتر و حلقه‌ی ققنوس"، پنج سال است ادامه داشته است. از این رو کارگردان فیلم‌، دیوید یتز، این ستیز بین شر و خیر را که در مرکزش هری قرار دارد، در قالبی اسطوره‌‌ای به تصویر ‌کشیده است. از آن‌جا که این مبارزه‌ی نهایی، به نوعی جنگ برای تسلط بر روح هری نیز هست، دیوید یتز آن را به شیوه‌ی مبارزه‌‌ی "شمشیر زنی" تصویر کرده است. از سوی دیگر حرکات و موقعیت‌هایی که در این نبرد تن به تن نشان داده می‌شوند، بازتابنده‌ی وردهای جادویی‌ای هم هستند که هری و دوستانش، هنگام سحر و نابود کردن دشمنان خود بر زبان می‌رانند. و دست آخر برای آن‌که بر جنبه‌ی حماسی این نبرد هم تأکید شود، دیوید یتز، از عناصر طبیعی مثل آب، آتش و خاک یاری گرفته و آن‌ها را در تابلوهایی زیبا و شاعرانه منعکس کرده است.

خوشبخت در جمع

"هری پاتر و حلقه‌ی ققنوس"، فیلمی است پر کشش و هیجان‌انگیز که بیش از هر چیز بر ارزش‌های انسانی تأکید می‌کند. هری پاتر در پایان فیلم در می‌یابد که که قدرت جادویی او، در محبت و عشق و دوستی‌ای نهفته است که به زندگی و نبرد او علیه نیروهای پلید معنا می‌بخشند. از این‌رو پاتر در صحنه‌ی آخر فیلم، برخلاف صحنه‌ی اول آن که تنها و منزوی بود، در حلقه‌ی دوستانش در حال حرکت نشان داده می‌شود. او راز پیروزی‌اش بر ولدمورت‌ را چنین خلاصه می‌کند: «ما برای مبارزه‌ مان دلیل داریم: محبت و عشق!»

ب.