1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

هشتادمين سالگرد تولد داريو فو، كارگردان و نمايشنامه‌نويس صاحبنام ايتاليايى

۱۳۸۵ فروردین ۴, جمعه

هنگامى كه داوران آكادمى سوئد در سال ۱۹۹۷ جايزه ادبى نوبل را به «داريو فو» هنرپيشه، كارگردان و نمايشنامه نويس ايتاليايى اهدا كردند شگفتى بسيارى را برانگيخت. رسانه هاى ايتاليا اين خبر را با شادمانى تمام پخش كردند، اما روزنامه ى واتيكان خشمگين از اين افتخار كوشيد به آن بهايى اندك بدهد.

https://p.dw.com/p/A69R
عکس: AP

ايتاليايى ها تا آن زمان «داريو» را بعنوان يك كمديانت و يك دلقك خيابانى مى شناختند كه موفقيت نمايشنامه هايش را تنها مديون شخصيت بى همتاى خود و بديهه گويى در بازى بود.

«داريو فو» در روز ۲۴ ماه مارس ۱۹۲۶، يعنى در ۸۰ سال پيش، در روستاى كوچك «سانى يانو» چشم به جهان گشود و خيلى زود با تئاتر مردمى آشنا شد. نخست در ميلان در رشته هاى هنر و معمارى تحصيل كرد و آنگاه به نوشتن نمايشنامه هايى براى برنامه هاى راديو و تلويزيون پرداخت.

پدربزرگش يك داستانسراى سنتى يا نقال بود كه در بازارهاى مكاره در شمال ايتاليا به داستانسرايى مى پرداخت. «داريو» از پدربزرگ عشق به نمايش دوره گردى را به ارث برده بود. بيشتر دوست مى داشت تا در فضاى باز و يا در خيمه هاى سيرك بازى كند.

«داريو» هرگز در آموزشگاه تئاتر تحصيل نكرد. استادان او هنرمندان خيابانى بودند كه او در قطار يا در خيابان و در راه رفتن به دانشگاه از آنها تقليد مى كرد و از اينكار بسيار لذت مى برد.

«فو» هميشه خود را دلقك دربار بورژوازى مى نامد كه سخت به كمديا دلارته پيوسته است. اين شيوه ى نمايش سنتى در ايتاليا ابزارى بود كه بازيگران با طنز گوشه هاى غم انگيز زندگى را بازسازى مى كردند. آنها يك انقلاب پنهانى را مسلط به نيشخند و واژه هاى تلخ رهبرى مى كردند.

«داريو فو» در سال ۱۹۵۹ با همسرش «فرانكا رامه» به نمايش دو نفره پرداخت كه هنوز هم از موفقيت آن كاسته نشده است. اين هنرمندان دوگانه در سالهاى دهه ى ۷۰ نمايشنامه هايى را به روى صحنه آوردند كه بيش از پيش بر شهرت آنها افزود.

«داريو» با بديهه گويى و بديهه سازى و تلفيق پانتوميم باگفتار به كار نمايشى خود سيماى تازه اى بخشيد و رفته رفته آن را در تماس با تماشاچيان در محله هاى كارگرى ميلان تكامل داد. او هرگز پروايى نداشت تا در طنزهاى اجتماعى خود قشر روشنفكران خودخواه ايتاليا و دولتمردان نيرومند و نيز، مردان كليساى كاتوليك را استهزا كند. از همين روى بود كه بسيارى از نمايشنامه هاى او دچار سانسور شدند.

«داريو فو» نيز، چون استادان خود و دلقكان خيابانى مجبور بود با نگهبانان سختگير سنتها و رسوم با قدرتمداران دولتى و كليسايى درگير شود، به همانگونه كه آنها در روزگاران گذشته دلقكان خيابانى را از ايتاليا بيرون كردند به پيگرد «داريو» و همسرش «فرانكا» كوشيدند.

«جكو فو»، فرزند «فو» بياد مى آورد كه چندين بار در خانه ى آنها بمب انداخته شد و چنان مى نمود كه يك جنگ بزرگ برپا شده است. همچنين در تماشاخانه ى آنها بنام «تئاتر ليبرتى» كه در آن پنهانى نمايشنامه هايى اجرا مى كردند چندبار بمب هايى منفجر شدند و خود او نيز، بارها در ميان اجراى نمايش دستگير شد و ماموران او را با دستبند به زندان بردند.

قدرت «داريو فو» در اين است كه نوشته هايى مى آفريند كه نه تنها دل انگيز و شاديبخش كه القاكننده ى چشم اندازها و مسئوليت هستند. و جايزه ى ادبى نوبل را بخاطر موضعگيرى انتقادى اش در برابر قدرتمداران و نيز بخاطر همدردى اش با فقيران و ستمديدگان كه او برايشان هميشه احترام بسيارى قائل بوده است دريافت كرد.

در همان هنگام نيز، يكى از بنگاههاى انتشاراتى مجموعه اى از نوشته هاى او را منتشر كرد. بسيارى از تئاترها در كشورهاى اروپايى نمايشنامه هايش را ترجمه كردند و به روى صحنه آوردند. در سالهاى دهه ى ۷۰ آثار او نه تنها در ايتاليا كه در تماشاخانه هاى اروپايى بيش از آثار نمايشنامه نويسان ديگر اجرا مى شدند.

نمايشنامه هاى «پرداخت نمى شود» يا «مرگ اتفاقى يك آنارشيست» و نمايشنامه هايى با ويژگيهاى فمينيستى چون «كودك، آشپزخانه و كليسا» و يا «رابطه ى آشكار دوگانه» از شاهكارهاى «داريو فو» هستند كه او را در سرتاسر جهان نام آور كرده اند. «داريو فو» همچنين در سالهاى گذشته در برلن يك اپراى سه پولى به روى صحنه آورد كه موفقيت بزرگى را بهمراه داشت.

پرويز حمزوى