1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

هشتادمين سال تولد زيگفريد لنتس نويسنده شهير آلمانى

۱۳۸۴ اسفند ۲۶, جمعه

هرکس که رمان «ساعت آلمانى» نوشته‌ى «زيگفريد لنتس» را خوانده باشد، بي‌ترديد تصاوير و صحنه‌هايى را که او در آن ترسيم کرده است هرگز فراموش نخواهد کرد. تصوير يک پليس ساده در سال ۱۹۴۳ بنام «يوزوف» که در راه رفتن بسوى دوست نقاش‌اش است تا برگ ابلاغ قدرتمداران را که نقاشى‌کردن را براى او ممنوع کرده‌اند به او برساند و نيز، بگويد که براى نظارت بر اين ممنوعيت در آينده با چه مشکلات و سختى‌هايى روبرو خواهد بود.

https://p.dw.com/p/A6Fr
عکس: dpa

يک پليس که ظاهرا وظيفه‌ى خود را انجام می‌‌دهد و در روزگارى پيسين‌تر پسرش «زيکى» در مقاله‌اى بياد می‌‌آورد که چگونه پدر با باور به قدرت حاکم خود رفته رفته تبديل به ابزار کار در دست ديکتاتورهاى ناسيونال‌ سوسياليست می‌‌گردد. اين رمان زيگفريد لنتس در سال ۱۹۶۸ در ميانه‌ى جنبش دانشجويى آلمان روى ميليونها خواننده تاثيرى سنگين برجاى نهاد.

در اين روزگار گناهان دوران گذشته را بفراموشى سپردن و يا براى اعتراف به گناهان گذشته فرصت‌ها را از دست‌دادن موضوعهايى بودند که زيگفريد لنتس هميشه در رمانها، نوول‌ها، نمايشنامه‌ها و نمايشنامه‌هاى راديويى خود با اشاره به دولتمردان جمهورى آلمان فدرال مطرح کرده است.

لنتس در رمان «موزه‌ى وطنى» که در سال ۱۹۸۷ نوشت به سوءاستفاده‌هاى سياسى از احساسات ملى و ميهنى سخت مي‌تازد و از آن انتقاد مي‌کند و در رمان «سرمشق» درباره‌ى اين موضوع بحث می‌‌کند که آيا امروزه شخصيت‌هاى نمونه‌اى هستند که بتوانند سرمشقى براى جوانان باشند! و يا اينکه اين چنين طرز تفکرى در زمانه‌اى که ارزشها شتابزده فرومی‌‌ريزند، خود پرسش‌برانگيز نيست!

در رمان «در جهان ما» اين پرسش در برابر خواننده گذارده می‌‌شود که آيا هنرمند هم در جرگه‌ى همدستان است! همدست با ناحقى، گرسنگى، پيگردها و روياهاى خطربرانگيز! زيگفريد لنتس خواسته‌هاى خود را از بديهيات مى داند و مي‌نويسد که از نويسنده انتظار همدردى، دادگرى و اعتراض دارد. و آنگاه، موضوع تاثير ادبيات است که در اين روزگار پرهياهو و خشن اصولا نويسنده چه تاثيرى مي‌تواند بر روى خوانندگانش داشته باشد.

وى می‌‌گويد، اصولا بايد اعتراف کرد که تاثير ادبيات به هر مفهومى که باشد پيش‌بينى پذير نيست، يعنى آنگاه که تو در پيوند با باورهاى ويژه‌اى سخن می‌‌گويى، نمی‌‌توانى انتظار داشته باشى که از روز پس از آن بکار گرفته شود. اما من به کيفيت و تاثير خزنده‌ى ادبيات اعتماد دارم که افزون بر چيزهاى ديگر خود را در اين نمايان مى‌سازد که ما براى مشکلات بخصوصى حساسيت تازه‌اى پيدا مى‌کنيم.

از ديدگاه لنتس مسئوليت نويسنده بعنوان مرجع اخلاقى و همبستگى با ناتوانها و خاموشان نتيجه‌ای‌‌ست که از تاريخ جديد آلمان بدست آمده است. خشونت، گريز، مرگهاى بيهوده‌ـ ‌آنگونه که لنتس می‌‌گويد‌ـ بخشى از آزمونهاى نسل اوست. زيگفريد لنتس در روز ۱۷ ماه مارس ۱۹۲۶ در لوک، شهر کوچکى در پروس شرقى، چشم به جهان گشود.

در سال ۱۹۴۳ هنوز ۱۷ساله نشده بود که به خدمت در نيروى دريايى فراخوانده شد. بمباران کشتى‌ها، غرق‌شدنشان و گريز مردم را به چشم ديد. از زير پرچم گريخت و به اسارت نيروهاى انگليسى درآمد. پس از آزادى از اسارت به هامبورگ رفت و در رشته‌ فلسفه و علوم و ادبيات نام نويسى کرد.

در هنگامه‌ى تحصيل همکاري‌اش را با روزنامه‌ى «دى ولت» (Die Welt) آغاز کرد. در آن سالهاى دهه‌ى پنجاه نخستين رمان او بنام «شاهين‌ها در هوا» منتشر شد که در آن به مسئوليت و گناه در نظام ديکتاتورى کمونيست پرداخته است و هنگاميکه در سال ۱۹۵۷ رمان «مردى در رود» را انتشار داد نامش بعنوان يکى از مهمترين نويسندگان معاصر آلمان برجسته شد.

زيگفريد لنتس خواننده را وادار به انديشه‌ى دائمى درباره‌ى تاريخ و مسئوليت‌هاى فردى مي‌کند. لنتس مي‌گويد: «ادبيات دوبار آفريده مي‌شود: نخست نويسنده و سپس خواننده است که آنرا بازمى‌آفريند و اين پيماني‌ست که هر دو را، نويسنده و خواننده را به يکديگر پيوند ميزند.»

پرويز حمزوى