1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

هفتاد و پنجمين سال تولد فيلسوف آلمانى يورگن هابرماس

۱۳۸۳ خرداد ۲۹, جمعه

امروز هجدهم ژوئن يورگن هابرماس Jürgen Habermas هفتاد و پنج ساله مى شود.

https://p.dw.com/p/A7Uh
عکس: AP

فيلسوف آلمانى، يورگن هابرماس، به تازگى جايزه كيوتو را به پاس خدمتهايى كه در طول زندگانى اش به جهان انديشه كرده است دريافت داشت. سه سال پيش نيز جايزه صلح ناشران كتاب آلمان را به وى اهدا كردند. در مراسم اعطاى جايزه صلح گرداگرد وى را چهره هاى سرشناس سياست آلمان گرفته بودند و اين در حالى است كه هابرماس سالهاست از روندهاى نادرست در جامعه و سياست آلمان انتقاد مى كند.

دهها سال است كه فيلسوف و جامعه شناس آلمانى، يورگن هابرماس، در سطح بين المللى به عنوان يكى از پرنفوذترين و برجسته ترين روشنفكران آلمان و فيلسوف تاثيرگذار عصر شناخته شده است. وى در كنار فعاليت خود به عنوان استاد دانشگاه و نظريه پرداز اهميتش را مديون آن است كه نقش ويژه اى در تعيين و تقرير موضوعهاى فكرى دارد، براى همين وى را “واژه پرداز جمهورى” خوانده اند.

هابرماس فيلسوفى است كه در مقايسه با ديگر روشنفكران آلمانى بيشتر در سياست دخالت كرده است. وى در لحظه هاى خطير همچون وجدان بيدار جامعه عمل كرده، اظهار نظر نموده و هشدار داده است. بيش از چهل سال است كه موضوعهايى كه او براى بحث در جامعه پيشنهاد كرده، گفتمان سياسى عمومى را با نيروى تمام همراهى كرده و به گونه اى تعيين كننده بر آن تاثير گذاشته است. تعميق دموكراسى، روادارى، حمايت از شان انسان در برابر بيشينه خواهى هاى تكنولوژى ژن، دفاع از صلح و تفاهم ميان فرهنگها و ملتها از موضوعهايى بوده اند كه وى با روشنگرى انتقادى خود بدان پرداخته و در پهنه همگانى به بحث گذاشته است.

در ايران نيز نام هابرماس شناخته شده است. از يورگن هابرماس مقاله هايى پراكنده به فارسى ترجمه شده اند. در سالهاى اخير چند كتاب وى نيز ترجمه و چاپ گشته اند، از جمله “جهانى شدن و آينده دموكراسى”، كه ترجمه كمال پولادى است.

هابرماس در سال ۱۹۸۱ به ايران سفر كرد و پس از بازگشت خود به آلمان در مصاحبه اى با روزنامه فرانكفورتر آلگماينه تسايتونگ Frankfurter Allgemeine Zeitung از باز و فعال بودن جامعه ايران سخن گفت. هابرماس در مصاحبه خود اظهار شگفتى كرده بود از اينكه برخلاف تصور خود در گفتگوهايى كه با روشنفكران ايرانى در باره مسائل فلسفى و سياسى داشته است، متوجه شده است كه آگاهى ايرانيان در باره غرب به مراتب بيشتر از آگاهى غربيان در باره ايران است و اينكه روشنفكران ايرانى آزادانه و بى خويشتندارى در باره مسائل گوناگون بحث مى كنند.