1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

پروژه ”جامعه حمايت از كودكان“ در قاهره براى آموزش كودكان خانواده‌هاى فقير

۱۳۸۵ آبان ۱۸, پنجشنبه

آموزش و پرورش، بهره‌مندى از فنون و هنرها و نيز خدمات بهداشتى و پزشكى از حقوق انسانى‌اى هستند كه اعضاى خانواده‌هاى فقير در سراسر جهان از آن محروم‌اند. در اين ميان سازمانهاى گوناگون غيردولتى مى‌توانند تا حد زيادى رنجهاى ناشى از فقر را تسكين دهند. سازمانى غيردولتى در شهر قاهره، پايتخت مصر وجود دارد به نام ”جامعه حمايت از كودكان“ براى كمك به كودكان خانواده‌هاى فقير.

https://p.dw.com/p/A5xG
عکس: AP

كودكانى كه درس نمى‌خوانند بلكه كار مى‌كنند، كه به باندهاى بزهكار مى‌پيوندند، كه در محيطى غيربهداشتى و بدون كمكهاى درمانى مى‌زيند، دختربچگانى كه ختنه مى‌شوند: با وجود پيشرفتهاى بسيار در دهه‌هاى اخير زندگى كودكان خانواده‌هاى فقير در مصر عارى از حمايت كافى و رشد سالم است. اين سازمان پروژه‌اى دارد براى بهبود بخشيدن به وضعيت كودكان در مناطق فقيرنشين. در اين پروژه از كودكان معلول و غيرمعلول در يك جا نگهدارى مى‌‌شود.

كودكان در كلاس موسيقى با هم مى‌خوانند: ”گنجينه‌هاى معرفت را بگشاييد!“، ”كتابهاى علم و هنر را باز كنيد!“ اين كودكان پيامى بس ساده را به گوش مى‌رسانند: خواندن و نوشتن بياموزيد، تحصيل دانش براى آينده‌تان‌ مهم است!

آموختن خواندن و نوشتن در محله‌هاى فقيرنشين مصر به هيچ وجه امرى بديهى نيست. در اينجا، در محله عين حلوان، كه در حاشيه شهر قاهره، پايتخت مصر، واقع شده است، بسيارى از كودكان به تحصيل ادامه نمى‌دهند و از سن ۱۵ سالگى يا حتى زودتر در كارخانه‌هاى نساجى و چرم‌سازى به كار مشغول مى‌شوند. برخى از آنان به دام باندهاى بزهكار مى‌افتند يا در كنار خيابان به گدايى روى مى‌آورند. براى اين كودكان تحصيل و داشتن آينده‌اى روشن سخت است. به طور متوسط ۲۰ درصد كسانى كه در مصر در سنين بين ۱۵ تا ۲۴ سالگى هستند، بيسوادند. در محله‌هايى چون عين حلوان درصد بيسوادان از اين هم بيشتر است.

بيسوادى تنها يكى از مشكلهايى است كه كودكان و پدران و مادران در محله‌هايى چون عين حلوان با آن روبرو هستند. مشكل ديگر اين است كه شمار كودكان معلول جسمى و روحى به طور متوسط در اين محله بالاست. علتهاى گوناگونى براى اين مشكل وجود دارد: اينكه به كودكان واكسن نزده‌اند، تولد كودكان با وسايل غيربهداشتى و به دست افراد غيرمتخصص انجام گرفته است و نيز بخاطر تولدهايى كه در پى روابط جنسى با خويشاوندان يا سوء استفاده جنسى از كودكان صورت گرفته است.

يونيسف برآورد مى‌كند كه ۱۰ درصد كودكان محله عين حلوان معلول هستند. آمار دقيقى در اين مورد وجود ندارد. نيوين الكبق، عضو دفتر نمايندگى سازمان يونيسف در قاهره، مى‌گويد كه در مركز ”جامعه حمايت از كودكان“ به كودكان معلول به طور ويژه توجه مى‌شود. سازمان يونيسف از اين پروژه هم به لحاظ مالى و هم به لحاظ علمى و كارشناسى كمك مى‌كند. الكبق مى‌‌گويد: ”به مادران ياد مى‌دهيم كه چطور با بچه معلولشان رفتار كنند، چه رسيدگى‌اى از نظر پزشكى و اجتماعى‌ لازم است. نحوه درست مراقبت از فرزندشان چيست. و اينكه داشتن چنين فرزندى عار و ننگ نيست.“

نگهدارى و مواظبت از اين كودكان و كودكان ديگر با كمك شبكه‌اى از روابط اجتماعى انجام مى‌گيرد. اين شبكه دربرگيرنده پزشكان و پرستاران، مددكاران اجتماعى، پدران و مادران كودكان و نمايندگان منتخب مردم محله است. در اغلب موارد اين نمايندگان زن هستند. آنها با پدران و مادران در ارتباطند، و اگر متوجه شوند كه روش تربيت آنان صحيح نيست با آنها حرف مى‌زنند و به آنها پيشنهاد مى‌كنند كه با مشاوران ”جامعه حمايت از كودكان“ صحبت كنند و كمك بگيرند. اين افراد همچنين با ”جامعه حمايت از كودكان“ و يونيسف در مبارزه با سنت قديم ختنه دختربچگان همكارى مى‌كنند، سنتى كه همچنان به طور وسيع در مصر متداول است.

زير نظر مددكاران اجتماعى زنان محله آماده موقعيتهايى مى‌شوند كه در آن بتوانند با سنت ختنه دختران مقابله كنند. براى نمونه با بازى در نمايشنامه‌اى دعواى ميان مادرشوهر و عروس را نشان مى‌دهند تا در اوضاعى مشابه بتوانند آمادگى بيشترى داشته باشند و بهتر استدلال كنند. زن مسن‌تر با لحن دستور‌دهنده مى‌پرسد: ”بالاخره كى بچه‌ات را ختنه مى‌كنى؟ همه اينجا اين كار را مى‌كنند. اين رسم ماست!“ عروس در پاسخ مى‌گويد: ”نه مادر الان زمانه عوض شده. ختنه كردن كار درست و سالمى نيست و براى رشد دخترمان ضرر دارد!“

نور عطيه عضو هيأت رييسه ”جامعه حمايت از كودكان“ از همكارى فعال بخصوص مادران و نمايندگان محله احساس وجد و غرور مى‌كند. عطيه مى‌گويد: ”زنهايى كه اينجا هستند معركه‌اند. خيلى سخت كار مى‌كنند. ديدگاهشان مثبت است. و مسؤوليت زيادى روى دوششان است.“

در اتاق بغلى مددكار اجتماعى ديگرى در حال رسيدگى به كودكان است. وقت استراحت رسيده است. كودكان چشمانشان را درشت كرده و جلوى تلويزيون نشسته‌اند و كارتون ”تام و جرى“ را تماشا مى‌كنند. در اينجا از كودكان معلول و غيرمعلول در كنار هم نگهدارى مى‌كنند. اما كودكان معلول از مراقبت ويژه برخوردار مى‌شوند. ياد مى‌گيرند كه چگونه رنگها را از هم تشخيص دهند يا خط راست بكشند. يا به برخى از آنها ياد مى‌دهند كه چگونه حروف و كلمات را بهتر بيان كنند،‌ مثل سهام كه چهار سال دارد. سهام در دفتر محمد الشربينى، كه گفتار‌درمانگر است، نشسته است. دختر كوچك تنها به سختى و به آهستگى مى‌تواند جمله را ادا كند ” گلابى را ... با آب ... مى‌شويم.“ گفتاردرمان‌گر او الشربينى مى‌گويد: ”براوو!“ و دست مى‌زند.

بسيارى از كودكانى كه در اينجا هستند تجربه‌هايى وحشتناك را پشت سر گذاشته‌اند، چه بچه‌هاى معلول و چه غيرمعلول. برخى از آنها كتك خورده‌اند، از برخى از آنها سوء استفاده جنسى شده است، كم نيست مواردى كه سوء استفاده كننده از كودك از افراد خانواده بوده است. و در طول ساليانى دراز هيچ كس نبوده است كه به اين كودكان كمك كند. تا اينكه ”جامعه حمايت از كودكان“ مركز خود را در قاهره ايجاد مى‌كند. همواره بر درد و نكبت پرده مى‌كشيدند، و اين البته چيزى نيست كه تنها خاص مصر باشد. پدران و مادران نيز در اينجا اغلب بار سنگينى را بر دوش مى‌كشند. مثل مادرى كه كوچكترين پسرش محمد از زمان تولدش از فلج مغزى رنج مى‌برد، بيمارى‌اى كه جلوى رشد را مى‌گيرد و به بخشهايى از مغز آسيب مى‌رساند و مى‌تواند منجر به مرگ شود.

مادر محمد مى‌گويد: ”ديدن اين بچه مرا خيلى غمگين كرد. حركت نمى‌توانست بكند، راه نمى‌توانست برود، نمى‌توانست ببيند و نمى‌توانست حرف بزند. اين خواست خدا بوده. اما براى من تحمل چنين چيزى خيلى سخت بود.“

محمد ديگر زنده نيست، بيمارى‌اش موجب مرگش شد. مادر محمد را تنها وجود دو فرزند ديگرش تسلى مى‌بخشد. پسرش ابراهيم ۱۱ سال دارد و امال ۱۴ ساله است. هر دوى آنها از بيمارى‌اى شبيه به بيمارى محمد در رنج‌اند. و ”جامعه حمايت از كودكان“ به نگهدارى هر دوى آنها كمك مى‌كند.