1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

پل ولفوويتس رئيس جديد بانك جهانى

۱۳۸۴ فروردین ۱۲, جمعه

هيأت رئيسه بانك جهانى در روز پنجشنبه پاول ولفوويتس (Paul Wolfowitz) را كه تا كنون معاون وزارت دفاع آمريكا بود به رياست اين مَوسسه مهم مالى جهانى برگزيد و اينك تفسيرى در اينباره نوشته مفسر صداى آلمان كارل تساواتسكى.

https://p.dw.com/p/A5Ne
عکس: AP

پاول ولفوويتس در زمينه سياست عمرانى كه وظيفه اصلى بانك جهانى است تجربه زيادى ندارد، چون در اين رشته كار نكرده است. اين مرد ۶۱ ساله غير از سه سالى كه سفير آمريكا در اندونزى بود و در دهه هشتاد هم مدتى در وزارت خارجه آمريكا كار ميكرد، بيشتر عمر كارى خود را در وزارت دفاع گذرانده و در سالهاى اخير معاون اين وزارتخانه بود.
ولى اين فقدان تجربه ولفوويتس نبايد الزاماً كمبود يا عدم كفايت تلقى شود، چونكه در سى سال قبل وزير دفاع وقت آمريكا روبرت مك نامارا رئيس بانك جهانى شد و كار خوبى عرضه كرد و اين موَسسه معتبر كه به مرور زمان دچار ديوانسالارى شده بود بصورت مهم ترين سازمان عمران بين المللى تبديل نمود.
بعد از مك نامارا جيمس ولفن زون (James Wolfensohn) رئيس اين بانك شد و بر اعتبار آن افزود، زيرا مبارزه با فقر را در پيروى از اهداف سازمان ملل متحد در كانون كار و فعاليت اين بانك قرار داد. اينست كه براى رئيس جديد بانك جهانى هر كه باشد مشكل خواهد بود كه بتواند خود را از سايه سلف خود ولفنزون بيرون بياورد، واين گفته در مورد ولفوويتس بيشتر صدق ميكند، زيرا وى به سياستمدارى محافظه كار معروف است كه جنگ عراق هم با كوشش وى وقوع يافت.
بهمين جهت وقتى نامزدى وى براى تصدى اين مقام اعلام شد در سراسر جهان و در خود بانك جهانى عكس العمل هائى مخلوط از ترديد و حيرت بوجود آورد، ولى رئيس جمهور آمريكا جورج دبليو بوش كانديداى خود را به موفقيت رساند، چونكه اولا ًطبق يك قانون غيررسمى كه در هيچ جا هم نوشته نشده، رياست بانك جهانى هميشه بايد به يك فرد آمريكائى سپرده شود، در حاليكه رياست صندوق بين المللى پول به اروپائيان تعلق دارد. ثانياً اروپائيان اميدوارند كه با قبول ولفوويتس از حمايت آمريكا هنگام تعيين رئيس يك سازمان مهم ديگر جهانى يعنى سازمان تجارت جهانى برخوردار شوند. ثالثاً اين فكر هم ميتواند درست باشد كه اروپائيان نميخواستند اين مسئله باعث ايجاد تيرگى تازه اى در روابط آنها با آمريكا شود.
بهر حال پاول ولفوويتس سازمانى مرتب و پاكيزه را تحويل ميگيرد كه احتياج به تعمير و مرمت ندارد، ولى البته ميتواند سياست و روش خود را اعمال كند و در آن تغييراتى بدهد. اين امر مخصوصاً در مورد همكارى مالى بانك جهانى با كشورهاى در حال توسعه صدق ميكند.
در حال حاضر بانك جهانى هر سال حدود يازده ميليارد دلار كمك مالى بصورت اعتبار و وام به كشورهاى پيشرفته جهان سوم و نه ميليارد دلار بصورت كمك بلاعوض به فقيرترين آنها ميدهد. ولى بعضى كشورها مانند چين و برزيل و تركيه ميتوانند پول مورد احتياج خود را از بازارهاى بين المللى تأمين كنند، و بانكه جهانى ميتواند كماكان با راهنمائى فنى و تخصصى به آنها كمك كند. كمك بلاعوض به كشورهاى واقعاً فقير بايد برجا بماند، زيرا دور از منطق خواهد بود كه از يكطرف قروض آنها را ببخشند و از طرف ديگر به آنها قرض بدهند.