1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

چرا اهواز شلوغ شد؟

مهيندخت مصباح۱۳۸۴ اردیبهشت ۹, جمعه

آيا زمينه هايى كه يك نامه ولو جعلى توانست بر اساس آنها شعله خشم و اعتراض مردم عرب اهواز را برافروزد، نبايست مورد توجه قرار گيرند؟ اساسا تبعيض هايى كه ناخشنودى مردم عرب خوزستان را دامن مى زنند، چيستند؟

https://p.dw.com/p/A7Rl
عکس: AP

از ساعات اوليه روز جمعه ۲۶ فروردين، هزاران نفر از مردم اهواز به خيابانها ريخته و نظاهرات گسترده اى را در مناطق مختلف شهر به راه انداختند. اين تظاهرات در پى پخش وسيع نامه اى منسوب به محمد على ابطحى رييس دفتر سابق محمد خاتمى در سراسر خوزستان آغاز شد. گو اين كه آقاى ابطحى در سايت شخصى خود نگارش چنين نامه اى راشديدا تكذيب كرده بود، اما توزيع وتاثير آن به گونه اى بود كه نميشد جلوى احساسات برانگيخته شده مردم عرب اهواز را گرفت.

تظاهرات به خشونت كشيده شد و ناآرامى هايى چند روزه را موجب گشت. به مغازه ها و بانك ها و ساختمان هاى دولتى شهر آسيب رسيد. چند نفر كشته، چندين نفر مجروح و تعدادى دستگير شدند. اين همه در حالى بود كه پيش از آن نيز روشنفكران عرب خوزستان نسبت به وجود زمينه هاى شكل گيرى چنين حوادثى به مسئولان امراز طريق نامه هشدار داده بودند.

نامه جنجالى حاوى دستورالعمل هايى در راستاى تفرقه افكنى ميان عرب و عجم بود. دولت كوشيد حتى با اعزام دريابان علىشمخانى به منطقه كه خود عضو مهم شوراى عالى امنيت ملى و از طوايف عرب است، روشن كند كه اغراض شطينت آميزى براى تهييج احساسات اقوام در ميان هستند. حال اهواز آرام است و فتنه فروكش كرده اما آيا زمينه هايى كه يك نامه ولو جعلى توانست بر اساس آنها، شعله خشم و اعتراض مردم عرب اهواز را برافروزد، نبايست مورد توجه قرار گيرند؟ اساسا تبعيض هايى كه ناخشنودى مردم عرب خوزستان را دامن ميزنند چيستند؟

دكتر حسن هاشميان استاد رشته جامعه شناسى و روزنامه نگار مستقل كه خود اهوازى است پاسخ اين سوال را چنين ميدهد:

” در خوزستان يكسرى مشكلات وجود دارد كه طى مدتى طولانى، متراكم شده و بالاخره به شكل ناآرامى هاى اخيرظاهر شدند. يكسرى طرحهاى ناموفق اقتصادى در منطقه انجام شد. مثل توسعه نيشكر كه بسيارى اراضى مردم خوزستان را درشمال و جنوب اهواز تصرف كرد. موضوع ديگر حاتم بخشى آب كارون است. طرح توسعه نيشكر يكچهارم آب كارون را به خود اختصاص داده و بسياراثر منفى در سطح آب و دلتاى وسط كارون

گذاشته است. تبعيض در مورد عربها در بخش ادارى، بخش خدمات و مسائل فرهنگى وجود دارد. در مسائل فرهنگى بچه ها مجبورند از كلاس ابتدايى وارد مدارس فارسى شوند درحاليكه زبان شان عربى است و بهمين خاطرمردود ميشوند. مردم نمى توانند نام عربى روى فرزندان خود بگذارند.”

اما اساسى ترين بستر اعتراض ها، فقرى است كه عوارض اش مردم را مچاله و فلج ميكند.

” عرب هاى خوزستان به خصوص آنها كه اكنون دست به شورش و اعتراض زده اند بيشتر در مناطق فقير نشين اهواز زندگى ميكنند. اين سوال است كه چرا بيشتر عرب هاى خوزستان فقيرند و در گتوها و زاغه ها به سر ميبرند. اين مردم مى پرسند چرا در حالى كه ما روى طلا‌ى سياه زندگى ميكنيم، اين قدر فقيريم؟”

ناآرامى هاى اخير موجى از دستگيرى را نيز به دنبال داشت. مسئولان ابتدا عنوان كردند كه بيشتر كسانى كه در تظاهرات بازداشت شده اند، جوانهايى بوده اند كه احساسات شان به بازى گرفته شده بوده و پس از چند روز آزاد شده اند. اما هنوز تعداد قابل توجهى در ارتباط با ناآرامى هاى فروردين ماه در بازداشت به سر ميبرند. آقاىهاشميان به نكته مهمى در زمينه بازداشت ها اشاره ميكند و آن توجه به احساسات عشيره اى است كه اگر احيانا كسى به غفلت و به اشتباه دستگير شد، در ذهن مردم خوزستان كه پيوندهاى قبيله اى با يكديگر دارند، تاثير مخربى نگذارد.

” هر فردى از مردم خوزستان به قبيله و عشيره اى مربوط است و دستگيرى اش توهين به عشيره اش محسوب ميشود. من ميخواهم قوه قضاييه را به اين مسئله متوجه كنم كه به دقت در مورد بازداشت ها كار كند، وگرنه اثر منفى برجاى خواهد گذاشت.”

كم توجهى به سنت ها و فرهنك مردم عرب، ناديده گرفتن توان و نيرويشان در سياست گزارى ها از جمله ديگر زمينه هاى نارضايتى و دلسردى آنهاست. در حوادث اخير اهواز دولت مركزى، حتى تلويزيون الجزيره را متهم به تحريك مردم نمود و خبرنگار آن را اخراج كرد. اما آيا اين ميتواند ريشه علاقه و تمايل مردم را به تماشا يا شنيدن برنامه هاى دلخواه خود به زبان مادرى شان بخشكاند؟

” تلويزيون الجزيره در منطقه خوزستان از تلويزيون رسمى بيشتر طرفدار دارد اما اين كه آنها بتوانند تحريك يا حركتى كنند، جاى سوال است. چرا ساعت هاى تلويزيون عربى در خوزستان كم است و چرا چيز هايي در اين تلويويزن مطرح ميشود كه مورد علاقه مردم نيست. اگر شبكه الجزيره توانسته مردم را تحريك كند، اين خودش واقعا يك نقطه ضعف است. به نظر من زمينه هاـى داخلى بيشتر تاثير گذار بوده اند تا يك تلويزيون خارجى”.

به موضوع مناسبات عشيره اى بازميگرديم. آيا اين مناسبات آنقدر مسلط هستند كه نوع مشاركت هاى اجتماعى در خوزستان را تعيين ميكنند؟ يا تشكل هاى ديگرى با قالب هاى مدرن نيز در منطقه وجود دارند؟ زنان، جوانان يا كارگران در چه قالب هايى به طرح خواسته هاى خود مى پردازند؟

” در انتخابات خرداد ۷۶ فضايى ايجاد شد كه همه مردم ايران مشاركت كردند از جمله مردم عرب خوزستان كه ۸۳ درصدشان به آقاى خاتمى راى دادند. طى اين فرآيند كلى تشكل زنان يا جوانان و غيره تشكيل شد اما غالب آنها پس از گذشت هشت سال هنوز نتوانسته اند مجوز بگيرند و تعاريف ديگرى مثل غير مجاز و ممنوع در موردشان به كاررفت. وقتـى شيوه هاى مدرن تشكل و گروه بندى در جامعه از بين برود، اين مردم مجبور ميشوند به شيوه هاىسنتى يا قبيله گرايـى و عشيره گرايى روىبياورند. اين در قالب كلى براى كشور سودآور نيست. ما براى خدمت به جامعه خود بايد به روش هاى مدرن تشكل روى اوريم.”

از جمله توجيهات يا توضيحاتى كه از جانب مسئولان دولتى در رابطه با ناآرامي هاى اهواز ارائه شد، مهاجر بودن بخشى از معترضان بود. در حاليكه به نقل از آقاىهاشميان اكثر مردم معترض از محله هاى قديمى شهر همانند شلنگ آباد و لشكرآباد بوده اند. با اين همه براى بسيارى اين پرسش مطرح است كه حقيقتا ساختار جمعيتى اهواز يا بطور كلى ساير شهرهاى جنگ زده خوزستان به چه قرار است؟ آيا جنگزده هايى كه به اصفهان يا كرچ و شيراز رفته بودند، برگشته اند؟ آيا اين جمعيت عرب همواره ساكن اهوازبوده؟

” ساختارى كه الان از لحاظ جمعيتى در شهر اهواز وجود دارد و مخصوصا آنچه به عرب ها مربوط ميشود، ساختار واقعى در طول ادوار تاريخى شهر بوده. يعنـى ما مهاجر چندانى از جاهاى ديگر كه عرب باشند به اينجا نداريم. اندكى مثلا از سوسنگرد يا خرمشهر آمده اند و ديگر برنگشته اند اما ساختار اصلى همانست كه قبلا هم بود. يكسرى شهرك ها هم اخيرا شكل گرفته اند كه بيشتر ساكنان اش غير عرب هستند مثل شهرك نفت اهواز اما جمعيت شهر، جمعيتى است با اكثريت عرب و اكثريت همين عرب ها نيز در وضعيت محرويمت و تبعات آن به سر مى برند”.