1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

چشمه خلاقيت موريكونه هنوز هم جوشان است / گپى با رامين بهنا

۱۳۸۵ اسفند ۴, جمعه

انيو موريكونه، آهنگساز برجسته ايتاليايى و خالق موسيقى متن فيلمهايى به‌يادماندى چون «زشت، خوب، بد»، «روزى روزگارى در آمريكا»، «ماموريت» و «سينما پارديزو» جايزه اسكار را به خاطر يك عمر فعاليت هنرى دريافت می‌كند. يكى از آهنگسازان فعال ايران كه با كارهاى موريكونه بخوبى آشنايى دارد، رامين بهنا است كه تا به حال آهنگسازى بيش از ۴۰ فيلم سينمايى و سريال تلويزيونى را برعهده داشته. او در گپى با «عصر شنبه» از ويژگيهاى

https://p.dw.com/p/A6Bd
انيو موريكونه
انيو موريكونه، بيش از ۴۰۰ اثر براى فيلمهاى سينمايى و سريالهاى تلويزيونى خلق كرده است

�وريكونه سخن گفته است.

مصاحبه‌گر: شهرام احدى

دويچه وله: انيو موريکونه يکى از بزرگترين آهنگسازان موسيقى متن فيلم امسال جايزه‌ى اسکار را بخاطر يک عمر تلاش و فعاليت هنرى دريافت مى‌کند. تو خودت چندين موسيقى متن براى سريال و فيلم ساختى و طبيعتا با کارهاى آهنگسازان معروف بخوبى آشنايى داری. ويژگى‌هاى «موريکونه» را در چى مى‌بينی؟

رامين بهنا: در دو چيز. يکى ملودى‌هاى بسيار ساده و بسيار زيبايى که مى‌نويسد. دومى هم در ارکستراسيون، بخصوص بخش زهى‌اش که منحصر بفرد است. فضايى كه موريكنه ايجاد می‌كند، به نظر من مثل مخمل مى‌ماند و کاملا هم روى فيلم مى‌نشيند.

دويچه وله: تو مسئله‌ى سازهاى زهى را مطرح کردى. موريکونه آيا از سازهاى خاصى استفاده مى‌کند و کلا در مورد ترکيب سازهاى مختلف در آثار موريکونه چه چيزى درخور توجهى وجود دارد؟

رامين بهنا: من فکر مى‌کنم اين آدم هيچوقت خودش را محدود نکرده. من اکثر کارهايش را مى‌شناسم، هم روى فيلم‌ها ديده‌ام و هم جداگانه توى آرشيوم دارم و گوش مى‌دهم، به عقيده من موريكونه اصلا محدوديت سازى بوجود نمى‌آورد، چون در موسيقى متن کار مى‌کند، يکدفعه کاراکترها عوض مى‌شوند، يکدفعه فضا را عوض مى‌کند. يک مدتى بود که موريکونه خيلى از پان فلوت استفاده مى‌کرد. دقيقا هم فضاى فيلم‌هايش طورى بود که اصلا پان فلوت بايد رويش جواب مى‌داد. ولى يکجاهايى هم هست که شنونده اصلا باورش نمى‌شود اين موسيقى موريکونه است، مثلا فضاى موسيقى پاپ يا راک دهه‌ى ۶۰ را به آدم مى‌دهد. معلوم مى‌شود که او کاملا کارش را در خدمت فيلم مى‌گذارد.

دويچه وله: چه چيزى موريکونه را از فيلمسازهاى معروف هاليوود متمايز مى‌کند؟ چون خود موريکونه موسيقى متن فيلم‌هاى هاليوودى را چندان دلچسب و عميق نمى‌داند و بعضى‌ها حتا معتقدند که دقيقا بخاطر ديد نه‌چندان مثبت‌اش به هاليوود تا بحال از کسب دريافت جايزه‌ى اسکار محروم مانده بود.

رامين بهنا: من وجه تمايز اين آدم را در اين مى‌دانم: با اينکه موريکونه کاملا در خدمت فيلم مى‌آيد موسيقى مى‌نويسد و فضاى فيلم را کاملا در موسيقى‌اش حفظ مى‌کند، ولى وقتى جداگانه هم موسيقى‌اش را گوش مى‌کنى، يک موسيقى کاملا جداست، فرم دارد و کاملا مى‌شود شنيد. در صورتى که معمولا در فيلم‌هاى هاليوودى اين حالت را نداريم. اگر بنشينيم آناليز بکنيم دانه دانه اين آهنگها و موسيقى هاليوود را، يکدفعه مى‌بينى يک چيزى بالاى، فکر مى‌کنم، هفتاددرصدشان در متن عين هم دارند عمل مى‌کنند، البته نه جاهايى که موسيقى بصورت لوگو يا مثلا توى تيتراژ عمل مى‌کند. توى متن فيلم اگر بيايى اينها را کنار هم بگذارى، مى‌بينى چندان هم باهم اختلاف ندارند. ولى موريکونه آنجا هم اختلاف دارد. مثلا توى فيلم فکر مى‌کنم «ماموريت» بود که يک تمى داشتيم که اوبوآ اين را مى‌زد. توى متن آن فيلم با اينکه موسيقى پايين است و اصلا بيرون نمى‌زند، بعد که موسيقى را گوش مى‌کنيم مى‌بينيم چه ملوديى تويش هست و چه جورى آدم را حمايت مى‌کند. يعنى موسيقى اصلا صحنه را تعريف مى‌کند و جدا هم که گوش مى‌دهى مى‌بينى، عجب موسيقى‌اى‌ست. کاملا جدا هم مى‌شود گوش کرد.

دويچه وله: خود موريکونه مى‌گويد که اگر يک کارگردانى بخواهد نظرش را به من تحميل بکند، اخراجش مى‌کنم. انگار موسيقى متن هم بدون فيلم ممکن است.

رامين بهنا: يعنى کارگردانى که بهش کار سفارش مى‌دهد، من مطمئنم که کاملا بهش اطمينان مى‌کند.

دويچه وله: موريکونه فقط آهنگساز فيلم نيست، در اصل آهنگساز کلاسيک است که بعد بخش مهمى از زندگى‌اش را به ساختن موسيقى متن فيلم اختصاص داده. فکر مى‌کنى که تحصيلات و اين آگاهى از موسيقى کلاسيک تا چه اندازه در آثار موريکونه تاثيرگذار بوده؟

رامين بهنا: اين تاثير را مى‌توانيم در اراکستراسيون ببينيم. به ويژه آنكه موريكونه در فرم بسيار تسلط دارد. در آهنگهايش کاملا از فرمهاى کلاسيک استفاده مى‌کند، حتا يکجاهايى سونات و سمفونى مى‌شنوى، کنسرتو حتا مى‌شنوي.

دويچه وله: موريکونه روى خودت تو هم تاثيرگذار بوده، مواردى بوده كه او را الگو قرار بدهى و از او الهام بگيری؟

رامين بهنا: من خيلى جاها از او الهام مى‌گيرم، ولى خدا کند حتا مثلا بشود، نمى‌دانم، ۱۰درصد آن تاثير درست را بگذارد. بخصوص در نحوه‌ى ملودى‌هايش، چون آدم بسيار ملوديکى هست و من چون خب موسيقى ايرانى بيشتر در کارم بکار مى‌برم، يعنى فضاى ايرانى دارم و موسيقى ايرانى هم موسيقى ملوديکى هست، سعى مى‌کنم که ملودى‌هاى ساده و روانى مثل موريکونه داشته باشم. ولى خدا کند بتوانم. او واقعا گاهى وقتها دست همه را از پشت مى‌بندد. فکر مى‌کنم اين آدم الان نزديک ۸۰سالش هست و چشمه‌ى خلاقيت‌اش بهيچ‌وجه خشک نشده. يعنى کارهاى اخيرش را هم که مى‌شنوم، مى‌بينم که هنوز هم دارد چيزهاى جديد مى‌دهد و يکنواخت نشده.