1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ژان پل دوم، پاپ عصر جهانى شدن

۱۳۸۴ فروردین ۱۵, دوشنبه

خبر تأثر برانگيز درگذشت پاپ ژان پل دوم رهبر كاتوليكهاى جهان كه در آخر هفته گذشته، در كانون گزارشها و تحليلهاى رسانه هاى جهان قرار داشته، امروز نيز موضوع محورى تفاسير روزنامه هاى آلمان و جهان بوده است كه آن را از زواياى گوناگون مورد بررسى قرار داده اند.

https://p.dw.com/p/A5lN
عکس: AP

روزنامه گاردين چاپ لندن، در تفسير خود دراينباره از جمله مينويسد: ”دوران رهبرى پاپ ژان پل دوم، يكى از طولانيترين و فعالانه ترين دورانهايى بود كه كليساى كاتوليك در طى تاريخ كم و بيش ۲ هزار ساله خود آن را تجربه كرد. كاتوليكهاى جهان دست كم در اين مورد اتفاق نظر دارند. شكى نيست كه وى يكى از نادر شخصيتهاى قرن بيستم بوده كه زندگى مليونها انسان را تحت تاثير قرار داده است. جايگاه و اهميت او در يادها خواهد ماند و خود وى نيز با توجه به انتصاب كاردينالهاى بيشمارى كه جانشين وى را انتخاب خواهند كرد، بر مسير آتى كليساى كاتوليك نيز تأثيرگذار خواهد بود.”

در تفسير روزنامه اسپانيايى ال موندو چاپ مادريد در اينباره از جمله آمده است: ”تا به حال هيچ شخصيتى مانند پاپ ژان پل دوم پس از درگذشتش، تا به اين اندازه مورد ستايش قرار نگرفته است. در واقع تمامى بازيگران صحنه سياسى جهان، از جرج دبليو بوش حاكم به اصطلاح جهان گرفته تا فيدل كاسترو، ديكتاتور كمونيست كوبا و حتى افراطگرايان هوادار طالبان، از دوران رهبرى پاپ ژان پل دوم به نيكى سخن ميگويند. شايد انگيزه هر يك از آنان از اين داورى مثبت متفاوت باشد، اما با وجود اين درخور توجه است كه اين ستودنها از سراسر جهان به گوش ميرسد. از اين رو ما با پديده اى واقعا جهانى شده سرو كار داريم و ژان پل دوم را بايد پاپ عصر جهانى شدن دانست.”

مفسر روزنامه بلژيكى گرنتس اشو، چاپ اويپن در تفسير خود خاطر نشان ميسازد: ”قصد بر كم اهميت جلوه دادن دست آوردهاى پاپ ژان پل دوم را در راه مسحيت و صلح نيست، اما بايد گفت كه بسيارى از كاتوليكهاى جهان اميدوارند كه جانشين وى جرأت آن را داشته باشد كه نهاد كليساى كاتوليك را از درون مدرنيزه كند و آن را با دنياى امروزى همگام سازد. از ديد بسيارى از مسيحيان جهان، واتيكان در اين برهه از زمان به پاپى چون ژان بيست و سوم نياز دارد كه از محبوبيت زيادى برخوردار بود و در بين سالهاى ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۳، دست به اصلاحاتى اساسى زد. اينكه پاپ بعدى، چه نامى براى خود برميگزيند چندان مهم نيست، حائز اهميت آنكه وى در عمل بتواند ژان بيست و چهارم باشد!”

روزنامه آلمانى فولداوئر تسايتونگ در تفسير خود از جمله مينويسد: ”پاپ ژان پل دوم بيشتر مردى سنتگرا بود تا مردى اصلاحطلب. بسيارى از مسيحيان جهان و همچنين ناظران مسايل كليساى كاتوليك بر اين عقيده بوده اند كه وى در بسيارى از موضوعات، به عنوان رهبر كليساى كاتوليك آن انعطاف لازم را از خود نشان نداده است. در اين راستا ميتوان براى نمونه به موضع محافظه كارانه واتيكان در امر پيشگيرى از باردارى و همچنين ارتقاى مقام و جايگاه زنان در فعاليتهاى كليسايى اشاره كرد. با وجود اين اما، وى معيارهايى تازه در عرصه بين المللى پديد آورد. جاى او به عنوان پدرى مذهبى و همچنين مرجعى اخلاقى در جهان و در دل بسيارى از انسانها خالى خواهد بود.”

و سرانجام نگاهى مياندازيم به تفسير روزنامه آلمانى فرانكفورتر روندشاو كه در آن آمده است: ”مهم، پرسشى است كه در دوران رهبرى پاپ ژان پل دوم، اهميتى حاشيه اى پيدا كرده بود و آن اينكه: كليساى كاتوليك در جهان چه مقاصدى را دنبال ميكند و خواستهاى يك مليارد مسيحى كاتلوليك و همچنين اسقفها و كاردينالهاى آنان چيست. پاپ بعدى، هرگز به ابعاد سياسى تاريخى پاپ ژان پل دوم دست نخواهد يافت، اما او ميتواند در راه برقرار كردن گفتگو ميان كاتوليكها از يك سو و ميان كليساى كاتوليك و باقى جهان از سوى ديگر تلاش ورزد”.