1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

کانت به زبانی آسان‌تر

۱۳۸۷ اردیبهشت ۶, جمعه

اندیشه‌های ایمانوئل کانت، فیلسوف خردگرای آلمانی نه تنها تا به امروز از اعتباری جهانی برخوردار است، بلکه تا آن هنگام که انسان ارباب عقل طبیعت‌داده‌ی خود نگردد، کانت راهنمای او خواهد ماند.

https://p.dw.com/p/Dok6
ایمانوئل کانت
ایمانوئل کانتعکس: dpa

این تصور که خورشید به دور زمین می‌گردد و از اینرو از شرق برمی‌آید و در غرب فرومی‌رود، به‌مدت سده‌ها یقینی بود که هیچ انسانی نسبت به آن شک به خود راه نمی‌داد. اغلب انسان‌ها امروز نیز باور دارند که خورشید از شرق طلوع و در غرب زمین غروب می‌کند. ولی دیگر کمتر کسی باور دارد که خورشید به دور زمین می‌‌گردد. در این رابطه در مرحله‌ی نخست، یک مسئله و یک فکر ساده به ذهن نیکلاوس کوپرنیک (۱۴۷۳ − ۱۵۴۳ میلادی) راه گشود. مسئله‌ی کوپرنیک این بود که وی "در توضیح حرکت جرم‌های آسمانی، بر پایه‌ی این فرض که سپاه اختران سراسر پیرامون نگرنده می‌گردند، به شیوه‌ای مطلوب توفیق نیافت". وی با یک فکر ساده "کوشید تا ببیند آیا بهتر موفق نخواهد شد اگر نگرنده را پیرامون خود بگرداند و ستارگان را به حال خود گذارد؟" (کانت: سنجش خرد ناب، B XVI، با اندک تغییر برگرفته از ترجمه‌ی ادیب‌سلطانی).

فلسفه‌ی کانت − که بسیاری صاحبنظران آن را نسخه‌ی فلسفی تأملات کوپرنیک می‌دانند − با "مسئله" آغاز می‌‌شود؛ اینکه تنها با عزیمت از تجربه نمی‌توان به یک دانستن ِ مطمئن دست یافت. ما هر روزه به دانستن ِمبتنی بر تجربه اتکا می‌جوییم؛ چه آن را در زندگی روزمره کسب کرده باشیم و چه در علوم طبیعی. چه آنگاه که مثلا صبح پس از بیداری سماور را برای دم کردن چای روشن می‌کنیم و یا شامگاه نوشابه‌ای خنک را از یخچال برمی‌داریم. ولی برای فیلسوف‌ها این نتیجه‌گیری کفایت نمی‌کند که با روشن کردن سماور آب داغ می‌شود و تجربه می‌گوید، نوشابه به این دلیل خنک است که در یخچال بوده است. فیلسوف‌ها می‌خواهند چیزی فراتر از این بدانند، به این معنا که می‌پرسند، آیا ما مطمئن هستیم که چنین است؟ در حالیکه انسان‌های عادی در برابر این پرسش می‌گویند که همیشه چنین بوده است، فیلسوف‌ها فقط می‌گویند: مسئله‌ی استقراء. یعنی آنها در اینجا این پرسش را طرح می‌‌کنند که: بر اساس این "بوده" (فاکت) که ارتباط‌های معینی همیشه چنین بوده‌اند، نمی‌توان نتیجه گرفت که در آینده نیز چنین خواهد بود، مگر آنکه اصلی را بپذیریم که به ما اجازه‌ی چنین نتیجه‌گیری‌ای را می‌دهد. ولی این اصل را چگونه می‌توان مدلل ساخت؟ از روی تجربه؟ اگر چنین است، آنگاه به اصلی نیاز داریم که به کمک آن بتوانیم از تجربه بیاموزیم، زیرا که درست همین تردید نسبت به تجربه بوده که ما را برای یافتن چنین اصلی برانگیخته است.

پرسش از پی یک «دانستن ِ مطمئن» را می‌توان نزد کانت ذیل پرسش از پی یک «دانستن ِ پیشینی» (a priori) یافت، یعنی دانستنی مستقل از تجربه که بتواند یک دانستن ِ تجربی را برای ما امکانپذیر سازد. از اینرو کانت مسئله‌ی دانستن ِ مطمئن را چنین عبارت‌پردازی کرده است: "اگر قرار باشد که شهود (سهش) (Anschauung)، خود را با سرشت موضوع (Gegenstand) سازگار کند، من درنمی‌یابم که چگونه انسان بتواند بطور پیشینی چیزی درباره‌ی موضوع بیاموزد." این امر در مورد مفهوم‌هایی نیز صدق می‌کند که ما درک و شهود خود را توسط آنها بیان می‌داریم. یعنی در صورتی که این شهود تنها متوجه موضوع باشد، آنگاه نمی‌توان به دانستن ِ مطمئن دست یافت، زیرا که تجربه اصولا می‌تواند ما را به گمراهی بکشاند. اما کانت راه حل دیگری پیش پا می‌گذارد: "ولی وارون آن، اگر موضوع، (...) خود را با قوه‌ی شهود ما سازگار گرداند، آنگاه من این توانش را سخت نیکو به تصور توانم آورد" − و این توانش یعنی دستیابی به یک دانستن ِ مطمئن. همین نکته در مورد مفهوم‌ها نیز معتبر است: اگر نگاه مفهوم‌ها معطوف به موضوع‌ها باشند، آنگاه نمی‌توانیم چیزی مطمئن از آنها بدانیم، ولی می‌توانیم وارون ‌آن را فرض کنیم که "موضوع‌ها (...) یا تجربه، که موضوع‌ها تنها در آن (...) شناخته می‌‌شوند، خود را همخواند با این مفهوم‌ها سازگار می‌کند". (همانجا، B XVII)

روی جلد کتاب "کانت به زبانی آسان‌تر"
روی جلد کتاب "کانت به زبانی آسان‌تر"عکس: UTB Verlag

متن بالا برگرفته از درآمد کتابی است با عنوان "کانت به زبان آسان‌تر − درآمدی بر فلسفه‌ی وی " به قلم گئورگ رومپ. از متن بالا درمی‌یابیم که مطالعه‌ی کتاب تا چه اندازه "آسان" است، بعبارت دیگر خواننده نباید از گزاره‌ی "آسان" درکی روزمره داشته باشد. نویسنده با توضیحات ملموس کوشیده است تا امکان "دانستن ِ مطمئن" نسبت به اندیشه‌ی فیلسوف را برای خواننده فراهم آورد. رومپ می‌نویسد که متن بالا، اصل یک سنجش خرد ناب را بطور کامل بیان داشته است و خواننده توضیحات آسان در مورد جزئیات این اصل را در متن کتاب خواهد یافت، بطوریکه در پایان با شگفتی از خود خواهد پرسید، چرا خود به این نتیجه نرسیدم؟ و وقتی به سنجش خرد می‌پردازیم، آنگاه می‌توان همزمان پرسید، آیا می‌توانیم بدانیم که چه عملی باید انجام بدهیم؟ در اینجا نیز کانت راهنمای ماست. در کتاب به همان آسانی اصل بالا درباره‌ی "دانستن" در گستره‌ی نظریه، درمی‌یابیم که کانت در حوزه‌‌ی عمل نیز راهگشای ماست. اگر خواننده نتواند به یاری خرد خویش به اندیشه‌ی کانت راه بگشاید، آنگاه توضیحات مبسوط و ساده‌ی کتاب راهنمای او خواهد بود.

ولی این فیلسوف آلمانی تنها به خرد نظری و عملی ، یعنی پاسخ به دو پرسش ِ "چه می‌توانیم بدانیم؟" و "چه باید کرد؟"، بسنده نکرد. وی در اثر دیگر خود زیر عنوان "سنجش نیروی داوری" به امر زیبا و یا به "داوری استِتیک" نیز پرداخت. البته باید توجه داشت که این موضوع در رابطه‌ای سامانمند (سیستماتیک) با مسئله‌ی خرد نظری قرار دارد. از اینرو در آغاز کتاب نباید زیادی آسانگیر بود تا به شتاب به زیبایی دست یافت. کانت در امر حقیقی و امر نیکو آنقدر اندیشه‌های جذاب خواهد داشت که خواننده حس نخواهد کرد، چه زمان به "زیبایی" رسیده است.

کتاب به سه بخش تقسیم شده است: امر حقیقی، امر نیکو، امر زیبا. در این سه بخش، سنجش (نقد) سه‌گانه‌ی کانت مورد بحث قرار گرفته‌اند. مطالعه‌ی این کتاب را به علاقمندان به اندیشه‌ها‌ی فلسفی کانت، دانشجویان علوم انسانی و بویژه دست‌اندکاران کار ترجمه توصیه می‌شود. شک نیست که پیش‌شرط درک مطلب، تأمل بردبارانه است.

داود خدابخش

مشخصات کتاب:

Georg Römpp: Kant leicht gemacht. Eine Einführung in seine Philosophie. Köln/Weimar/Wien, Böhlau/UTB Verlag 2007.