1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«کانون اندیشه جوان ـ سپهری»؛ دیدنی‌تر از دیدنیهای تاریخی کاشان

۱۳۸۴ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

فعالیت یک تشکل غیردولتی در شهرستانها، در حالی که بیشتر امکانات در تهران متمرکز است و تجربه‌ی فعالیت تشکلهای غیردولتی یا NGOها در کشور ما تجربه‌ای جوان است و پیشینه و گسترش چندانی ندارد کار ساده‌ای نیست. اما «کانون اندیشه جوان ـ سپهری» بیش از ده سال است، به عنوان نهادی مستقل در شهر کاشان به فعالیت مشغول است و کارنامه‌ی پرباری دارد.

https://p.dw.com/p/A6H8

پایتخت سالیان دراز است که مرکز امکانات و محور همه‌ی اتفاقهای مهم فرهنگی ایران بوده. بسیاری از بزرگانِ ادب و فرهنگ ما نیز، گرچه خاستگاهی شهرستانی دارند، جز در روی‌اوردن به مرکز جا و مقام شایسته‌ی خود را به دست نیاورده‌اند.

از سوی دیگر تجربه‌ی فعالیت تشکلهای غیردولتی یا NGOها در کشور ما تجربه‌ای جوان است و پیشینه و گسترش چندانی ندارد. پس می‌توان تصور کرد که فعالیت تشکلی غیردولتی در شهرستانی دور از تهران کار ساده‌ای نباشد. اما «کانون اندیشه جوان ـ سپهری» بیش از ده سال است در شهر کاشان به فعالیت مشغول است و کارنامه‌ی پرباری دارد.

در یکی از کوچه‌های تنگ خیابانی در مرکز شهر کاشان خانه‌ای به وسعت ۱۴۰۰ مترمربع قرار دارد که بیش از یک قرن پیش به احسان، یکی از تاجران بزرگ کاشان تعلق داشته است. و برای این که مطمئن شویم پاگرفتن این «کانون» در کشور ما چقدر غیرمعمول است از مسئولان کانون می‌شنویم که این خانه چند سال پیش به وسیله‌ی یکی از تاجران فرهنگ‌دوست مقیم کاشان خریداری شده و در اختیار این انجمن قرار گرفته است! هر کس با اوضاع ایران اندکی آشنا باشد می‌داند که گردآمدن تاجر فرهنگ دوست و جوانان دوستدار ادبیات زیر چتر تشکلی غیردولتی در شهری چون کاشان اتفاقی است که اگر از دیدنیهای تاریخی این دیار دیدنی‌تر نباشد،کم‌جاذبه‌تر هم نیست‌!

محمود ساطع، مدیر «کانون سپهری» که داستان‌نویس و دبیر دبیرستان نیز هست تاریخچه و فعالیتهای این تشکل را چنین توضیح می‌دهد:

«ما از سال ۱۳۷۲ رسما فعالیت خودمان را در کاشان آغاز کردیم. نزدیک به دوازده سال است که فعالیت می‌کنیم. حوزه‌های فعالیت ما متفاوت است. بخشی از برنامه‌های ما یادواره و بزرگداشت بزرگان عرصه ی فرهنگ و ادب ایران‌زمین بوده خارج از آن در حوزه‌ی شعر، سینما، تاتر و نمایشنامه فعالیت می‌کردیم. هسته‌ی اصلی فعالیتمان داستان بوده. گروهی که اول دور هم نشستیم تعدادی از بچه‌ها بودیم که توی خانه داستان می‌خواندیم، بعد رسیدیم به این که توی حوزه‌ی شهری فعالیت کنیم. در حال حاضر هم «خانه‌ی تاریخی احسان» مرکز فعالیت ما در کاشان است.»

ده دوازده سال فعالیت این کانون همیشه خالی از تنش نبوده:

«سال ۷۵، یکسال کانون تعطیل شد به خاطر این که نوع فعالیتهای مجموعه با فرهنگ سنتی شهر خوانش نداشت. از سمت و سویی ما هم تندیها و تیزیهای خودمان را داشتیم که به مرور از این تندیها و تیزیها به نفع مدارا کاسته شد. ... منتها امیدوارم که نهادهای دولتی به این نتیجه برسند که اجازه بدهند NGO ها یا سازمانهای غیردولتی خوب پا بگیرند، فعالیت بکنند و در شرایطی که مردم، یا مردم عادی، فهم خوبی از NGO ها ندارند برای مدتی بدون دخالت به این مجموعه‌ها کمک مالی بکنند. بزرگترین مشکل مشکل مالی است.»

در غیاب بزرگانی که بتوان از آنان آموخت، جوانان کانون چاره‌ی دیگری اندیشیده‌اند:

«جمع نخستین ما که شروع به کار کرد، توی کاشان در ارتباط با ادبیات معاصر فعالیت جدی نداشتیم. در حوزه‌ی شعر کلاسیک فعالیت می‌کردند. سهراب سپهری بوده که از این شهر رفته، منوچهر شیبانی بوده رفته، همه به نفع مرکز و بعد مرکز به نفع خارج از مرکز از آدمهایی که کارامد هستند خالی می‌شود. در نتیجه ما بزرگتری نداشتیم که به ما کمک بکند. خودمان دور هم جمع می‌شدیم، می‌رفتیم یک کارتن یا یک ساک کتاب می‌خریدیم و بین خودمان تقسیم می‌کردیم و حرف می‌زدیم. در نتیجه دانش پایه‌ی ما از طریق کتابها وارد شد. بعد تعامل تجربی و نزدیک به ما خیلی کمک می‌کند. در محیط ما این آدمها خیلی کمیاب بودند. در نتیجه از بیرون دعوت کردیم از کسانی که صاحب نظرند ذی‌حقند، منتقدند و مطلع‌اند.»

نمونه‌ای از این فعالیتها از این قرار بوده:

«اردیبهشت ۱۳۷۳ یادواره‌ی سهراب سپهری را برگزار کردیم. آقای محمد حقوقی و خانم فرشته ساری تشریق آوردند، بعد برگزاری یادواره جلال آل‌احمد بوده، آقای علی دهباشی، رضا جولایی و احمد فاضل میهمان ما بودند. بزرگداشت نیما را در سال ۱۳۷۳ برگزار کردیم. با این هدف که در شهرستانی مثل کاشان به شعر معاصر و به شعر نو به دیده‌ی نفی نگاه می‌شد. در نتیجه بخشی از برگزاری یادوارهای ما با این هدف بود که جایگاه حقیقی و واقعی این عزیزان را بشناسانیم... و برنامه‌ی بهرام بیضایی که نقطه‌ی عطف خوبی توی برنامه‌های ما بود؛ هفت روز توی کاشان برنامه برگزار کردیم. فیلم آرش روز اول بود که آقای دکتر قطب‌الدین صادقی به عنوان منتقد میهمان آمد. فیلم «چریکه‌ی تارا» روز دوم بود با حضور محمد تهامی‌نژاد، «کلاغ» خانم نوشابه امیری، «مرگ یزدگرد» دکتر امید روحانی، «مسافران» احمد طالبی‌نژاد، «باشو غریبه‌ی کوچک» با حضور زاون قوکاسیان، و اختتامیه هم با حضور خود آقای بیضایی در کاشان برگزار شد. که این برنامه برنامه‌ی خیلی خوبی بود و نخستین برنامه‌ی یک هفته‌ای ما در کاشان بود که از قالب یادوارهای یک روزه بیرون آمدیم. کتابش را هم اخیرا دوست عزیزمان آقای جابر تواضعی زحمت کشیده به نام «سرزدن به خانه‌ی پدری» که انتشارات روشنگران، خانم شهلا لاهیجی زحمت چاپش را کشیده‌اند دکه همین امسال روانه‌ی بازار کتاب شده.»

اعضای «کانون اندیشه جوان ـ سپهری» در کنار برگزاری جلسات داستان‌خوانی و دعوت از نویسندگان و شاعران، فصلنامه‌ای نیز منتشر می‌کنند. این فصلنامه که تا کنون دوازده شماره‌اش منتشر شده کاج نام دارد. میثم خیرخواه دبیر اجرایی کاج است و از چگونگی شکل‌گیری این فصلنامه می‌گوید:

«بعد از تشکیل «کانون اندیشه جوان ـ سپهری»، حدود ده سال پیش، نیاز به یک نشریه برای ارتباط با مخاطب حس شد. و از آنجا که محور برنامه‌های کانون سپهری ادبیات بود محور اصلی نشریه هم حول ادبیات شکل گرفت. اول به صورت ماهنامه در قطع کوچک و با تعداد صفحات محدود چاپ می‌شد تا این که نشریه‌ی موقتی از «سازمان ملی جوانان» اخذ شد پس از آن به صورت فصلنامه، وسیعتر، پر محتواتر به تعاد صفحات بیشتر سعی بر چاپش شد.»

آیا کاج به عنوان فصلنامه‌ی کانون سپهری فقط به انتشار آثار نویسندگان کاشان می‌پردازد؟

«خیر، ازوما اینجور نیست که فقط از نویسندگان بومی استفاده کنیم. اما این نشریه بستر مناسبی را فراهم کرده برای معرفی اثار نویسندگان بومی به سطح بیرونی. اما این دلیل نمی‌شود که فقط از نویسندهای بومی استفاده بشود. چون ما در همین شماره اخیر و شماره‌های پیشین نیز آثاری داشتیم از نویسندگان مطرحی چون منوچهر آتشی، آیدین آغداشلو، آقای اخوت، باباچاهی و غیره...»

گردانندگان کاج می‌کوشند از طریق اینترنت با مخاطبان بیشتری در ارتباط باشند:

«حدود دوسال هست که سایت اینترنتی نشریه و تا حدودی می‌توان گفت تریبون «کانون اندیشه جوان ـ سپهری» به آدرس اینترنتی www.kajweb.com قابل دسترسی است. علاوه بر معرفی فعالیتهای مختلف کانون بخشهای مختلف و مهم نشریه هم در اینترنت، در این آدرس عرضه می‌شود.»

کانونها و نهادهای فرهنگی، به ویژه در پایتخت، اغلب عمری کوتاه دارند. تمرکز امکانات در این شهر با تمرکز معضلات نیز همراه بوده است. محمود ساطع شرط توفیق در فعالیتهای فرهنگی را تحمل دیگری و پذیرش تنوع می‌داند:

«فکر می‌کنم جمع ما جمع صمیمی و خوبی باشد. اگر مرکز یا هرکجای دیگر یا خود ما اگر دچار آسیب می‌شویم باید خودمان را آسیب‌شناسی کنیم. چون هدف چیز دیگری است. قرار نیست ما با یکسری خوانشها و ذهنیتهای منحصر به فردی که داریم بخواهیم عرصه را بر دیگران تنگ بکنیم. چه اشکالی دارد اینقدر درختها متنوعند اینقدر هوا رنگارنگ است، یک روز آبیست، یک روز عصر غروب قرمز می‌شود صبح خاکستری می‌شود، ما هم همدیگر را بپذیریم. به پذیرندگی برسیم و پیش برویم.»

یکی از نامداران شهر کاشان منوچهر شیبانی است. همسر منوچهر شیبانی مجموعه‌ی کتابخانه‌ی شخصی شاعر را همراه با نقاشیها و وسائل شخصی او به این کانون هدیه کرده است تا موزه‌ای به‌نام منوچهر شیبانی در بخشی از مرکز این کانون برپا شود. این موزه روز جمعه سی‌ام اردیبهشت ماه افتتاح و پس از آن برای بازدید عموم گشوده خواهد بود.

بهزاد کشمیری‌پور، گزارشگر صدای آلمان از کاشان