1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

کلید صلح مناطق مرزی پاکستان حل اختلاف با افغانستان است

۱۳۸۷ اسفند ۲۸, چهارشنبه

شمال غربی پاکستان که از سال‌ها پیش کانون اختلافات مرزی این کشور با افغانستان بوده اینک به کانون اسلام‌گرایان افراطی بدل شده است. اما صلح در این منطقه بدون حل اختلافات مرزی امکان‌پذیر نیست.

https://p.dw.com/p/HF5x
نیروهای طالبان در افغانستان
نیروهای طالبان در افغانستانعکس: picture-alliance/dpa

اختلاف‌های مرزی پاکستان و افغانستان به ۶۲ سال پیش برمی‌گردد. از همان زمان نیز مناطق شمال غربی پاکستان که اینک کانون تجمع اسلام‌گرایان رانده شده از افغانستان محسوب می‌شود، مورد اختلاف دو کشور بود.

بسیاری از این مناطق محل تجمع طرفداران ملا عمر، رهبر طالبان، و متحدانشان محسوب می‌شود و تعداد زیادی از حملاتی که در پاکستان و افغانستان صورت می‌گیرد از همین جا سازمان‌دهی می‌گردد.

تعداد زیادی از افغان‌ها معتقدند، تا زمانی که به اختلاف‌های مرزی بین دو کشور به طور جدی پرداخته نشود و این موضوع حل و فصل نگردد، صلح به جنوب آسیا بازنخواهد گشت.

منطقه‌ی واقع در شمال غربی پاکستان حدود دو برابر خاک بلژیک وسعت دارد. در این منطقه نزدیک به ۲۲ میلیون نفر زندگی می‌کنند که بسیاری از آنها از قوم پشتون هستند.

این منطقه که افغان‌ها آن را “پشتونستان“ می‌نامند، مخفیگاه احتمالی ملا عمر، رهبر طالبان، و اسامه بن لادن، رهبر شبکه‌ی القاعده، است که نیروهای آنها نه تنها روند صلح افغانستان، بلکه تمامیت پاکستان را نیز به خطر می‌اندازند.

کابل و اسلام‌آباد یکدیگر را مسئول عدم توسعه‌ی این منطقه و مشکلات موجود در آن می‌دانند. اما ریشه‌ی مشکلات این منطقه را باید در تاریخ آن جستجو کرد.

از سال ۱۹۴۷ که پاکستان استقلال خود را به دست آورد، اختلاف مرزی با افغانستان نیز آغاز شد. دلیلش هم این بود: افغانستان نمی‌خواست زیر بار قبول مرزبندی بین دو کشور برود که از قرن نوزدهم به طور خودسرانه توسط دولت استعمارگر بریتانیا تعیین شده بود. بریتانیا برای بهترساختن کنترل خود مرز پاکستان را تا مناطق پشتون‌نشین گسترش داده بود.

دولت وقت افغانستان تلاش کرد تا پشتونهای پاکستان را علیه این مرزبندی تحریک کرده و به قیام بکشاند. اما این تلاش هرگز به جایی نرسید.

در طول تاریخ هرگز مردم منطقه موضوع اصلی نبودند. انگلیسی‌ها از آنها به عنوان سپری در برابر تزارها استفاده می‌کردند. کابل از آنها برای تهدید پاکستان و استفاده کرد و از دیدگاه پاکستان نیز آنها وسیله‌ای برای تهدید و تضعیف افغانستان به حساب می‌‌آمدند.

هنگامی که ارتش سرخ به افغانستان لشگرکشی کرد، مناطق شمال غربی پاکستان به پناهگاه شورشیان افغان و فراریان بدل شد و با حمایت دولت وقت افغانستان این منطقه رفته رفته به مرکز تجمع اسلام‌گراها تبدیل گشت. هزاران مدرسه‌ی دینی جدید تأسیس شدند و اسلام‌گرایان از کشورهای عربی به منطقه‌ی مزری پاکستان و افغانستان سرازیر شده و در آنجا استقرار یافتند. غرب در آن زمان از این اسلام‌گرایان در برابر تهدید کمونیست‌ها حمایت می‌کرد.

یکی از اسلام‌گرایانی که به این ترتیب وارد این مناطق شد، اسامه بن‌لادن بود. پاکستان در آن زمان تنها یک هدف داشت‌، اینکه ملاها و پیکارگرایان افراطی را جانشین رهبران خودسر قبایل این منطقه کند.

در سال‌های پایانی دهه‌ی ۱۹۸۰ نیروهای شوروی سابق، افغانستان را ترک کردند و پاکستان فرصت را غنیمت شمرد تا با تقویت مجاهدین افغان که زیر نفوذ پاکستان بودند، از افغانستان همسایه‌ای فرمانبردار بسازد. اما اوضاع به گونه‌ای دیگر پیش رفت.

گرو‌‌‌ه‌های مختلف مجاهدین افغان با یکدیگر درگیر شدند و در اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰ ارتشی جدید در افغانستان حضور یافت به نام طالبان، ارتشی که از مناطق مرزی وارد این کشور شده بود.

ملا عمر در مدت کوتاهی کابل را تسخیر و دولت «امارات اسلامی افغانستان» اعلام موجودیت کرد.

پاکستان و عربستان سعودی نخستین کشورهایی بودند که این دولت را به رسمیت شناختند.

اما باز هم سیر حوادث برخلاف تصور پاکستان پیش رفت. پس از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ آمریکا در تعقیب القاعده و طالبان برآمد و بسیاری از اعضا و وابستگان به این گروه‌ها به مناطق مرزی پاکستان در شمال غربی این کشور پناه آورده و تجدید قوا کردند.

اینک هدف این گروه‌ها این است که حکومتی اسلامی بر پایه‌ی تعبیرهایی که خود از اسلام دارند را در افغانستان، پاکستان و دیگر کشورهای اسلامی تأسیس کنند.

سیف‌الدین سیحون، اندیشمند سیاسی و استاد اقتصاد در دانشگاه کابل، می‌گوید، این مخمصه تنها یک راه گریز دارد، اینکه اختلاف مرزی دو کشور از راه‌سیاسی حل شده و طرح‌های توسعه و آموزش این منطقه اجرا شود، وگرنه صلح هرگز به این منطقه باز نخواهد گشت.

پرش از قسمت در همین زمینه