1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گردِ همايی نويسندگان و هنرمندان زنِ ايرانی ـ آمريكايی در نيويورك

۱۳۸۵ اردیبهشت ۱, جمعه

در اين هفته شعبه‌ی مركزیِ كتابخانه‌ی عمومی شهر نيويورك در سالن بزرگی با حضور حدود هفتصد نفر مدعو، ميزبان گروهی از هنرمندان و نويسندگانِ زنِ ايرانی بود كه آثارشان به زبان انگليسی در سال‌های اخير در آمريكا موفق بوده و برای نخستين بار يكجا در كنار يكديگر حضور به هم می‌رساندند. برنامه، موضوعاتی چون از دست دادن وطن، يافتن يا نيافتن هويت‌های تازه، بيگانه ماندن يا بيگانه شدن، و راه‌های مقاومت در برابر استبداد و ز

https://p.dw.com/p/A41h
آذر نفيسى (راست) و ليلا اعظم زنگنه در جلسه بحث نويسندگان و هنرمندان زن ايرانى - امريكايى در نيويورك.
آذر نفيسى (راست) و ليلا اعظم زنگنه در جلسه بحث نويسندگان و هنرمندان زن ايرانى - امريكايى در نيويورك.

ن‌ستيزی را به بحث گذاشت.

برنامه به شكل بحث آزاد و مصاحبه اجرا می‌شد. شركت كنندگان عبارت بودند از آذر نفيسی، شيرين نشاط، رويا حكاكيان، سوسن ديهيم، آزاده معاونی و يكی از شاگردان پيشين خانم نفيسی در تهران.

مجری برنامه، نويسنده و منتقد جوانِ ايرانی ـ فرانسوی، ليلا اعظم زنگنه بود. خانم اعظم زنگنه ويراستار مجموعه‌ای از نوشته‌های كوتاه زنان ايرانی در تبعيد است كه اين هفته در آمريكا منتشر شد. او به زبان‌های فرانسه، انگليسی و ايتاليايی تسلط گفتاری و نوشتاری تحسين‌انگيزی دارد و هم اكنون در حال نوشتن كتابی است درباره‌ی ولاديمير ناباكوف.

در ابتدا، ليلا اعظم زنگنه با اشاره به شعری از "راينر ماريا ريلكه" اشاره كرد وقتی كسی همه چيزش را از دست می‌دهد، از دست دادن چيزی عزيز، نفس خودِ فقدان، می‌تواند در تداوم خود تبديل به نوعی «مايملك» شود. زمانی كه نويسنده‌ای كشورش را از دست داد، همان از دست رفته، در دنيای ذهنی‌اش ملموس‌تر و زنده‌تر از هميشه حضور پيدا می‌كند. دنيای تخيل نويسندگان تبعيدی، در كليت‌اش، كشوری ديگر می‌سازد در برابر وطنِ از كف رفته، «جمهوری»‌ای ديگر در برابر جمهوری اسلامی.

آذر نفيسی اشاره كرد كه حتا آن نويسنده‌ای كه در داخل كشور زندگی می‌كند نبايد خود را در «خانه»‌اش آسوده احساس كند.

به نقل از ناباكوف كه گفته است «كنجكاوی، همان نافرمانی است در ناب‌ترين شكل خودش»، خانم نفيسی گفت تن در ندادن به خواستِ استبداد، به بهترين نحو توسط قوه‌ی خيال هنرمند و نويسنده ميسر می‌شود. گناه سلمان رشدی آن نبود كه به اسلام خرده گرفت، بلكه شوخ‌طبعی و كنجكاوی و پرسش‌گری‌اش بود كه خواب خودكامگانِ دينی را برآشفت.

در برابر اين سوآل كه آيا شما با محافظه‌كاران دولت جورج بوش همرأی شده‌ايد؟ خانم نفيسی گفت من به ابتذال اين نوعِ نام‌گذاری‌ها كه انسان‌ها را برحسب سمت‌گيریِ سياسی طبقه‌بندی می‌كند تن نخواهم داد.

شيرين نشاط از دشواری‌های هنرمند تبعيدی گفت كه از يك سو از او انتظار می‌رود به نحوی نماينده و «سفير» فرهنگیِ كشورش باشد، حال آنكه تلاش فردیِ يك هنرمند، آن «جنون» و گفت و شنودِ درونی و آكنده از تناقض‌هايی كه او را به جستجو و آفرينش می‌كشاند، هرگز اجازه نمی‌دهد هنرمند بتواند باری چنان بزرگ چون يك «آمباسادورِ فرهنگی» را به دوش بكشد. از سوی ديگر، تلاش فردی او نيز نمی‌تواند همواره خصوصی و فردی باقی بماند زيرا مدام در برابر اين واقعيت قرار می‌گيرد كه در كشاكش سياست روز، فرهنگ و مردمان كشورش به طور غلط و تحريف شده نزد كشور مهمان معرفی می‌شوند.

رويا حكاكيان سوآل از «هويت فرهنگی» را ، سوآلی ناشی از مُد روز دانست. زن بودن، يهودی بودن، ايرانی يا آمريكايی بودن برای او مقوله‌های ثابتی نيستند كه وجود او را تعريف كنند. در حاشيه بودن يا بيگانه ماندن برای او شايد مكان بهتری برای آفرينش و نوشتن باشد.

خانم حكاكيان گفت وقتی صحبت از «يهودی‌ستيزی» در ايران می‌شود، نقطه رجوعِ ذهنیِ بسياری از آمريكاييان آدم‌سوزی‌های هيتلری است و می‌خواهند همان تصوّر را به ايران هم سرايت بدهند. در حالی‌كه تعصبات ضد يهودی در ايران از نوع ديگری است و سركوب و آزار بسياری از يهوديان، كه جمعيت آنان را در ايران چنين كاهش داده، در مقايسه با سركوبِ اقليت‌های ديگر همچون بهاييان يا روشنفكران سكولار و چپ و اقليت‌های جنسی با خشونت و كشتار همراه نبوده است.

در طی برنامه سوسن ديهيم، خواننده و آهنگ ساز آوانگارد ايرانیِ مقيم نيويورك دو آهنگ اجرا كرد، يكی بر روی شعری از مولوی و ديگری قطعه‌ای كه شعر و آهنگ‌اش را خود او نوشته بود.

عبدی كلانتری، گزارشگر صداى آلمان در نيويورك