1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گشت و گذاری در وبلاگستان: شرکت در انتخابات یا تحریم آن؟

۱۳۸۶ اسفند ۲, پنجشنبه

در حالی که کمتر از یک ماه به انتخابات مجلس باقی مانده، با رد صلاحیت بسیاری از نامزدهای اصلاح‌طلب، میدان برای تاخ و تاز اصول‌گرایان خالی‌ مانده است. در این شرایط چه باید کرد؟ فضای وبلاگستان بوی تحریم می‌دهد.

https://p.dw.com/p/DB6A
کمتر از یک ماه مانده به برگزاری انتخابات هشتمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی در ایران. انتخابات در کشورهای با نظام دموکراتیک، به معنای رقابت آزاد احزاب و گروه‌های سیاسی مختلف است و رأی مردم تعیین کننده. در ایران اما با رد صلاحیت بسیاری از نامزدان اصلاح‌طلب، امکان رقابت میان دو جناح اصلی که اجازه‌ی فعالیت سیاسی در ایران را دارند، کمتر و کمتر شده است. دامنه‌ی گسترده‌ی رد صلاحیت‌ها در هفته‌های گذشته، با اعتراض‌های فراوانی روبرو شد. علی‌اصغر خدایاری، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، یکی از این رد صلاحیت شدگان است که در نامه‌ای سرگشاده به دبیر شورای نگهبان و اعضای هیئت نظارت این شورا، به روش‌های غیرقانونی در رد صلاحیت خود اعتراض کرده است.

او در این نامه خطاب به جنتی، رئیس شورای نگهبان، به دلایل رد صلاحیت خود از سوی این شورا یعنی "عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و عدم ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه" اشاره می‌کند و می‌نویسد: « آن هیئت ۴ سال قبل نیز من را (به دلیل) عدم تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران، وابسته تشکیلاتی و هواداری احزاب، سازمان‌ها و گروه‌هایی که غیرقانونی بودن آن‌ها از طرف مقامات صالحه قضایی اعلام شده است، محکوم به ارتداد به حکم محاکم صالحه قضایی، رد صلاحیت کرده بود. به زبان ساده‌تر از نظر هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات بنده چهار سال پیش فردی بی‌دین، بی‌وطن، ضدانقلاب و مرتد، ولی وفادار به قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه بوده‌ام، ولکن امروز از ارتداد خارج شده‌ام، ضدانقلاب نیستم، ملیت ایرانی پیدا کرده‌ام، ولی کماکان بی‌دین هستم، و البته وفاداری خود را نسبت به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه از دست داده‌ام. هرچند، خودم چنین تحول شگرفی را در خود احساس نمی‌کنم!!»

بسیاری از شخصیت‌های سرشناس در ایران، رد صلاحیت‌ گسترده‌ی اصلاح‌طلبان را زیر سئوال برده‌اند. سید محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، عملکرد هیئت‌های اجرایی و نظارت بر جریان انتخابات مجلس هشتم را "فاجعه‌ای" توصیف کرد که باعث شده، عملا "جهت رای مردم از پیش تعیین شود". آیت الله مکارم شیرازی در اعتراض به رد صلاحیت‌ها، گفته است که در "بعضی موارد جانب انصاف رعایت نشده". برخی از نامزدهای اصلاح ‌طلب در اعتراض به این نابرابری، تصمیم به کناره‌گیری از عرصه‌ی انتخابات گرفتند. ستاد ائتلاف اصلاح‌طلبان که زمینه‌ای برای رقابت در بسیاری از حوزه‌ها نمی‌بیند اعلام کرد، برای انتخابات پیش رو لیستی ارائه نمی‌دهد. مهدی کروبی، محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی اخیرا در جلسه اضطراری تصمیم گرفتند از آیت‌الله‌علی خامنه‌ای بخواهند در روند تشخیص صلاحیت‌ها مداخله کند. آن‌ها از اصلاح‌طلبان خواسته‌اند انتخابات را تحریم نکنند، بلکه تا جایی که می‌توانند رقابت کنند.

و اکنون سئوالی که مطرح است،این است که، با این شرایط که نمی‌توان از رقابتی برابر و سالم سخن گفت، چه باید کرد؟ شرکت در انتخابات یا تحریم آن؟ این پرسش روزهاست که در فضای مجازی وبلاگستان خانه به خانه می‌رود. فضای وبلاگستان بوی تحریم می‌دهد.

مخالفان تحریم انتخابات

وبلاگ "میرا" می‌نویسد:

Iranisches Blog Mira

« باید ماند، تا آنجا که توان ماندن هست. باید ماند، چرا که آنان که اینگونه بر طبل رد صلاحیت‌ها زده‌اند، هدفی نداشته‌اند جز رساندن جریان اصلاح طلبی به چهارراه تحریم... باید ماند تا آنجا که پاها یاری می‌کنند و نفس‌ها همراهی . این‌همه نظارت استصوابی و رد صلاحیت‌ها باختی‌ست که دارد داوری به جریان اصلاح طلبی تحمیل می کند. اما تحریم باختی دوسره است که جریان اصلاح طلبی خود به خودش تحمیل می‌کند. این بار تحریم شاید به معنای از دست رفتن آخرین فرصت همراهی ما باشد.»

وبلاگ "غریبه‌ی سیاسی" می‌نویسد:

Iranisches Blog Gharibe ye Siasi

« آن گروهی که فکر می‌کنند تحریم انتخابات، فشار روی حاکمیت خواهد بود و در انتخابات بعدی تاثیر مثبت خواهد گذاشت کاملا در اشتباه‌اند. اشتباهی که در مجلس هفتم هم رخ داد و تعدادی از اصلاح طلبان تائید صلاحیت شده، انصراف دادند و نتیجه‌ی آن مجلس هشتم بود... تحریم انتخابات حداقل تا زمانی که احمدی نژاد روی کار هست نه تنها هیچ تاثیر مثبتی ندارد بلکه باعث بدتر شدن اوضاع می‌شود. شاید اگر فرد عاقل‌تر و متعادل‌تری رئیس جمهور بود ( مثل لاریجانی )، تهدید به کناره گیری، نتیجه مثبتی داشت. ولی اکنون قدم گذاشتن به راهی صد در صد اشتباه است. شرکت در انتخابات توسط اصلاح طلبان ، حتی با یک کاندیدا ، این پیام را برای حکومت خواهد داشت که اصلاح طلبان را نمیتوان از صحنه دور کرد. داشتن اقلیت هم می‌تواند کورسوی امیدی برای اصلاحات باقی بگذارد...»

موافقان تحریم انتخابات

وبلاگ "بوی خاک" می‌نویسد:

Iranisches Blog Buye Khak

« تحریم! به این دلایل: در فیزیک اصلی وجود دارد که میزان واکنش را متناسب با میزان کنش ارزیابی می‌کند. به عبارت دیگر واکنش به هر فعلی باید متناسب با کنش مربوطه باشد؛ نه بیشتر و نه کمتر... اعتقاد به این اصل بدیهی است که باعث می‌شود پاسخ من به پرسش چه باید کرد؟ سجاد، یک کلمه بیشتر نباشد: تحریم! اصلاح‌طلبان باید انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی را تحریم کنند به چند دلیل: ۱. امکان رقابت در این انتخابات به هیچ وجه وجود ندارد... ۴. کسب اقلیتی بین ۱۰ تا ۳۰ درصد توسط اصلاح‌طلبان در مجلس هشتم، نه تنها به هیچ عنوان هیچ تضمینی به ادامه حرکت اصلاحی در ایران نمی‌دهد بلکه تنها به مجلسی که از مجلس هفتم هم فرمایشی‌تر است، مشروعیت می‌دهد ۵. سیاست تعارف ندارد! وقتی اکثر قریب به اتفاق نامزدهای یک جریان سیاسی در انتخاباتی ردصلاحیت می‌شوند، باید آن انتخابات توسط جریان فوق تحریم شود. چیزی به نام عدم شرکت در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و این واژه ساخته و پرداخته سیاست مداران محافظه کاری است که حاضر به پرداخت هزینه تحریم انتخابات نیستند.»

در وبلاگ "تحلیلی برای مباحث بنیادین ملی" می‌خوانیم:

Iranisches Blog Bonyadin

« انتخابات آزاد و عادلانه جزو قوانین این کشور است و بندهای مختلف قانون اساسی کشورمان هم بر حق تعیین سرنوشت توسط مردم تاکید می‌کند و اساسا وظیفه قانونی دولتهاست که با "رقابت حداکثری مشارکت حداکثری" شهروندان را موجب شوند- اما رای دادن جزو وظیفه قانونی هیچ کس نیست و هیچ اصل که بماند، هیچ ماده و بندی هم مردم را موظف به دادن رای نکرده، پس وقتی دولتی که باید مجری قانون باشد خود وظیفه قانونی خود را عمل نمی‌کند، بر مردمی که اساسا این چنین وظیفه‌ای نداشتند هم تکلیف روشن است!

او که باید وظیفه‌اش را انجام دهد، نمی دهد ، آن وقت چگونه شما را موظف یا حتی مکلف به شرکت در انتخابات می‌کند؟

لذا از جایگاه یک اصلاح طلب که اساسا ابزاری جز انتخابات، نظام پارلمانی و تقویت جامعه مدنی ندارد و با حفظ و تاکید بر مرزهای اعتقادی با تحریم کنندگان خارج نشین و اپوزیسیون ورشکسته که نشخوارگر وزارت خارجه آمریکا و دولت های غربی هستند و از سوی دیگر ضمن احترام به قانون اساسی که یادگار مکتوب خون هزاران شهید پاکباخته سرزمینم است، در انتخاباتی با نتایج از پیش تعیین شده شرکت نخواهم کرد و تنها به عنوان یک تماشاچی روز ۲۴ اسفند ماه را به آب دادن سر سبزه های "نوروز" می‌پردازم.»

وبلاگ "آماتور" می‌نویسد:

« من ترجیح می دهم ۲۴ اسفند بنشینم داخل خانه‌مان و از جعبه جادویی که واقعا گاه آدم را شگفت زده می‌کند، حضور حماسی ملت را تماشا کنم که چگونه مشت بر دهان استکبار می کوبند و مبانی دموکراسی خواهی را تقویت میکنند. تماشای این صحنه ها به همراه گزارشگرانی که از حضور حماسی،آگاهانه، آزادانه و دشمن شکن مردم گزارش تهیه می کنند واقعا لذت بخش است... نه من می‌نشینم داخل خانه‌مان، چون دوست ندارم یکی دیگر مثل موسوی خویینی‌ها برود زندان و یا مثل حقیقت جو برای این که کتک نخورد از یک نماینده ، نصفه جان شود و یا مثل بورقانی سکته کند بمیرد. ۲۴ اسفند یک هفته مانده سال تمام شود کلی کار داریم. خانه تکانی داریم و باید خودمان را آماده کنیم برای تعطیلات نوروز. چه بهتر که به جای مشارکت اجتماعی، مشارکت خانوادگی انجام بدهیم که تمرین خوبی هم است. دیگران هم جای ما رای می دهند، وقتی می توانند جای ما صالحان را مشخص کنند چه بهتر که اینجای کار را هم خودشان به دست بگیرند.از کجا تشخیص ما درست باشد؟ ۲۴ اسفند برای این که ثابت کنم آدم مشارکت جویی هستم و شانه از زیر ار مسوولیت خالی نکرده ام شیشه های خانمان را با روزنامه های که اسامی رد صلاحیت شدگان را چاپ کرده اند پاک می کنم و برای پاک سازی خانه‌مان از این ابزار ضاله اقدام عاجل می‌کنم.۲۴ اسفند سر ما شلوغ است و به صندوق رای نمی‌رسیم ارزانی همان دوستان. حالا شما اسمش را هر چی می خواهی بگذار.»

Iranisches Blog Amateur

وبلاگ "آش ایرونی" می‌نویسد:

Iranisches Blog Ashe Iruni

« آنچه که ما "انتخابات" می نامیم، یک حداقل هایی دارد که کمترین آن این است که مبتنی بر رقابت باشد، حال اگر بنا به دلایلی در این تعریف به هر دلیلی خواسته های قانونی ما فراهم نشد، می توانیم و می‌شود از یک شیوه اعتراض مسالمت آمیز مدنی به نام "تحریم" انتخابات صحبت کرد. این در حالی است که آنچه در ۲۴ اسفند با آن روبرو هستیم اصلاً و ابداً به صورت بالذات انتخابات نیست... من آنچه در ۲۴ اسفند ماه برگزار می شود را نه تنها انتخابات نمی دانم بلکه کودتای پارلمانی‌یی تلقی می کنم که در راستای دیگر نقشه های اقتدارگرایان که بعد از بالا رفتن از نردبان دموکراسی، سعی در سرنگونی آن دارند، قدمی در راه بی معنی کردن "جمهوریت" و دموکراسی نظام می دانم و تنها راه مقابله با این کودتای پارلمانی که متاسفانه به اسم "دین" نیز انجام می شود، را شرکت نکردن توده های مردم در این "انتصخابات" می دانم.»

الف

در وبلاگ‌خوانی این هفته به وبلاگ‌های زیرین استناد کرده‌ایم: