1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

یوزف بویس، یاغی نود ساله

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

هنر برای بویس امکانی ساده برای کنش اعتراضی و درهم شکستن قید و بندهای کهنه بود. از نظر زیبایی‌شناسی سنتی بویس بیشتر کنش‌گری جسور بود، اما امروزه برجسته‌ترین سیمای هنر مدرن آلمان شناخته می‌شود. او ۹۰ سال پیش به دنیا آمد.

https://p.dw.com/p/11D7V
بی‌تردید از تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم بود.
بویس از تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم بود.عکس: picture-alliance/ dpa

ویژگی اصلی کار و تلاش یوزف بویس درآمیختن زندگی و هنر، ذهنیت و خلاقیت، تخیل و عمل اجتماعی بود. او بنا به سنت هنرمندان نوگرای اوایل قرن بیستم طرفدار "كنش" بود و بر آن بود که نقشی از خود بر صفحه روزگار باقی بگذارد.

بویس حوزه و وظیفه هنر را تا بی‌کران گسترش داد. اعتقاد داشت که یک کنش انسانی تحول‌طلبانه می‌تواند به اندازه یک اثر هنری "زیبا" باشد.

برای بویس هنر امری برتر و والا نبود که به قلمرو نخبگان و برگزیدگان منحصر باشد، بلکه کنشی زمینی و روزمره بود. با این برداشت، همه انسان‌ها کمابیش هنرمند هستند، تنها باید شهامت ورزند تا استعداد درونی آنها شکوفا شود.

بویس گفته بود: «هر انسانی خلاق است، از نهاد هر انسان عادی چیزی اصیل و بنیادین بر‌می‌جوشد. در انسان عنصری هست که اندیشه‌ورزی از آنجا آغاز می‌شود. من آگاهانه اندیشه‌ورزی را در برابر هنر به کار می‌گیرم. با اندیشه‌ورزی چیز کاملاً تازه‌ای در جهان پدیدار می‌شود که از بطن آن مفهوم آزادی زاده می‌شود.»

هنرمندی درگیر زندگی

با بویس مفهوم تازه‌ای از هنر اجتماعی شکل گرفت. هنر مدرن او در ذات خود اجتماعی و تعهدآمیز است. در برابر هنرمندی نوگرا مانند اندی وارهول، که اصرار داشت همه چیز، حتی سوژه‌های سیاسی را از سیاست تهی کند، بویس به همه چیز رنگ سیاست زد.

بویس الگوی نمونه هنرمندان درگیر بود. در جمع دوستان و همکاران، در کلاس هنرکده، در محافل سیاسی و در مجامع عمومی حضوری مؤثر و زنده داشت، و در همه جا روحیه هنری خود را شرکت می‌داد که با آثار او یگانه بود.

بویس در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کانون هنر مدرن آلمان قرار داشت و در چهار عرصه فعالیت می‌کرد: خلق کارهای هنری (نقاشی‌ها و طراحی‌ها، پیکره‌ها و چیدمان‌ها)، کنش‌های اجتماعی در برابر جمع علاقه‌مندان، تدریس و آموزش نظریات هنری به ویژه در هنرکده دوسلدورف، و سرانجام فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی.

 

بویس، سخنرانی برای صلح، سپتامبر ۱۹۸۲
بویس (چپ) در کنار خواننده نامی اودو لیندنبرگ، سخنرانی برای صلح، سپتامبر ۱۹۸۲عکس: AP

بویس هنر خود را بیش از هر چیز علیه نظم موجود، در هوای دگرگونی، و در حمایت از لایه‌های ضعیف جامعه درک می‌کرد. او نظام موجود را برای معنویت اخلاقی، همبستگی انسانی، محیط زیست طبیعی ویرانگر می‌دانست، و ضدیت خود را به هر وسیله‌ای نشان می‌داد.

یوزف بویس اندیشمندی نوجو و آزاده بود. او خواهان بازنگری در مفاهیمی بود مانند کار و خلاقیت، تفکر و تخیل، دموکراسی و جامعه مدنی، روابط اقتصادی و پولی و... عقیده داشت که انسان‌ها باید با کنش خلاق، استعداد خود را در خدمت تغییر انقلابی جامعه به کار گیرند تا در پایان جهانی بهتر و شاداب‌تر را ترک کنند. برای بویس مرگ بحش مکلمل زندگی بود که به آن معنا می‌داد.

درباره ارزش و جایگاه هنر بویس اختلاف نظر بسیار است. به عقیده برخی از هنرشناسان او احتمالا بهترین چهره هنر مدرن آلمان نبود، اما بی‌تردید از تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم بود.

یوزف بویس که در ۱۲ مه ۱۹۲۱ در کرفلد به دنیا آمده بود، روز ۲۳ ژانویه ۱۹۸۶ در شهر دوسلدورف درگذشت.

AA/KG