1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

۵۰ سالگی "نظام وظیفه" در آلمان

مصطفی ملکان۱۳۸۶ فروردین ۱۳, دوشنبه

پس از تشکیل ارتش جدید، سياست‌مداران آلمان سعى می‌كردند تا از ترس مردم نسبت به ارتش بكاهند و به نظاميان بياموزند كه عضويت در ارتش مستلزم اطاعت كوركورانه نيست.

https://p.dw.com/p/ABgV
سربازان در حال تمرین
عکس: dpa

"نظام وظیفه" اجباری در جمهوری فدرال آلمان ۵۰ ساله شد. دو سال پس از تاسیس ارتش آلمان (۱۹۵۵) و یک سال پس از تصویب قانون "نظام وظیفه" (۱۹۵۶) در این کشور، احضار جوانان بالای ۱۸ سال به ارتش برای خدمت سربازی آغاز شد.

براساس ماده‌ی ۱۲ – بند a قانون اساسی آلمان، مردان از ۱۸ سالگی موظف به خدمت سربازی هستند. مدت خدمت اجباری در حال حاضر ۹ ماه است. کسی که به دلیل عقیدتی نخواهد تفنگ به دست گیرد، بایستی به جای خدمت در ارتش، در یک نهاد اجتماعی خدمت کند. به این نوع انجام وظیفه، خدمت اجتماعی (Zivildienst) می‌گویند.

به خاطر فجایعی که ارتش آلمان در دوران نازی‌ها آفرید و صدمات فراوانی که به کشور و دیگر بخش‌های دنیا وارد آورد، تشکیل ارتش جدید و برقراری نظام وظیفه اجباری یکی از بحث‌انگیزترین مسائل در سال‌های نخست پایه‌گذاری ارتش و حتی سال‌های پس از آن در جامعه آلمان بود. بر مبناى آمارهاى موجود، در اوايل دهه‌ی پنجاه ِ ميلادی، حدود سه‌چهارم ِ مردم آلمان فدرال به خاطر تجربه‌ی دردناك جنگ جهانى دوم، با هر گونه نظامى‌گرى و تشكيل ارتش در كشور دوپاره‌شده‌شان مخالف بودند. با وجود این ، كنراد آدناوئر در پنجم ماه مه سال ۱۹۵۵ در سخنرانى خود خطاب به مردم كشورش، با شادى فراوان، خبر ِ پايان ِ دوران اشغال ِ كشور را اعلام كرد و پس از آن مقدمات تشکیل جدید آلمان فراهم گردید.

پس از تشکیل ارتش جدید، سياست‌مداران آلمان سعى می‌كردند تا از ترس مردم نسبت به ارتش بكاهند و با تكيه بر اصول ۱ تا ۱۹ قانون اساسى جديد آلمان و به‌خصوص اصل اول اين قانون كه بر خدشه ناپذيرى كرامت انسانى تاكيد می‌ورزد، نظاميان را با حقوق و وظايف خويش آشنا سازند و به آنها بياموزند كه آنان نيز همچون تمام شهروندان كشور، داراى حقوق و وظايفى برابر هستند، و عضويت در ارتش نشانگر اطاعت كوركورانه نيست. هر دستورى در ارتش بايد با دليل و منطق همراه باشد و هر سرباز و افسری در صورت برخورد با دستورات خشن و غيرمنطقى، حق ِ شكايت از مافوق خود را دارد. اما اين اصول جديد موافق ديدگاه بسيارى از افسران نبود، زيرا بسيارى از آنان در ارتش هيتلرى خدمت كرده بودند و قوانين ِ بى‌چون و چراى نظامى در خلقیات آنان نهادينه گشته بود. هنوز نقش ارتش و سرباز در ذهن آنها زور و خشونت را تداعى می‌كرد و آنها موافق تشكيل آنچنان ارگانى نظامى‌ای نبودند که در عین نظامی بودن دموكراتيك هم باشد.

یک فاجعه‌ طبيعى در اوایل دهه ۶۰ در شمال آلمان به زدوده شدن بسيارى از تصورات منفى از ارتش در این کشور يارى رساند. در هفدهم فوريه‌ی سال ۱۹۶۲ طوفانى ويرانگر شمال آلمان فدرال را فراگرفت و سيل بسيارى از بخش‌هاى شهر‌هامبورگ را به زير آب برد. در اثر اين طوفان مهيب، صدها نفر كشته شدند، صدها هزار نفر نيز در زمان سيل هيچ ارتباطى با خارج از محل زندگى‌شان نداشتند. در اين شرايط ِ بغرنج تنها ارتش آلمان قادر به كمك فراگير به مردم مستأصل بود. هزاران سرباز ارتش با حضور در محل حادثه به مصیبت‌زدگان یاری رساندند.

با پایان جنگ سرد دوباره در آلمان بحث درباره اجبار و الزام خدمت نظام وظیفه مطرح شده است. گروهی می‌گویند باید خدمت نظام وظیفه اجباری را کنار گذاشت و به سوی تشکیل ارتش حرفه‌ای، که خدمت در آن شغل افراد نظامی است، حرکت کرد. با وجود قوی بودن این گرایش هنوز بسیاری از سیاست‌مداران مخالف لغو "نظام وظیفه" اجباری در آلمان هستند.