بازی ایران ـ عربستان
وبلاگ "دال"
در آغاز ورق زدن برگههای خاطرات مجازی این وبلاگ نویسان، بد نیست جریان مسابقه را از دید حسین قاضیان، جامعهشناس ایرانی که در وبلاگش " دال" منتشر کرده، ببینیم. قاضیان در مطلب خود با عنوان "جام جهانی ۲۱۱۴ هم هنوز هست! نگاهی به فراز و فرود روحیهی ایرانی در مسابقه با عربستان"، مشخصات و حال و هوای مسابقه را اینطور توضیح میدهد: «مسابقهی فوتبال ایران وعربستان. مرحلهی مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی. بعد از اعلام نیاز رادیوـ تلویزیون برای حضور بیشتر مردم، حدود نود هزار نفری خود را به استادیوم آزادی رساندهاند. ایران نیمهی اول را مختصری بهتر از حریف بازی کرده. تماشاگران، ناراضی به نظر نمیرسند. اما بازی هنوز مساوی است. مزدک میرزایی، گزارشگر شبکهی سوم سیما، از نیاز ما به برد حرف میزند. .... نیمهی دوم... دقیقهی ۵۷ و گل ایران. اشک در چشمان شجاعی (زنندهی گل) جمع شده است. همه خوشحالاند. انگار دارند باور میکنند که مستقیم به جام جهانی میرویم. موج مکزیکی به میان تماشاگران افتاده است. .... دقیقهی ۸۶. عربستان گل دوم را هم وارد دروازهی ایران میکند. رحمتی، دروازهبان ایران، بهتزده روی زمین نشسته و نای برخاستن ندارد. بازیکنان به هم اعتراض میکنند. ... فریادهای تشویق "علییِ... دایی" جای خود را به فریادهای "علییِ... کریمی" داده است (فوتبالیها بهتر میدانند یعنی چه). ... حالا شعارها بدتر شده. عدهی زیادی شعار میدهند «دایی حیا کن، تیم ملیُ رها کن». از اوج عزت تا حضیض ذلت در کمتر از نیم ساعت با علییِ... دایی! وقت معمولِ بازی تمام شده. بازیکنان ایران کمانگیزه و بیرمقاند. تماشاگرانی که استادیوم را ترک نکردهاند، به شعار علیه دایی ادامه میدهند. اشیایی به سمتش پرتاب میشود. داور، پنج دقیقه وقت تلف شده اعلام میکند. مزدک میگوید، اگر تشویق تماشاگران «ادامه»(!) داشته باشد، ما هنوز هم میتوانیم در این پنج دقیقه جبران کنیم. بازی تمام شده است. سکوها خالی به نظر میرسد. دایی قدرت بلند شدن از روی نیمکت را ندارد. تلویزیون جام جم بهسرعت تصاویر استادیوم را قطع میکند. کارگردان فنی بدون توجه به شکست، آهنگِ شاد و هیجانانگیز آرم برنامه را فوراً از زیر صدای گویندهی استودیو برمیدارد؛ آهنگی که تناسبی با این باخت ندارد. علبفر، مجری برنامه در شبکهی جام جم، میگوید: هنوز دنیا به آخر نرسیده است. میشد بگوید جام جهانیِ ۲۰۱۴ یا ۲۱۱۴ هم هنوز هست.»
وبلاگ "امین ذال"
نویسندهی وبلاگ "امین ذال" در مطلبی با عنوان "ایران عربستان، باخت یا برد؟" به جنبهی سیاسی ـ اجتماعی این بازی اشاره میکند و مینویسد: «.... چرا به اینجا رسیدیم؟ چرا از باخت تیم ملی کشورمون (برای دوستان سوء تفاهم نشه همه رو نمیگم) ناراحت که نمیشیم که هیچ، ته دلمون هم خوشحال میشیم؟ آیا ما نسبت به قبل خیلی تغییر کردیم؟ آیا یک دفعه از وطنپرستی و ایراندوستی به خیانت و ضد ایرانی بودن فرو غلتیدیم؟ به نظرم نه! به نظرم ایران باید میباخت و باید ببازد و باید که به جام جهانی نرود! وقتی که علی دایی با یک بازی قدرت در ساختار حکومت به سرمربی گری میرسه و اسم این بازی کثیف رو، لابی کردن با خدا میذاره. وقتی به جای دعوت از بازیکنان قابل، طول تسبیحش رو به رخ همگان میکشه، وقتی که علی آبادی در یک اظهار نظر کارشناسانه به فوتبالیستها توصیه میکنه که بیشتر دریبل بزنن و کمتر پاس بدن! وقتی که میخوایم کمبودها و شکستها و کم کاریهای خودمون را با صلوات و ذکر و دعا و توسل کتمان کنیم، وقتی که احمدی نژاد میخواد از حضور در استادیوم برای خودش خوشنامی دست و پا بکنه، یا وقتی که میگه ورزش ایران در طی این سه سال به اندازه کل سالیان گذشته افتخار کسب کرده (دروغ که حناق نداره)، وقتی که دایی اخلاق فوق بچگانه و پرخاشگرایانه خودش رو با چاپلوسی و نفاق شدید در نزد مسئولین ورزش، ارزشی جلوه میده، چرا باید از باخت ایران ناراحت بود؟»
وبلاگ "ملاحسنی"
نویسندهی وبلاگ "ملاحسنی" در شعرگونهای خطاب به علی دایی، خشم خود را نشان میدهد: «جناب آقای حاج علی آقای دایی، صحنه را دیدم از خواب پریدم گل دوم سعودیها را دیدم من که آفسایدی ندیدم ای به (...) پدر همچی فوتبالی خندیدم»
وبلاگ "جمهور"
مهدی محسنی، وبلاگ نویس دفتر خاطرات مجازی "جمهور" که زیرنویس "جنگ نبود ، صلح نبود، من صلیبی نبودم!" را هم یدک میکشد، باخت ایران به عربستان را، ناشی از مدیریت ناکارآمد چند سال اخیر در عرصهی فوتبال میداند: «بازی تیم ملی فوتبال ایران مقابل عربستان هنوز تمام نشده بود که اس ام اس میرسد: «عامل باخت ایران: محمود احمدی نژاد». زمان زیادی نمیگذرد که پیامکها یکی پس از دیگری میرسند: «پا قدم احمدی نژاد تیم ملی را مقابل عربستان سرافکنده کرد»، «کره جنوبی از احمدی نژاد برای حضور در دیدار برگشت در سئول دعوت کرد»، «احمدی نژاد ۱۰۰ هزار تماشاگر را هو کرد» و . . . بسیاری از هوادارن دو آتشه فوتبال نیز دیروز سنگینی باخت مقابل عربستان را با این جملات تسکین بخشیدند: «همین که احمدی نژاد ضایع شد، کافی بود.» واقعیت اما اینست که این باخت که نشانی از مدیریت ناکارآمد چند سال اخیر در عرصه فوتبال است، برای حیثیت ملی ما بسیار گران تمام خواهد شد. مدیریت ناکار آمدی که کل ورزش کشور را در برگرفته و علی آبادی همچنان با حمایتهای همه جانبه احمدی نژاد به فعالیت خود ادامه میدهد. در همین حال باید اذعان داشت حضور احمدی نژاد در ورزشگاه آزادی نیز سنگینی این شکست را بیشتر کرد، گرچه شاید موجبات انبساط خاطر بسیاری را فراهم نمود. مدت زمان زیادی نمیگذرد که در مطلب "باز داداش محمود ضایع شد"، نوشتم: «حالا می تواند گفت حضور احمدی نژاد با خوش اقبالی برای تیم همراه نبوده و ریسک دولت نهمیها نتیجه مطلوبی در بر نداشته است!»
وبلاگ "از هر دری سخنی"
نویسندهی وبلاگ "از هر دری سخنی" که اغلب در "مورد هر مسئلهای که ارزش گفتن داشته باشه و یا درد آدم رو کم کنه" مینویسد، برای مطلب خود در رابطه با این بازی، عنوان "شکست حماسه ساز ایران در مقابل عربستان" انتخاب کرده است. او مینویسد: «امروز، یعنی هشت فروردین ساعت ۱۹ بازی بسیار مهم ایران با عربستان از سری مسابقات انتخابی جام جهانی برگزار شد که در این بازی تیم ایران با نتیجه خجالت آور دو بر یک شکست خورد، آنهم در مقابل بیش از صدهزار تماشاچی در ورزشگاه آزادی. من به شخصه از این بابت که دماغ علی خان دایی یک مقدار کش اومد، خیلی خیلی خوشحالم. ... یكی دیگر از جنبههای مهم بازی، حضور رئیس جمهور محترم در این مسابقات بود كه این اواخر و دم انتخابات، بسیار به ورزش علاقهمند شدهاند و با این كارها نشان میدهند كه خیلی خیلی مردمی هستند. این دومین بار است که حضور احمدینژاد در دیدارهای حساس تیمهای ایرانی از نظر روحی و بالارفتن انگیزه ورزشكاران مفید نبوده است. پیش از این، رئیس جمهور با حضور در سالن دوازده هزار نفری آزادی از نزدیك فینال رقابتهای جام جهانی كشتی بین تیم ایران و آذربایجان را تماشا كرد كه ملیپوشان ایران در آخرین دقایق متحمل شكست از حریف شدند. برخی از حركات مشابه این حركت رئیس جمهور عزیر درست مانند یك شمشیر دو لبه است. این مرد یا میآید و تیم میبرد و باعث میشود كه هر وقت به ایشان و یا بازی فكر كنیم، احساس شیرینی به ما دست دهد و یا اینكه وضعیت كنونی پیش آید. شاید هم طفلك آمده بود تا خاطره تلخ كشتی را از ذهنها بزداید كه موفق نشد. و یا شاید دست اندركاران ورزش به این نتیجه برسند كه برای موفقیت تیم ها باید هر جور شده، از ورود و حضور ایشان در تمامی استادیومها ممانعت بعمل آید. به هر حال اینها را نمی توان به عنوان دلیلی محكمه پسند قبول كرد بنابراین: علی دایی حیا كن، تیم ملی رو رها كن!»