1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سالوادر دالى در كانون نمايشگاه موزه معروف لودويگ در كلن

۱۳۸۵ فروردین ۱۶, چهارشنبه

هم‌اکنون در «موزه‌ لودویگ» در شهر کلن بمناسبت سی‌مین سال گشایش ساختمان تازه این موزه نمایشگاه پرشکوهی برگزار شده است که در کانون آن تابلوی بزرگ «ایستگاه راه‌آهن پرپینان»‌ اثر «سالوادور دالی»، نقاش سورئالیست اسپانیایی نهاده شده است. دالی این تابلو را در سال ۱۹۶۵ با الهام از تخیلات و اوهام پریشان خود خلق کرد که آن را زندگینامه‌ی مصور هنرمند می‌نامند، زیرا در آن بسیاری از ایستگاههای زندگی و جهان تصویرهای خی

https://p.dw.com/p/A66r
عکس: Salvador Dali/VG Bild-Kunst, Bonn 2005

الی‌اش به‌گونه‌ای رویایی بازنگری شده‌اند.

«پتر لودویگ» ثروتمند و کارخانه‌دار آلمانی، دوستدار هنر و بنیانگذار موزه‌ لودویگ در شهر کلن این تابلو را در سال ۱۹۹۰ به موزه اهداء کرد که اکنون در کنار آثار دیگری به نمایش گذارده شده است.

موضوع اصلی تابلو دالی‌ افزون بر عشق به همسرش «گالا» که ایزدبانوی هنر او بشمار می‌رفت،‌ تاثیر آن زوج روستایی مرموز در تابلو «لانجلوس» اثر «ژان فرانسوا میله» بود که دالی آن را چون استعاره‌ای از رویاها و سرچشمه خشک‌ناشدنی الهام‌های هنری‌اش بازیافته بود. برای کشف رازهای تابلو «ایستگاه راه‌آهن پرپینان» با تعبیرها و تفسیرهایی که تاکنون از آن شده است باید در زندگی دالی و نیز، در آثار بیشماری که در پیوند با هنرمندان دیگر پدید آورده است جستجو و کاوش کرد.

دالی در سال ۱۹۶۳ در برابر ایستگاه راه‌آهن پرپینان در جذبه‌ای شورانگیز و به تعبیر دیگر «هذیان‌گونه» فرو رفت که آن را کانون جهان نامید. افزون بر دلایل دیگر برای این نامگذاری از همین ایستگاه نزدیک به مرز بود که نه تنها شخصیت‌های برجسته جهان هنر به دیدار او می‌رفتند که با گالا نیز، برای اولین‌بار در این ایستگاه آشنا شد. گالای زیبا و دوست‌داشتنی همراه با شوهرش «پل الوا» در سال ۱۹۲۹ از این ایستگاه به «کاداکه»، زیستگاه دالی رفته بود. گالا پس از آن نزد سالوادور دالی ماندگار شد و با او ازدواج کرد.

سالوادور دالی در طرح معماری ایستگاه راه‌آهن پرپینان وجوه تشابه و پیوستگی‌های با اتاق کار و مطالعه «زیگموند فروید»، پدر روانکاوی تحلیلی می‌دید که نوشته‌های علمی‌اش، بويژه تعبیر خواب او،‌ تاثیری بزرگ بر روی تکامل هنر و شیوه انتقادی پارانویی‌های او گذاشت.

از همین ایستگاه راه‌آهن پرپینان بود که هنرمندان بزرگ و شناخته‌شده‌ی نیمه نخست قرن بیستم چون «رنه ماگريت»، «مانری»، «مارسل دوشام»، «لوئیس بونوئل»، «والت دیسنی» و یا شاعرانی چون «پل الوا»، «آندره برتون» و «فدریکو گارسیا لورکا»‌ به کاداکه، زیستگاه دالی می‌رفتند تا او را ببینند.

تابلوها، طرح‌ها،‌ عکس‌ها و فیلم‌های زیادی را که این شخصیت‌های برجسته تاریخ هنر قرن بیستم در اثنای اقامتش در کاداکه آفریده‌اند و یا در خاطراتشان از این سفرها نوشته‌اند،‌ در این نمایشگاه در کنار آثار دیگری به‌نمایش گذارده شده‌اند که نشان‌دهنده‌ی موقعیت دالی در صحنه بین‌المللی هنر در دوران خویش است.

اما، شماری از منتقدان و نیز هنرشناسان برآن هستند که هنگامیکه دالی در سال ۱۹۸۹ چشم از جهان فروبست هنوز جایگاهی مناسب در هنر قرن بیستم نیافته بود و شاید نیز،‌ از همین روی بود که در سال ۱۹۵۵ دراولین نمایشگاه مستند که به هنر مدرن پرداخته بود آثاری از نقاشان سورئالیست، چون «آندره ماسون»‌، «میرو»‌ و «ماکس ارنست»‌ به نمایش گذارده شده بودند، اما از آثار دالی چیزی در آن نمایشگاه به چشم نمی‌خورد.

سالوادور دالی که در یکصد و دوسال پیش چشم به جهان گشود از همان روزگار کودکی به نقاشی عشق می‌ورزید و ۱۴ساله بود که نخستین نمایشگاه نقاشی خود را برپا کرد. در آن هنگام اگرچه آثارش جدی گرفته نشدند، اما درباره‌ی‌شان گفتگوها و نقدهایی انجام گرفت. دالی خیلی زود به کوبیسم روی آورد، اما همزمان می‌کوشید با کار و تکنیک استادان بزرگ نیز آشنا شود.

هنگامیکه که «پیکاسو»‌ یکی از تابلوهای این دوره‌ی دالی را در کارگاه او در «بارسلون» دید، شگفتی‌اش را پنهان نکرد. اما دالی کوبیسم را رها کرد و تحت تاثیر میرو و شیریکو به سورئالیسم روی‌آورد. و آنگاه از سال ۱۹۲۹ در پاریس اقامت گزید تا در آنجا در نزدیکی هنرمندان سورئالیست باشد. در این سالها آندره برتون، شاعر فرانسوی، پیشوای جنبش سورئالیستی بود که اندکی پس از پایان جنگ جهانی نخست آغاز شده بود.