1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سفر حسن روحانی به اروپا

۱۳۸۶ شهریور ۲۶, دوشنبه

اعزام روحانی به اروپا در حالی صورت می‌گیرد که هنوز هم انتقادهایی به فعالیت‌های گروه مذاکره‌کننده ایرانی پیشین به گوش می‌خورد. در این مورد با احمد شیرزاد، نماینده سابق مجلس و عضو شورای مرکزی حزب مشارکت گفت‌وگو کرده‌ایم.

https://p.dw.com/p/Bgos
احمد شیرزادعکس: DW

دویچه‌وله: آقای دکتر شیرزاد، در روزهای اخیر موضع‌گیری دولت جدید فرانسه را در برابر ایران دیدیم. رییس جمهور نیکولا سارکوزی سعی دارد در اروپا، بخصوص آلمان را متقاعد کند که سوا از تصمیمات شورای امنیت، تحریم در برابر ایران را تشدید کند. آیا در ایران این تهدید را جدی می‌گیرند یا چه برداشتی وجود دارد؟

احمد شیرزاد: در سطح تبلیغات رسانه‌ها، به ظاهر جدی گرفته نمی‌شود و ایران بر موضع رسمی خودش تاکید می‌کند. ولی تصور من این است که در سطح تصمیم‌گیرنده‌های اقتصادی این مسئله مهم است. البته آن‌طوری هم که وزیر خارجه فرانسه و دولت فرانسه تصور می‌کنند به این سادگی نیست که ارتباط اقتصادی فرانسه با ایران بخواهد محدود بشود، و از آن بیشتر ارتباطات اقتصادی آلمان و ایران. این دو کشور سرمایه‌گذاری‌های زیادی در ایران دارند و مبادلات اقتصادیشان هم در ایران بسیار زیاد است و در برخی صنایع ایران، مثل صنایع خودروسازی و همچنین صنایع انرژی، شرکت‌های فرانسوی طرف قرارداد به‌شدت درگیر هستند. بنابراین خیلی هم ساده نیست که این روابط محدود بشود. اما به‌طور قطع می‌تواند مشکلاتی برای اقتصاد ایران و صنعت ایران به‌وجود بیاید که نمی‌شود آنها را جدی نگرفت.

در آستانه‌ی جلسه‌ی شورای امنیت که روز جمعه آینده ۲۱ سپتامبر هست، تلاش‌هایی از طرف ایران دیده می‌شود برای انجام مذاکره با مقامات دولت‌های مختلف. با چین را دیدیم، سفر وزیر کشور ایران به چین و امروز خبر رسیده که آقای حسن روحانی، رییس تیم سابق مذاکره‌کننده‌ی هسته‌ای راهی بروکسل شده‌اند تا با خاویار سولانا، کمیسر سیاست خارجی اتحادیه اروپا ملاقات کنند. ارزیابی شما از بازگشت آقای روحانی به مذاکرات هسته‌ای چیست؟

Mohammed el Baradei Internationale Atomenergiebehörde mit Hassan Rowhani
حسن روحانی و البرادعی در نوامبر ۲۰۰۳عکس: AP

به نظر من خبرهای مهمی هست، به‌خصوص آن‌طوری که گفته شده آقای روحانی قرار است هم با آقای سولانا مذاکره بکند [که نمایان‌کننده‌ی] سیاست خارجی اروپاست، هم با وزیر خارجه آلمان و آن‌طور که گفته شده با یکی از مشاورین خانم مرکل هم ملاقات خواهد داشت. و همچنین گفته شده است که در پارلمان اروپا حضور پیدا خواهد کرد و احتمالا سخنرانی داشته باشد. نشان می‌دهد که این ملاقاتها مهم است و بعید به‌نظر می‌رسد که اگر آقای روحانی بی‌تاثیر باشد در ایران، کسی تمایل به ملاقات با او داشته باشد. ملاقاتها و سطح آنها نشان می‌دهد که آقای روحانی دارای تاثیر هست در این مسئله و احتمالا نوعی هماهنگی با مسئولان و تصمیم‌گیرندگان عالی‌رتبه در ایران وجود داشته است، وگرنه اصولا این سفر انجام نمی‌گرفت. این سفر به نظر من نشان می‌دهد که به‌نوعی از طرف ایران هم تمایل به اینکه یک نوع رتق و فتق نهایی در پرونده صورت بگیرد و به یک نوع توافق نسبتا عمیق‌تر دست پیدا بکنند وجود دارد.

آیا می‌شود این را نشانگر چرخشی در سیاست هسته‌ای ایران دانست؟

آنطوری که به‌طور رسمی گفته می‌شود، [سیاست] هسته‌ای ایران ادامه‌ی [نصب] سانتریفیوژها هست، ادامه‌ی برنامه‌ی غنی‌سازی هست و ادامه‌ی پروژه‌های دیگر. اما می‌تواند این سناریو هم توی ذهن وجود داشته باشد که ایران در واقع یک نقطه‌ی اوجی را برای خودش در نظر گرفته و شاید این احساس وجود دارد که ما به آن نقطه‌ی اوج رسیده‌ایم و الان هسته‌ای شده‌ایم. این صحبتی که گه‌گاه از زبان آقای احمدی‌نژاد گفته می‌شود که به‌نظر ما پرونده مختومه است، تنها وجهی که می‌شود برای آن تصور کرد این است که یک نقطه‌ اوجی در ایران برای آن درنظر گرفته شده باشد و الان مسئولان ایران احساس کنند بعد از رسیدن به آن نقطه‌ اوج دیگر چندان نیازی به ادامه‌ی برنامه‌ها نیست و به نوعی با اروپا و آمریکا باید کنار بیایند. اگر این سناریو درست باشد، که فقط این یک حدس است، آنوقت می‌شود انتظار چرخش‌های بیشتر و نرمش‌های بیشتری را هم از ایران داشت.

با این‌حال بعضی تحلیلگران این را نشانه‌ی شکست سیاست هسته‌ای دولت نهم می‌دانند!

از یک زاویه‌ی دیگر، همیشه این مسایل قابل بحث است، آن هم از زاویه‌ی منافع ملی ما هست و بحث‌هایی که متاسفانه در داخل خیلی شرایط آن فراهم نیست. ولی این سوال همیشه برای شهروندان ایرانی باقی خواهد ماند که ما نهایتا از این رفتن به نقطه اوج در مسئله‌ی هسته‌ای و برگشتن چه عایدمان شد؟ اما صرفنظر از این مسئله فعلا شاید برای بسیاری از ایرانی‌ها و فعالان صحنه‌ی اقتصاد و سیاست و مسایل اجتماعی در ایران این است که به نوعی ما از این وضعیت بحرانی خارج بشویم و بعد حالا از خودمان بپرسیم که اصلا چرا وارد این بحران شدیم. برای خروج از وضعیت بحرانی شاید بشود فرض کرد که رسیدن به یک حدی از سانتریفیوژهای نصب‌شده و توانایی‌هایی در فناوری هسته‌ای برای مسئولان ایرانی ارضاکننده بوده و آن را نشانه‌ی هسته‌ای‌شدن کشور می‌دانند و بنابراین احتمالا ممکن است که در آینده بتوانند کوتاه بیایند در مقابل خارجی‌ها.

آیا با توجه به اینکه آقای حسن روحانی را از نزدیکان آقای هاشمی رفسنجانی می‌دانند، می‌شود گفت که به کمک‌گرفتن آقای روحانی می‌تواند نشانه‌ی دیگری قلمداد بشود، برای اینکه مناسبات قدرت در جمهوری اسلامی در حال تغییر است؟

من فکر می‌کنم بیشتر از این زاویه باید حضور آقای روحانی را بررسی کرد که شاید مسئولین ایرانی نمی‌خواهند از هیچ وسیله‌ی ممکن چشم‌پوشی بکنند و آقای روحانی به دلیل سوابقی که در این مسئله دارد می‌تواند یک وسیله‌ی خوبی برای صحبت باشد و ضمنا شاید به لحاظ تبحر سیاسی و اعتماد و تسلطی که به این مسئله داشته از طرف اروپایی‌ها هم شخصیت قابل گفت‌وگویی به‌نظر برسد و آنها هم بیشتر پذیرای این [قصه] باشند. اما یک بعد دیگرش هم می‌تواند این باشد که به هرحال آن فشارهایی که برای حذف آقای هاشمی رفسنجانی و دوستان ایشان از صحنه‌ی سیاسی وجود داشت،‌ آن فشارها دیگر شکست خورده است و این واقعیت را پذیرفته‌اند که آقای هاشمی و همچنین آقای روحانی در صحنه‌ی سیاسی ایران تاثیرگذار هستند. اما به این معنا که فکر کنیم نقش بسیار فعالی را به آنها خواهند داد، شاید یک مقداری اغراق باشد.

مصاحبه‌گر: کیونداخت قهاری