1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

فریبا وفی: نویسنده و روشنفکر نفوذ چندانی در این جامعه ندارد

زابینه پشِل | داود خدابخش
۱۳۹۶ بهمن ۲۶, پنجشنبه

رمان‌نویس موفق ایران، فریبا وفی، در گفت‌وگو با دویچه‌وله از تابوهای دوگانه‌ای که از سوی جامعه و از درون بر زنان ایران تحمیل می‌شود و از رخوت فرهنگی و تأثیر بی‌رمق نویسنده و روشنفکر در جامعه ایران می‌گوید.

https://p.dw.com/p/2sk6K
فریبا وفی در شهر فرانکفورت آلمان
فریبا وفی: بستن راه اطلاعات و کنترل پاسخ درستی به نیازها نیست و همیشه نتیجه عکس داده استعکس: Anke Kluß

دویچه‌وله: خانم وفی، شما نویسنده موفقی در ایران هستید و تا کنون شش رمان منتشر کرده‌اید. سه رمان شما جوایزی را برده است. بسیاری از رمان‌های شما به زبان‌های دیگر ترجمه شده‌اند. سال گذشته میلادی رمان "ترلان" شما از سوی انتشارات آلمانی سوژه به این زبان منتشر شد که جایزه "لیبراتور" ۲۰۱۷ را از آن خود کرده‌اید. می‌پرسیم، تا چه اندازه برای شما مهم است که آثارتان به زبان‌های دیگر منتشر شوند و اینکه کتاب‌های شما در خارج از مرزهای ایران خوانده و فهمیده شوند؟

فریبا وفی: خب، شکی نیست که وقتی از محدوده‌ی خودت بیرون می‌آیی و خواننده‌های تازه‌ای پیدا می‌کنی، تعامل ویژه‌ای با خواننده‌های خارجی پیدا کرده‌ای، با آدم‌هایی از جهان دیگر، و این امر هم روی کار تو اثر می‌گذارد و از طرفی تو نیز با اندیشه دیگران، فکر دیگران و برخورد دیگران آشنا می‌شوی. در حقیقت این یک جور تعاملی است که به نظرم برای کار هر نویسنده‌ای مهم است.

آیا جایزه لیبراتور به منزله ارج‌گذاری به کار ادبی شما در خارج از کشور تأثیر و تغییر خاصی برای شما داشته است؟

فریبا وفی: خب بله. بهرحال این یک تأیید خوبی است و این جایزه باعث شده که کتاب باز هم بیشتر دیده شود. حتا خواننده‌های ایرانی هم آن را بیشتر دیده‌اند. کتاب به چاپ‌های باز هم بیشتری رسیده و علاوه بر پیدا شدن مخاطبان جدید، برای من هم اهمیت دارد که این کتاب به زبان دیگری ترجمه شده و دیگران هم می‌توانند آن را بخوانند.

شما به طور مسلم از یک شهرت نسبی بالایی برخوردار شده‌اید و نویسنده‌ی پرکاری هستید، اما با این حال کارگاه‌های نویسندگی برای زنان برگزار می‌کنید. انگیزه شما در این کار چیست؟ هدف شما از این کار چیست؟

فریبا وفی: راستش سال‌ها بود که من در این رابطه این نیاز را حس می‌کردم؛ نیاز به خودبیان‌گری، نیاز به نوشتن. برایم هم خیلی اهمیت نداشت که آدم‌ها حتما بتوانند داستان بنویسند. به نظر من اگر می‌شد به آنها کمک کرد که حداقل داستان زندگی خودشان را، و به عبارتی جهان خودشان را ترسم بکنند، به نظر من کار مهمی است. و بعد که این کار را کردم، در حقیقت انگیزه‌ام قوت بیشتری گرفت چون تاثیر آن را به عینه دیدم. برای اینکه خیلی چیزها گفته نشده و الان انگار زمانش هست که نوشته شود؛ انگار همه می‌خواهند واقعا خودشان را بنویسند.

در واقع شرکت‌کنندگان در این کارگاه‌ها به متون ادبی روی می‌آورند و یا متن‌های دیگر و یا از سرگذشت‌های خودشان می‌نویسند؟

فریبا وفی: من تأکیدم این است که از تجربه‌های زیستی خودشان بنویسند، یعنی دست‌کم از تجربه‌های زیستی خودشان شروع بکنند. و بعد در پروسه‌ی نوشتن، همه‌ی این‌ها تبدیل می‌شود به داستان. در واقع انگار که ما از خاطره‌نویسی، از تجربه، از قطعه ادبی، از همه‌ی این‌ها شروع می‌کنیم و در یک مسیر طولانی می‌رسیم به جایی که دیگر داستان است. برای همین هم فکر می‌کنم در کنار نوشتن، خواندن هم خیلی مهم است. ما داستان‌های موفق ایرانی و خارجی را انتخاب می‌کنیم که به موازات هم پیش بروند، هم نوشتن و هم خواندن.

ترجمه رمان "ترلان" به زبان آلمانی
ترجمه رمان "ترلان" به زبان آلمانی

شما در رمان "ترلان" از کشوری سخن می‌گویید که در تلاطم و دگرگونی است، به‌ویژه پس از سرنگونی حکومت پهلوی؛ و از زندگی روزمره یک خانواده در این کشور می‌گویید. امروز هم به نظر می‌آید که جمهوری اسلامی ایران نیز دستخوش تلاطم و دگرگونی و تحول است. آیا در این باره هم رمانی خواهید نوشت؟ آیا در این باره فکر کرده‌اید؟

فریبا وفی: راستش من از حالا نمی‌توانم بگویم، حتا نمی‌توانم به خودم سفارش بدهم که فلان رمان را بنویسم. در حقیقت خیلی ربطی به تصمیم و اراده‌ی من ندارد. یک مجموعه‌ی عوامل است که باعث می‌شود رمانی نوشته شود. هر چقدر رمان‌نویس یا نویسنده حساسیت بیشتری در این زمینه داشته باشد، احتمالا بیشتر هم مسائلی در این رابطه را جذب خواهد کرد. بنابراین شاید منجر شود به یک نوشتن یک رمان، و شاید هم نشود.

کتاب‌های شما اما از زندگی روزمره می‌گویند و زندگی روزمره هم در جوامعی مانند ایران بی ارتباط با حوزه سیاست نیست. فکر می‌کنید ادبیات شما و یا ادبیات نویسندگانی شبیه شما تا چه اندازه سیاسی است؟

فریبا وفی: من فکر می‌کنم که اصولا عمل نوشتن خودش یک مقدار سیاسی است. یعنی وقتی شما دارید می‌نویسید، یک فضایی را دارید برای خودتان باز می‌کنید که احتمالا به شما داده نشده، یا حتی از شما گرفته شده. بنابراین خود نوشتن حرکتی جدا از سیاست نیست. هرچند که خودم آدم خیلی سیاسی نیستم و حوزه کار من هم مستقیما با سیاست ربطی ندارد. ولی به قول شما در یک جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که حتا یک کار خیلی ساده هم یک معنای سیاسی دارد.

آیا می‌توانیم بگوییم که شما برای زنان می‌نویسید؟ و به طور کلی خوانندگان شما چه کسانی هستند؟

فریبا وفی: من همیشه می‌گویم من خودم خوانندگانم را انتخاب نمی‌کنم، خوانندگان من را انتخاب می‌کنند. من فقط برای زنان نمی‌نویسم، ولی خوانندگان زن بیشترین مخاطبان من را تشکیل می‌دهند.

شما به همراه خانواده‌تان در تهران زندگی می‌کنید، و اخیرا به‌ویژه در رسانه‌های خارج از کشور، و البته در داخل کشور هم همین‌طور، از یک رشته ناآرامی‌ها در ایران گزارش داده‌اند. آیا در جریان این رویدادهای قرار گرفته‌اید؟

فریبا وفی: بله، بله.

به نظر شما علت‌ها چه می‌تواند باشد، آیا همان چیزهایی است که در رمان‌هایتان می‌گویید؟

فریبا وفی: راستش همه چیز می‌تواند باشد، یعنی یک مجموعه‌ای از عوامل است. اگر هم در رمان به آنها پرداخته می‌شود، در واقع در رمان به این صراحت و به این شکل مستقیم پرداخته نمی‌شود. در واقع رمان حوزه‌ی کارش این نیست. یعنی رسانه‌ای نیست یا مثلا روزنامه نیست که خیلی مستقیم بخواهد این کار را بکند. در واقع شما خیلی غیرمستقیم از زندگی و رنج کلی آدم‌ها می‌گویید، یا مثلا از دغدغه‌های کلی آدم‌ها حرف می‌زنید، تا این‌که بخواهید یک روز یک کشور را بگویید.

شما کنترل و نظارت بر شبکه اینترنت را چگونه می‌بینید؟ با توجه به اینکه اینترنت یک دریچه‌ای است به دنیای خارج از محدوده‌ی جامعه‌ی ایران و این اهمیت بسیاری برای مردم دارد، با تمام این فیلترها و فیلترشکن‌ها که همه در اختیار دارند، فکر می‌کنید چه نقشی به خصوص این شبکه‌های اجتماعی دارند؟

فریبا وفی: ببینید، کنترل هیچ‌وقت، یا اغلب اوقات پاسخ درستی نبوده و همیشه هم نتیجه عکس داده، در هر زمینه‌ای که شما فکرش را بکنید. بنابراین بستن راه اطلاعات، در هر زمینه، در زمینه دانش، در زمینه ادبیات و غیره، به نظر من هیچ‌وقت کارسازنبوده.

حالا یک سئوال در باره شیوه نگارش شما. آیا این احساس را دارید که به هنگام نوشتن آثارتان باید به نوعی خودتان را سانسور بکنید، این‌که همیشه حس کنید که یک قیچی باید در ذهن‌تان باشد و یک چیزهایی را حذف کنید؟

فریبا وفی: طبیعی است. برای این‌که اولا یک سری تابوهایی هست که در جامعه ما وجود دارد؛ یک سری تابوهایی که مقرر شده از آنها نباید صحبت کنیم. و دوم این‌که یک سری از آنها هم هست که مال خودمان است. بنابراین هر اثری که چاپ می‌شود یک جوری ابتر هست در این رابطه، برای این‌که از سانسورهای درونی خودمان می‌گذرد. هر چه باشد سانسور درونی خودمان هم نمودی است از سانسور بیرونی. بنابراین حتما همین طور است. من به شخصه، اگر بخواهم از تجربه شخصی خودم بگویم، قبل از حتی منتشر شدن کتابم، آن را سانسور می‌کنم.

حالا در چنین شرایطی فکر می‌کنید یک نویسنده یا روشنفکر تا چه اندازه در ایران می‌تواند تأثیرگذار باشد؛ حوزه‌ی نفوذش چقدر است؟

فریبا وفی: خیلی کم. خیلی... برای این‌که هیچ نمی‌تواند بگوید. در حالی که تیراژ کتاب، گاهی  ۳۰۰ نسخه بیشتر نیست، دیگر چه تأثیری می‌تواند داشته باشد، آنهم برای مملکتی که جمعیت‌اش ۸۰ میلیون نفر است.

البته شما تنها نیستید که این را می‌گویید. یک خانم نویسنده دیگری هم در این زمینه صحبت کرده و گفته است که تا چه اندازه وضعیت نشر کتاب وخیم است...

فریبا وفی: به نظر من صحبت کردن از تأثیر، تأثیر کتاب، تأثیر نویسنده در ایران، یک مقدار غیردقیق است، برای این‌که با این تیراژ کم، با این تعداد کتاب‌خوان‌های کم، با این وضعیت، اصلا صحبت از تأثیر به نظر من صحبت معنی‌داری نیست و نمی‌تواند باشد.

داود خدابخش
داود خدابخش روزنامه‌نگار