1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نوشتن خلاق از مهاجرت و چیزهای دیگر

۱۳۸۶ تیر ۱۹, سه‌شنبه

ویکرام چندرا با شناخت کامل هویت دوگانه اش بین بمبی و برکلی زندگی می کند و در دانشگاه برکلی کالیفرنیا مشغول تدریس نویسندگی خلاق است. درنگ در شکاف میان سنت و مدرنیسم و مخالفت با قوم‌گرایی موضوع اندیشه و نوشته‌های او هستند.

https://p.dw.com/p/BEYt
ویکرام چندرا
ویکرام چندراعکس: AP

ویکرام چندرا با شناخت کامل هویت دوگانه اش بین بمبی و برکلی زندگی می کند و در دانشگاه برکلی کالیفرنیا مشغول تدریس نویسندگی خلاق است. نقد آموزش سنتی،درنگ در شکاف میان سنت و مدرنیسم و مخالفت با قوم‌گرایی موضوع اندیشه و نوشته‌های او هستند.

جشنواره بین المللی ادبی شهر رم هفته گذشته با معرفی ویکرام چندرا Vikram Chandra نویسنده هندی تبارمقیم آمریکا به کار خود پایان داد. در فرصتی که در جریان کنفرانس مطبوعاتی این نویسنده پیش آمد مریم افشنگ، همکار رادیو صدای آلمان در رم با این نویسنده مهاجر درباره تجربه در مدرسه نویسندگی خلاق، مهاجرت و همچنین آثارش به گفت و گو پرداخت.

ویکرام چندرا یکی از نویسندگان هندی مقیم آمریکاست. او در سال 1961 در دهلی نو پایتخت هندوستان، سرزمینی سرشار از افسانه ها، اسطوره ها و قصه هایی از آیین ها و سنت ها متولد شد. چندرا در خانواده ای اهل قلم و فرهنگ رشد کرد و استعداد نویسندگی خود را به شدت تحت تاثیر مادرش می داند. او مادرش را این گونه توصیف می کند" نمی توانم به یاد بیاورم زمانی را که او نمی نوشت". مادر چندرا از فیلمنامه نویسان موفق و سرشناس سینمای هند است.

کتابی که ویکرام را متأثر کرد

ویکرام چندرا در سن 19 سالگی از بمبی و از سرزمین مادری اش برای ادامه تحصیل به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و درکالج Pomona در ایالت کالیفرنیا تمرکز خود را بر نویسندگی خلاق گذاشت. او سپس برای تحصیل در رشته سینما به مدرسه سینمایی دانشگاه کلمبیا در نیویورک رفت. البته خیلی زود از تحصیل در این رشته پشیمان شد و دانشگاه را برای نوشتن اولین رمانش، "زمین سرخ و ریزش باران"، ترک کرد. البته قبل از شروع نوشتن این رمان به طور خیلی اتفاقی در کتابخانه دانشگاه کلمبیا با زندگی نامه شخصی کلنل جیمز اسکینر James Skinner یک سرباز افسانه ای انگلیسی - هندی قرن نوزدهم مواجه شد. این کتاب تاثیر به سزایی در به وجود آمدن رمان، "زمین سرخ و ریزش باران"، داشت و به نوعی چندرا از آن برای خلق اولین رمانش الهام گرفت. همزمان با آغازنوشتن این رمان آموزش نویسندگی را نیز ادامه داد و در دوره های نویسندگی خلاق در دانشگاه جان هاپکینز شرکت کرد. دوره های نویسندگی خلاق در آمریکا تا کنون نویسنده های مطرحی چون ریموند کارور، جومپا لاهیری و خالد حسینی را به جهان ادبیات عرضه کرده است.

چندرا نیز شرکت در دوره های نویسندگی خلاق را یکی از مهم ترین و بزرگترین تجارب زندگی اش می داند و معتقد است" مسلما تنها شرکت در این کلاس ها مهم نیست بلکه شما باید استعداد نویسندگی هم داشته باشید. به عنوان مثال اگر هزار سال هم به من تعلیم آواز بدهند هیچ وقت خواننده نخواهم شد، چرا که استعداد خوانندگی ندارم. به نظر من چنین نهادی محیط امنی را برای نویسنده فراهم می کند تا جزئیات لازم برای این حرفه را تمرین کند. همچنین آنجا محیط امنی است برای اینکه شما شکست بخورید و درباره شکست تان با دوستان و نویسندگان دیگری که آنجا هستند صحبت کنید. به نظر من بخش بزرگی از این دوره خارج از کلاس درس اتفاق می افتد زمانی که با دیگران صحبت می کنید و درکنار کسانی هستید که دنبال همان چیزی هستند که شما به دنبالش می گردید و به همین دلیل می توانند مشکلات شما را بهتر درک کنند."

شیوه‌های سنتی و مدرن آموزش

او به مقایسه این شیوه مدرن نویسندگی با شیوه های سنتی آموزشی در هند می پردازد و می گوید "در هند شیوه هایی سنتی برای آموزش وجود دارد به خصوص برای شعر و موسیقی. جوانان هندی اگر بخواهند در این حوزه ها آموزش ببینند باید به دنبال استاد بزرگی بگردند و مرید او شوند. وقتی هم که مرشدی را که می خواهند پیدا کردند، باید برای جلب اعتمادش، مدت ها در خانه او زندگی کنند و کارهای پیش پا افتاده ای از جمله تمیز کردن خانه و شستن ظرف ها و بسیاری امور دیگر را که به هنری که می خواهند بیاموزند بی ارتباط است انجام دهند. بعد از یکسال کارهای پیش پاافتاده، آرام آرام به محیط آموزشی و یا ادبی وارد شده و آموزش شروع می شود. زمانی که شاگرد توانست اعتماد استاد را جلب کند استاد او را به دنیای شاعری معرفی می کند. به نظر من از برخی جهات شباهت هایی بین سیستم مدرن این مدرسه با سیستم سنتی موجود در هند وجود دارد."

مهاجرت و تجربه زندگی در دنیای جدیدی که هزاران کیلومتر از وطن اصلی فاصله دارد و فرسنگ ها فاصله و اختلاف بین فرهنگ و زندگی قبلی، خواه ناخواه تاثیر به سزایی در آثار نویسنده مهاجر می گذارد. آیا مهاجرت و زندگی در آمریکا بر روی ویکرام چندرا نویسنده هندی تبار نیز موثر بوده است؟ "من همیشه سعی کردم تا آنجاییکه ممکن بود از خانه و پدرم دور باشم. این آزادی در جابه جایی به فهمیدن این واقعیت که کجا و چطور زندگی می کردی کمک می کند. اولین باری که به آمریکا رفتم 19 سال داشتم وتا آن زمان هیچ گاه نمی دانستم هندی ها چگونه زندگی می کنند. بعد از مهاجرت وقتی به خانه برمی گردی ناگهان متوجه می شوی همه چیز جدید است و همه چیز بو و مزه ای تازه دارد و تمام واقعیت ها و هر آنچه که ریشه در گذشته دارد را درک می کنی. دومین مزیت جابه جایی اختیاری، به نظر من، در زمان بازگشت است: هنگامی که برمی گردی همه واقعیت های تو از محل تولدت تازه و نو است و نگاه تو عمیق تر شده و جزئیات را می توانی ببینی . سفر همیشه برای من سودمند بوده است."

از سنت‌های شاعرانه ماهاباراتا تا گفتگو در باره مدرن و سنتی

چندرا در رمان "زمین سرخ و ریزش باران" سنت های شاعرانه ماهاباراتا را به کار گرفته است در حالیکه اثر دیگرش "عشق و نوستالژی در بمبی" گفت وگویی است بین جوانی عبوس در عصر مدرن و کلان شهرهای هندوستان و یک پیرمرد خواننده سرودهای مذهبی. این رمان توصیفی است از تضادهای بین افسانه و تکنولوژی. تضادهایی بین مدرنیته و سنت و معضلات اجتماعی و سیاسی امروزه هند. چندرا معضلات امروزه هند را این گونه بیان می کند "یکی از خصوصیات مهم سیاسی هند در 25 سال گذشته برآمدن هندوئیسم راست افراطی بوده است. یک برنامه جنجالی که می خواهد هندوستان را به یک ملت هندو تبدیل کند. برنامه ای که در ظاهر می گوید بقیه اقوام یا مذاهب هم می توانند آزادانه زندگی کنند ولی باید اکثریت هندو را به رسمیت بشناسند و احترام بگذارند. در حقیقت قصدشان این است که به عصر طلایی هندوئیسم بازگردند. دورانی که شاید هیچ وقت هم وجود نداشته است ولی قصد دارند آن را به آینده منتقل کنند. نتیجه این شد که اینها چند بار قدرت سیاسی را در سطح ملی در دست گرفتند و تغییراتی را هم به وجود آوردند از جمله می خواستند و می خواهند در زمینه های آموزشی تاریخ را عوض کنند و آن را بر اساس دیدگاهی هندو بنویسند. البته در سطح پایین تر، همیشه یک ارتباطی بین جنایات سازمان دهی شده و سیاست بوده. به عنوان مثال سیاستمدارانی که به پول گانگسترها احتیاج دارند و پلیسی که چشم هایش را بر جابه جایی بعضی سرمایه ها می بندد. با این حال سیاست محلی همیشه توسط الگوهای مذهبی تحت تاثیر بوده و قدرت را توسط احساسات مذهبی به دست آورده اند و از آن در بالا بردن آرا در انتخابات به نفع خودشان استفاده کرده اند. بنابراین در این سرزمین همه چیز به هم ارتباط دارد و همه اینها در متن بزرگی به نام مبارزه اقوام برای به دست آوردن قدرت به عنوان یک سلاح دولبه به کار گرفته می شوند و به عنوان یک چیز فراقانونی مورد استفاده قرار می گیرند."

سوق به پرداختن به تبه‌کاری‌ها

آخرین رمان چندرا "بازی های مقدس" نام دارد که خودش معتقد است فقط یک داستان گانگستری است. او هفت سال بر روی این اثر کار کرد. این رمان روایتی از جنگ و نبرد بین یک پلیس و رئیس مافیای هندو است. چندرا معتقد است برای نوشتن این رمان بیش از هر چیز تحت تاثیر دنیای زیرزمینی و سازمان دهی شده جنایت قرار گرفته است و درباره چگونگی شکل گیری این رمان می گوید" با یک دوست پلیسم در بمبی صحبت می کردم و او معتقد بود دنیای جرم و جنایت و تبهکاری بسیار سازمان دهی شده است و در دوران مدرن جنایتکاران خیلی بیشتر از گذشته به هم پیوسته هستند. در حالیکه پلیس ها و ماموران انتظامی این گونه نیستند. او درده سال گذشته مشکل ملت ها در قرن حاضر را وجود جنایت های بین المللی پیش بینی می کرد. و تبهکاران را به یکی از تصویرهای باستانی هند که مار هزار سری است تشبیه می کرد و می گفت که هر سر این مار را ببری از جای دیگری دوباره بیرون می آید. نیروهای پلیس هم چون توانایی تبادل اطلاعات و سازمان دهی بین المللی ندارند نمی توانند در مقابل این مشکل بایستند. به نظر من نیز جهان مدرن این امکان را در اختیار تبهکاران می گذارد که به صورت بین المللی و شبکه های مافیایی در کل جهان پخش باشند. من به شدت تحت تاثیر این شاخه دنیای زیرزمینی جنایت قرار گرفتم."

کتاب های چندرا تا کنون به 11 زبان زنده دنیا ترجمه شده اند. او تا کنون کاندیدای دریافت جوایز متعدد ادبی بوده است که در این میان می توان به جایزه دیوید هیگام David Higham در لندن برای خلق کتاب "زمین سرخ و ریزش باران" اشاره کرد و همچنین جایزه مشترک نویسندگان به بهترین کتاب اروپایی -آسیایی برای خلق اثر "عشق و نوستالژی در بمبی" را نام برد. در حال حاضر ویکرام چندرا با شناخت کامل هویت دوگانه اش بین بمبی و برکلی زندگی می کند و در دانشگاه برکلی کالیفرنیا مشغول تدریس نویسندگی خلاق است.