1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

استراتيژي براي مبارزه موثر عليه شورشيان در افغانستان

داکترسيد موسي صميمي۱۳۸۶ بهمن ۲, سه‌شنبه

تيمونوتسيل و بنيامين شريرر دو عضو "بنياد علم و سياست" (موسسه پژوهشي آلماني در برلين) به بررسي "استراتيژي براي مبارزه عليه شورشيان در افغانستان" پرداخته اند. داکتر موسي صميمي اين بررسي را با نظر انتقادي مرور کرده است:

https://p.dw.com/p/DEkD
اعضای ناتو
اعضای ناتوعکس: Picture-Alliance /dpa

در زمينه مبارزه عليه شورشيان در افغانستان ميان ايالات متحده امريکا و آلمان از يک طرف و ايالات متحده امريکا و بريتانيا از طرف ديگر اختلافات نظر مشخصي وجود دارد.

ايالات متحده امريکا از متحدين ناتو تقاضا مي کند تا در باره "روش هاي کلاسيک در مبارزه عليه شورسيان" انديشه کنند، اين به اين معناست که امريکا مي خواهد يک راه حل نظامي را تحميل کند. اما آلمان طرفدار طرح يا جاگزيني يک "استراتيژي همه جانبه" براي مبارزه عليه شورشيان است.

بر مبناي پافشاري جمهوري فدرال آلمان، وزاري دفاع ناتو در اکتبر 2007 در هالند قرار بستند تا يک "روش وسيع" را به عنوان اساس يک استراتيژي همه جانبه تا نشست ديگر آنان در اپريل 2008 طرح ريزي کنند. دراين راستا مي تواند تغيير موفقانه در استراتيژي امريکا در عراق کمک کند.

تغيير استراتيژي امريکا در عراق اساسا ً به ابتکار دويد پيتروس طرح ريزي شد. بر اساس اين طرح نه تنها کوماندوي امريکا تا 300 هزار عسکر افزايش يافت، بلکه در شيوه عملياتي نيز تغيير وارد آمد. اشتراک و همکاري قوي با نيروي هاي نظامي عراق و مقامات ملکي و متنفذين نيز شامل اين طرح است.

انتقال اين استراتيژي بر افغانستان به اين معناست که يک طرح وسيع همه جانبه براي مبارزه عليه شورشيان بايد فرا تر از جنبه هاي نظامي، جنبه هاي سياسي و اقتصادي را نيز در برگيرد.

در بعد نظامي افغانستان بايد نيرو هاي آيساف عمليات تهاجمي را دريک سطح وسيع با شرکت نيروهاي افغاني به کار برند. در اين راستا عساکر محافظوي آيساف در قدم اول به نيرو هاي بيشتر و تسليحات بيشتر ضرورت دارند تا در نتيجه آن عمليات هوايي کمتر لازم باشد؛ به اين وسيله مي توان از قربانيان در ميان غير نظاميان جلوي کرد و يا آن را کاهش داد.

عمليات تهاجمي با شرکت نيرو هاي امنيتي افغاني، بخش اساسي آموزش پوليس و عساکر را در طرح استراتيژي آلماني ها تشکيل مي دهد، زيرا فقط ازين راه مي توانند نيرو هاي امنيتي افغانستان حرفوي شوند.

اين شيوه جديد نظامي بايد با همکاري و جلب گزينشي و مذاکرات با بخش هاي از شورشيان همراه باشد. به اين منظور بايد با جوانب مختلف دولتي و با متنفذین محلي غيردولتي در چهارچوب "فعاليت رهبران کليدي" منطقه تماس گرفته شود.

اين بعد سياسي يک استراتيژي همه جانبه بايد نقش اساسي در اين استراتيژي نوين بازي کند. جنبه هاي اقتصادي جهت مبارزه عليه شورشيان نيز بايد تقويه گردد. تدابير اقتصادي بلا فاصله بعد از عمليات تهاجمي داراي اهميت مرکزي هستند. به اين وسيله مردم مي توانند به تأثيرات متداوم مثبت عمليات عساکر محافظوي آيساف و افغاني اعتماد کنند.

لازم است که با ديد انتقادي به اين طرح نگريست که اين طرح داراي استراتيژي دوگانه است: يعني شدت عمل با جنبه هاي تهاجمي و دلجويي با مذاکرات گزينشي. در قسمت مذاکرات گزينشي بايد در نظر داشت که شورشيان نبايد شرط گذاري کنند و از يک موقعيت قدرت مندانه داخل مذاکره گردند. درينجا نبايد اساسات قانون اساسي يعني ارزش هاي دموکراتيک مورد معامله قرار گيرند. هدف مذاکرات بايد اين باشد که اقلا ً بخشي از شورشيان در روند دموکراتيک صلح ادغام گردند.

آموزش کافي و تسليحات مناسب ارتش افغانستان به همان اندازه داراي اهميت اساسي است و نيز تعيين معاشات منصفانه و منظم براي تشويق عساکر.

در آخر بايد به اين نقطه مهم اشاره کرد که تا زماني که شورشيان مسلح از پناهگاه ها و مناطق عقب نشيني در کشور هاي همسايه برخوردار باشند، نمي توان بر آنان به صورت نهايي غلبه کرد. درينجا بايد دريک طرح وسيع، خواهشات و استراتيژي کشور هاي همسايه به يک ميزان درست و قابل قبول، به عنوان بخشي از استراتيژي موثر جهت مبارز عليه شورشيان در نظر گرفته شود.