1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

امیدهایی که به یاس مبدل شدند

۱۳۹۰ مهر ۱۵, جمعه

ده سال پیش وقتی که ایالات متحده امریکا و متحدانش رژیم طالبان را مورد حمله قرار دادند، بسیاری افغان ها امیدوار بودند که به زودی بدبختی های سال های بیشمار جنگ پایان می یابند.

https://p.dw.com/p/12nWz
امیدواری مردم بعد از ده سال به یاس و نگرانی تبدیل شده است
امیدواری مردم بعد از ده سال به یاس و نگرانی تبدیل شده استعکس: AP

دلیل این امیدواری ها وعده های زیادی بود که ایالات متحده امریکا به مردم افغانستان می داد. در واشنگتن گفته می شد که این جنگ علیه مردم افغانستان نیست، بلکه بر ضد سازمان تروریستی القاعده و متحدش طالبان می باشد. همچنان گفته می شد که حکومت منتخب افغان ها باید جای رژیم طالبانی را بگیرد. وعده دیگر این بود از طریق بازسازی در افغانستان می توان برای مردم امنیت و رفاه را تامین کرد. مردم افغانستان نیز که 20 سال جنگ را تجربه کرده بودند، تشنه این وعده ها بودند.

اعتماد به غرب بسیار زیاد بود. در بسیاری جاها مردم خوشبین و به آینده امیدوار بودند. حبیب الرحمان، باشنده ولایت جنوبی قندهار، به خوبی می تواند آغاز مداخله نظامی غرب در افغانستان را به خاطر آورد. او در آن زمان پانزده ساله بود. حبیب الرحمان می گوید: «طالبان خیلی زود شکست خوردند. ما نمی دانستیم که پس از آن چه اتفاق می افتد. مردم ترس داشتند که  مبادا جنگ سالاران پیشین و همراه با آن ها جنگ داخلی برگردند. اما همچنان امید داشتیم که اوضاع بهتر خواهد شد».

یک باشندهء کابل روز فرار طالبان از این شهر را به خاطر می آورد که در پیش روی شمار کمی دکان های سلمانی که در این شهر وجود داشت، صفهای طولانی انتظار می کشیدند. او می گوید: «طالبان شب هنگام شهر را رها کردند. روز دیگر همهء شان گم شده بودند. دیگر اثری از آنها نبود. همه  می خواستند هرچه زودتر ریشی را که طالبان به زور ما را به داشتنش مجبور ساخته بودند بتراشند. من مردان زیادی را دیدم که در ملاء عام روی جاده ها ریش شان را می تراشیدند. خوشحالی نهایت زیاد بود».

بعد از خروج طالبان از کابل، در سلمانی ها نوبت نبود. تصویر از آرشیف
بعد از خروج طالبان از کابل، در سلمانی ها نوبت نبود. تصویر از آرشیفعکس: AP

طالبان در زمان حاکمیت شان زندگی مردم را به شدت کنترول می کردند. مردان باید ریش های درازی می گذاشتند. زنان نباید کار می کردند و دختران نمی توانستند به مکتب بروند. زنان فقط با یکی از مردان عضو خانواده یا محرم و با پوشیدن چادری می توانستند از خانه بیرون بروند. شنیدن موسیقی، گدی پران بازی و توپ بازی ممنوع شده بودند.

 برعلاوه، طالبان هیچ برنامه سیاسی و اقتصادی نداشتند. برنامه های فرهنگی ممنوع بود و صرفاً محافل فرهنگی مطابق سلیقه طالبان برگزار می شد. بسیاری افغان ها در همان زمان طالبان را سربازان اجیر کشور همسایه شان پاکستان می دانستند، خصوصاً که در میان آنها جنگجویان عربی و پاکستانی نیز دیده می شدند.

یک باشنده کابل می گوید کسی حتا حق نداشت که آنچه را دوست دارد بپوشد. او می افزاید: «یک تا ابرکوت چرمی داشتم. در ساحه پل سرخ گشت و گذار می کردم که یک طالب مرا دید و گفت چرا پوست خنزیر را پوشیده ای؟ کرتی را از بدنم کشید، آن را پاره پاره کرد و گفت با این کرتی نماز نمی شود».

هزاران قصه ای از این دست وجود دارند و همه حوادث باورنکردنی از جنگ دوامداری را بیان می کنند که افغان ها شاهد آن بوده اند. با این هم، هنگامی که ایتلاف زیر فرماندهی دهی ایالات متحده امریکا  در افغانستان مداخله نظامی کرد، بسیاری افغان ها فکر می کردند که بالاخره این ماجراها پایان می یابند.

دختران افغان در ابهامی به آینده می نگرند و از برگشت نظام طالبانی هراس دارند
دختران افغان در ابهامی به آینده می نگرند و از برگشت نظام طالبانی هراس دارندعکس: 3rd Eye/Basir Seerat

قانون اساسی دموکرایتک تدوین شد و همچنان برای نخستین بار در تاریخ افغانستان انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. در سال 2004 حامد کرزی، رییس حکومت انتقالی که مورد تایید غرب بود از طریق انتخابات دموکراتیک به حیث رییس جمهور انتخاب شد. با وجود آن که در سال های اول بعد از شکست طالبان وضعیت امنیتی بهتر بود، امنیت سال به سال خرابتر گردید. طالبان دوباره برگشتند و رسیدن به صلح سرتاسری هنوز بسیار دور به نظر می رسد.

اکنون بسیاری افغان ها می پرسند، چگونه امکان دارد که حدود 300 هزار نیروی داخلی همراه با 150 هزار سرباز خارجی زیر فرماندهی ناتو  نمی توانند امنیت این کشور را تامین کنند. برای افغان ها این یک معمای حل ناشده است. علاوه بر آن عدم رضایت از روند بازسازی بسیار زیاد است. در حالی که شمار اندک افغان ها در ده سال گذشته بسیار ثروتمند شده اند، مطابق به گزارش سازمان ملل متحد، بیش از هفت میلیون انسان در افغانستان نمی توانند برای یک بار در روز هم نان کافی بخورند. این درحالی است که میلیاردها دالر به این کشور سرازیر شده است.

 امید بزرگ به نگرانی بزرگ تبدیل شده است. آرزوهای حبیب الرحمان نیز برآورده نشده است. او می گوید: «آن وقت من فکر می کردم که همه چیز بهتر می گردد، چون وعده های زیادی داده شده بود. اما به این وعده ها وفا نشد. امروز وضع امنیتی بدتر از آن وقت است».

اکنون بسیاری افغان ها نگران اند که مبادا طالبان بعد از خارج شدن نیروهای رزمی بین المللی در پایان سال 2014 دوباره برگردند. دیگر کمتر کسی در افغانستان این وعده های حکومت امریکا و سایر دولت ها را قبول می کنند که آنها دوباره مردم افغانستان را تنها نمی گذارند. در ده سال گذشته به وعده های زیادی وفا نشده است، بدون آن که به مردم مصیبت زده یک بار هم توضیح داده شود.

رتبیل شامل آهنگ/ رسول رحیم

ویراستار: عارف فرهمند