1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

باکشته شدن سربازان آلماني درافغانستان فشار برحکومت آلمان پيوسته افزايش مي يابد

۱۳۸۹ فروردین ۲۸, شنبه

جنگ افغانستان قرباني بيشتري مي خواهد، اين قرباني دادن شامل حال سربازان آلماني مقيم افغانستان نيز هست. اين امر فشار برحکومت آلمان فدرال را افزايش مي دهد.

https://p.dw.com/p/MyuG
با اینهمه عزاداری سربازان آلمانی ای که درافغانستان کشته می شوند، اکنون درآلمان این سوال مطرح است که چرا وبرای کی درافغانستانی می جنگیم
با اینهمه عزاداری سربازان آلمانی ای که درافغانستان کشته می شوند، اکنون درآلمان این سوال مطرح است که چرا وبرای کی درافغانستانی می جنگیمعکس: AP

درمباحثات سياسي تقاضا براي بيرون کشيدن سربازان آلمان ازافغانستان بيشترمي گردد. بتينا مارکس ازستديوي پارلمان در دويچه وله دراين مورد تبصره اي دارد:

بازهم چهار سرباز آلماني درافغانستان جانهاي شان را ازدست دادند. اينها دريک جنگ اعلان ناشده کشته شده اند. درچنان جنگ اعلان ناشده اي که ارتشهاي مجهز غربي عليه چريکهاي محلي مي جنگند. اينها درجنگي کشته مي شوند که درحقيقت هيچ کس نمي داند به کجا مي انجامد.

وبازهم سياستمداران آلماني به طور معمول دراين ارتباط واکنش نشان دادند. هم حکومت وهم مخالفان با يک صدا مي گويند : بديل ديگري در برابر اين جنگ وجود ندارد. آنها مي گويند افغانستان بايد با ثبات گردد. يک خارج ساختن شتابزده نيروهاي نظامي را بي فايده مي خوانند. همهء اين اظهار نظرها بازهم سوالهايي را بر مي انگيزند.

انگلا مرکل صدراعظم آلمان فدرال درنخستين موضعگيري اش دربرابر کشته شدن چهارسرباز آلماني دربغلان ، بازهم اين شعار رسمي را که ازهمان آغاز براي توجيه جنگ بکار برده مي شد تکرار کرد که : سربازان ما درآنجا براي دفاع از « آزادي وامنيت» ما کشته شده اند.

پيتر شتروک وزيردفاع اسبق آلمان ازحزب سوسيال دموکرات درماه دسمبر 2002 گفته بود: سربازان ارتش فدرال درهندوکش براي آن اند که ازامنيت آلمان دفاع کنند. درآن موقع جهتگيري جديد درستراتژي ارتش فدرال معرفي شده بود. او اين ستراتژي را تدوين کرده بود. دراين ستراتژي ديگرتنها اصولاً دفاع ازخاک آلمان مطرح نيست . بلکه سخن از فرونشاندن بحرانها ودفاع ازمنافع آلمان به ميان آمده است. درصورت ضرورت ازاين منافع درهندوکش نيز دفاع مي شود.

حکومت ائتلافي حزب سوسيال دموکرات وسبزهاي آلمان بدين ترتيب نظامي ساختن سياست خارجي آلمان را به راه انداختند.آنها بازهم ازآن اصل قانون اساسي آلمان فاصله گرفتند که جمهوري آلمان فدرال جوان درپيش گرفت وجامعه جهاني آن را بعد ازجنگ جهاني دوم تضمين کرد. يعني ديگرنبايد ازخاک آلمان جنگي دربيرون صورت گيرد.

اکنون هشت سال پس ازآنکه پيترشتروک وظايف سربازان آلماني را سر ازنوتعريف کرد، بايد بلانس يا تراز حوادث مدنظر گرفته شود. کشته شدن هفت سرباز آلماني فقط درجريان دوهفته بايد ما را به غور وادارد. بايد سوال شود که سربازان چرا کشته مي شوند؟ براي کي کشته مي شوند؟

با اين سوالها نبايد سياست ، عامه مردم و خانواده هاي سربازان جانباخته را تنها گذاشت.

ابراز تاثر صدراعظم آلمان فدرال، تکان خوردن تاسف انگيز وزيردفاع فدرال ، ابراز غمشريکي خبرنگاران تلويزيون ديگر کافي نيست. بايد درمورد معقوليت وعدم معقوليت عمليات سربازان آلماني درافغانستان مباحثه صورت گيرد. اين مباحثه بايد صادقانه باشد وازاين دريغ نشود که راه اشتباه آميزي را که در ده سال گذشته سياست خارجي آلمان پيموده است، نشان بدهد و دروغهايي را که به قيمت جهان شمار زياد سربازان آلماني تمام شده اند و ما را به اين وضع گرفتارساخته است برملا کند.

حمله تروريستي يازدهم سپتمبرسال 2001 که جنگ عليه افغانستان را در داد ومقدمه اي براي حمله به عراق شد، توسط تروريستهاي افغان وعراقي صورت نگرفته بود. چرا اين دوکشور مورد حمله قرار گرفتند؟ چرا صدها هزارغيرنظامي دراين جنگ به اصطلاح ضد ترورکشته شدند؟

آيا اين جنگ براي آن است که چند تا اردوگاه تروريستان را درافغانستان درهم کوبيد ؟ واسامه بن لادن عامل ونقشه پرداز احتمالي اين حمله تروريستي را زنداني کرد؟ ويا اينکه درعقب آن منافع ديگري مانند کنترول ذخايرنفتي وراههاي نقلياتي مطرح هست؟

هفت سرباز آلماني دردوهفته درافغانستان کشته شدند. حکومت نبايد اين را يک امر عادي بداند. حکومت دربرابر خانواده هاي سربازان وعامه مردم آلمان اينرا پاسخ نداده است.

بتينا مارکس/ رسول رحيم