1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

جان علی، پولیسی که برای نجات دیگران فداکاری کرد

۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

جنگجویان طالبان روز سه شنبه هفته گذشته به چند منطقه شهر کابل حمله کردند که در نتیجه آن 16 تن به شمول افراد ملکی و کودکان کشته شدند. جان علی، یک افسر پولیس برای جلوگیری از تلفات بیشتر فداکاری کرد و جان خود را از دست داد.

https://p.dw.com/p/12bEt
جان علی علیرغم آن که می دانست فرد انتحاری قصد حمله دارد، وظیفه اش را ترک نکرد و به مقابله با او پرداخت.
جان علی علیرغم آن که می دانست فرد انتحاری قصد حمله دارد، وظیفه اش را ترک نکرد و به مقابله با او پرداخت.عکس: DW/Hossain Sirat

روز سه شنبه 22 سنبله، صدای انفجار بمب و پرتاب خمپاره ها در شرق کابل شنیده می شد. هر لحظه احتمال می رفت که انتحاری ها و راکت هایی که شلیک می شدند، جان مردم را بگیرند. جنگ در چهار راهی عبدالحق ادامه داشت. لحظاتی پیش تر یک مهاجم انتحاری پولیس نظم عامه را در دهمزنگ هدف قرار داد. سربازان پولیس همه به حالت آماده باش در آمده بودند. در همین لحظه مخابره شد که فرد مشکوکی وارد کوچه زون 202 شمشاد پولیس شده است.
 
جان علی که یک افسر پولیس است و وظیفه دارد تا از دروازه این زون محافظت کند، شخصی را می بیند که با لباس افغانی و بیکی بر شانه به طرف او می آید. جان علی صدا می زند: پیش نیا؛ اما مرد توجهی نمی کند. جان علی دیگر تصمیم خود را گرفته است. او هم به طرف مرد مشکوک حرکت می کند تا او را زنده بازداشت کند. او می داند که با رفتن به سوی انتحار کننده با چه سرنوشتی گرفتار می شود؛ اما تصمیم می گیرد به هرشکلی که شده جان همکاران و مردمش را حفظ کند.

انتحار کننده با وجود هشدارهای پیهم نمی ایستد. جان علی به سوی او می دود اما انتحار کننده دکمه بمبی را که در کمرش بسته فشار می دهد. با صدای مهیب انفجار، شعله آتش بلند می شود و همه جا را دود و خاک می گیرد.

از جان علی چهار فرزند دختر به جای مانده است که بزرگترین آنها هفت ساله می باشد.
از جان علی چهار فرزند دختر به جای مانده است که بزرگترین آنها هفت ساله می باشد.عکس: DW/Hossain Sirat

میرویس، افسری که همکار جان علی است و خود شاهد حادثه بوده، می گوید: "فرد مشکوک وقتی داخل کوچه شد، جان علی ممانعت کرد. پیش رویش رفت و گفت دستانت را بالا کن؛ اما آن مرد دیگر دیگر وقت نداد و خود را انتحار کرد".

همکاران جان علی می دوند تا اورا به شفاخانه انتقال دهند اما این تلاش ها دیگر فایده ای ندارد زیرا دست های جان علی از بدنش جدا شده و بدن پاره پاره اش با خاک و خون یک سان شده است.

سربازان پولیس در دروازه زون 202 شمشاد می گویند در صورتی که جان علی با رشادت و قهرمانی اش بر مهاجم حمله نمی کرد، ده ها تن در این حادثه کشته می شدند.

کودکانی که انتظار پدر را می کشند

از جان علی چهار دختر به جا مانده است. مریم بزرگترین دختر جان علی هفت ساله است. خواهران دیگر مریم کوچک تر از آنند که بدانند چه حادثه ای اتفاق افتاده است.

وقتی دختران جان علی پدرشان را می طلبند خانواده پاسخ دیگری ندارند جز این که عکس او را می آورند و به دختران نشان می دهند.

مریم که می داند پدرش دیگر زنده نیست، در حالی که اشک در چشمانش حلقه می زند و با دستان کوچکش آن را با چادرش می پیچاند، با صدای ضعیفی می گوید هر وقتی که پدرش به خانه می آمد او را در بغل می گرفت، رویش را می بوسید. او می گوید: "پدرم به من پول می داد و مرا با خود به چکر می برد".

Jan Ali Afghanistan NO FLASH
عکس: DW/Hossain Sirat

ماموریتی که "موفق شد"

جان علی در روزی جانش را از دست داد که جنگجویان طالبان چهار حمله را در مرکز و غرب کابل به راه انداخته بودند. مادر پیر و ضعیف جان علی می گوید صبح همان روز به پسرش گفت که احتیاط کند و اگر امکان داشته باشد به خانه بینشیند؛ اما جان علی گفته پولیس موفق خواهد شد: "او گفت نا آرامی است، جنگ است ولی من می روم. پناه به خدا شاید ما موفق شویم. این چنین موفق شد".

مادر این افسر پولیس می گوید تمام روز را به نا آرامی و تشویش سپری کرد و در آخر روز به جای جان علی، تابوت او را به خانه آوردند. او می گوید: "بچه جانم در چهاربجه نیامد، در پنج بجه هم نیامد، وقتی شش بجه شد تابوت قوماندانم را آوردند".

او می گوید: "جان علی می گفت به وطن و ملت خود خدمت می کنم. او قطعا غیرحاضری نمی کرد".

کودکان جان علی در یک خانه محقر کرایی در منطقه قلعه فتح الله شهر کابل زندگی می کنند. فقر در سر و صورت کودکان این افسر پولیس آشکار است.
حسین علی، برادر جان علی نگران سرنوشت خانواده و فرزندان برادرش می باشد. او می گوید: "روز و روزگار ندارد. پیداگر این خانه او بود با خودش هشت نفر عیال است".

جان علی از چهار سال به این سو در زون 202 شمشاد شهر کابل ایفای وظیفه می کرد. او  صنف دوازدهم را در کابل به پایان رساند و پس از آن به صف پولیس پیوست.

فضل الدین عیار، قوماندان این مرکز پولیس می گوید پس از این معاش جان علی هر ماه به خانواده اش داده می شود و مساعدت های دیگری نیز برای خانواده او در نظر گرفته خواهد شد.

درسی که جان علی به همقطارانش آموخت

دوستان و همکاران جان علی از او به عنوان یک پولیس صادق و فداکار یاد می کنند. آنها می گویند راهی را که این افسر پولیس رفته بی رهرو نخواهد ماند.

سید شیر که در چهار سال گذشته با جان علی همکار بوده می گوید از شهادت این افسر پولیس درس فداکاری آموخته است. او می گوید: "فکر نکنند که تنها جان علی قهرمان از بین رفت و خودش را قربانی کرد. جان علی های دیگر هم هست که خود را قربانی کنند و این را بشنوند که قهرمان های دیگری هم در افغانستان وجود دارند".

حسین سیرت / کابل
ویراستار: عاصف حسینی