1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

سولژنيتسن نويسنده بزرگ وصميمي ديده برجهان فروبست

۱۳۸۷ مرداد ۱۴, دوشنبه

الکساندر ايسايوويچ سولژنيتسين نويسندهء انتقادي نامدار روسيه وبرنده جايزه ادبي نوبل هفته گذشته به عمر 89 سالگي درگذشت.

https://p.dw.com/p/EqOP
سولژنیتسین ازنادر نویسندگانی است که به آنچه نوشته اند خود باور داشته وعمل کرده اند

وقتي که نام سولژنيتسن برزبان مي آيد، ناگزير سه نکته درمورد زندگي وکارش تداعي مي شوند:

- درساحهء ادبيات او منتقد نظامهاي خود کامه بود،

- دربخش زبان وادبيات ، ادبيات پهناور روسي را غناي بيشتري بخشيد ودرکناربزرگاني چون تولستوي، گورکي و کوپيلو ، مقام جاودانه اي به دست آورد،

- اودرانتقاد ازاستبداد، حبس وزندان وکشته شدن را به جان خريد وازمداخلات نظامي ولشکرکشي اتحاد شوروي به افغانستان صريحاً انتقاد کرد.

الکساندر ايسايوويچ سولژنيتسين ، درسال 1918 يعني يک سال پس ازانقلاب اکتوبر و درپايان جنگ جهاني اول ودردوران صدر انقلاب وزمامداري لنين، درشيبهاي ارتفاعات قفقاز ديده به جهان گشود. خانواده وي دراثر سياست حزب داير برايجاد مالکيتهاي اشتراکي يا " کوليکتيويزاسيون "، هستي خود را ازدست داد.

البته سولژنتسين ، خود طرفدار نظام سوسياليستي بود وآن را چون معدل طبقات درک مي کرد، نه اينکه دولت خود را پرساخته ومردم را تهي مايه گرداند.

سولژنیتسین با هنریش بول دوست ورفیق ادبی اش
سولژنیتسین با هنریش بول دوست ورفیق ادبی اشعکس: AP

وي پس ازپايان مدرسه دررشته فزيک وميخانيک به تحصيل پرداخت وهنگامي که درسال 1941 هيتلر، پاي کاروان جنايت نازيها را به روسيه کشاند، وي براي انجام خدمت سربازي ثبت نام کرد.

اوبه همان اندازه اي که به لنين به نظر نيک وحامي فقرا ومستمندان مي نگريست، با ديکتاتوري ستالين بد بود. دستگاه استخبارات ستالين آنقدر قوي بود که ، همينکه الکساندرجوان درنامه اي عنواني دوستش ازستالين انتقاد کرد، وي را توقيف کرد وبدون محاکمه به زندان افگند.

فقط همين چند سطرکافي بودند تا سولژنتسين جوان را درليوبلي يانکا ماسکو دژخيمان ستالين به زيرشکنجه بگيرند وبه آن هم قناعت نکرده به گولاگ درسايبريا بفرستندش .

الکساندر ، ماجراي اين روزگار را بسياردقيق وواقعبينامه به رشتهء تحرير درآورده است. اين چشمديدها چنان تکان دهنده اند که مو را براندام آدمي راست مي سازند.

بعد ازمرگ ستالين نيز درسال 1953 سولژنتسين را به نقطه دوردستي درقزاقستان تبعيد کردند . سه سال بعد به وي اجازه دادند تا درشهر " ريازان " در200 کيلومتري ماسکو جاگزين شود.

با آزاديهاي نه چندان واقعي اي که درزمان خروشچف درشوروي آن روز به وجود آمدند ، سولژنتسين توانست يک اثر کمترانتقادي اش را به نام " روزي درزندگي ايوان دنيزور ويچ " چاپ کند.

Alexander Issajewitsch Solschenizyn aufgebahrt
عکس: AP

متعا قب آن بازهم مورد تاخت وتاز دولت قرارگرفت، اما اودست ازنويسندگي برنداشت وآثارش را به نامهاي " گولاگ" ، " نخستين دايره دوزخ " و" ايستگاه سرطان " به نگارش درآورد.

اين آثار برعلاوه سبک ادبي شاز و ارزش والاي هنري ، حامل ارزش تاريخي وسياسي نيز مي باشند.

درقلمرو آن روز اتحادشوروي که دونيم چند ايالات متحده امريکا و 35 چند افغانستان وسعت داشت، به اين آثاراجازه چاپ داده نشد. اين آثار دردنياي غرب چاپ شدند. دلچسپي مليونها خواننده را به خود جلب کردند وجوايز مطبوعاتي استثنايي را به ارمغان آوردند.

درسال 1978 ، باري که مستحق جايزه ادبي نوبل شناخته شد ، مسکو به وي اجازه نداد تا براي تسليم گيري جايزه اش درمراسم خاص شرکت ورزد.

سولژنتسين درسال 1979 دوباره محبوس گرديد، اما پس ازآن به دليل شهرت ومحبوبيت بين المللي اش اين حبس به تبعيد درخارج مبدل گشت. وي نخست نزد رفيق ودوست ادبي اش هنريش بول درشهرکولن آلمان رحل اقامت درافگند. بعد عازم روم شد وازآنجا به کانادا رفت . وساعات پرثمر زندگي اش را صرف خلق آثاربيش بهاي ادبي نمود.

با روي کار آمدن گوربه چوف درصدرحزب ودولت شوروي از وي دعوت شد تا دوباره به کشورش برگردد. دردوران يلتسين درسال 1994 وي به روسيه برگشت .

آخرين آثار سولژنتسين به نامهاي " چرخ سرخ " و " راه روسي " شهرت جهانگير يافتند.