1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

شهلاشفيق همه دست به دست هم بدهيم براي احقاق حق مان

مصاحبه گرنادیه فضل۱۳۸۷ بهمن ۶, یکشنبه

برابري حقوق و بازنگري در قوانين مربوط به زنان با کمپاين جمع آوري يک ميليون امضاء يکي از واکنش هاي جدي زنان ايران در برابر تضاد هاي حقوقي در اين کشور است.

https://p.dw.com/p/Gg5r
شهلاشفیق:اعضاي اين گروه به توضيح اين قوانين پرداختند که چرا نا برابر است و چه مشکلاتي را براي زنان ايجاد مي نمايند
شهلاشفیق:اعضاي اين گروه به توضيح اين قوانين پرداختند که چرا نا برابر است و چه مشکلاتي را براي زنان ايجاد مي نمايند

در بيست و دوم ماه جوزا( خرداد ماه) 1385 خورشيدي زنان ايراني با برگزاري تظاهراتي وسيعي در ميدان هفت تير تهران، خواهان لغو قوانين نابرابر گرديدند که با خشونت نيروهاي دولتي از هم پاشيد.

پس از اين تحرک و تظاهرات سرانجام زنان ايران در هشتم ماه سرطان ، تصميم به اقدام جسورانه تحقق اهداف ايشان گرفتند؛ يعني جمع آوري يک ميليون امضاء در اين امر.

سال گذشته از کارکرد هاي فعالان اين کمپاين با اهداي جايزه ي اولاف پالمه تقدير به عمل آمد، ولي بانو پروين اردلان که باييست اين جايزه را درياف مي کرد، از ايران ممنوع الخروج گرديد.

امسال نيز جايزه ي سيمون دوبوار فيلسوف و دانشمند فيمينيست فرانسوي به فعالان اين کمپاين تعلق گرفت وبه بانو سيمين بهبهاني شاعر بلند نام ايران تسليم داده شد. اين جايزه يکي ازجوايزمعتبربوده که سال گذشته به مناسبت صدمين سالگشت تولد سيمون دوبواربوجود آمد.

اما گذشته ازدريافت اين جايزه ويا جوايزديگر جسارت زنان ايراني را مي توان به عنوان يک الگو براي بسياري از زنان دربند دانست.

دراين پيرامون گفتگوي با شهلا شفيق پژوهشگر، نويسنده و فعال حقوق زنان در فرانسه انجام داده ايم:

دويچه وله : کمپاين يک ميليون امضاء براي برابر حقوق زنان درايران در ماه جنوري امسال جايزه سيمون دوبوار فيلسوف و دانشمند فيمنيست فرانسوي را دريافت کرد و خانم سيمين بهبهاني اين جايزه را به نمايندگي از زناني که اين کمپاين را در ايران راه اندازي نموده اند، تسليم شد.

خانم شهلا شفيق، بسياري از شنوندگان ما ممکن که از اين کمپاين آگاهي نداشته باشند که به چه منظوراين کمپاين راه اندازي شده است؛ اگر شما لطف نموده در سرآغاز براي شنوندگان ما دراين مورد کمي بيشتر روشني بياندازيد.

شهلا شفيق: خواهش مي کنم ، با سلام به شما و همه ي شنوندگان تان؛ ما خيلي خوشحال هستيم و افتخار مي کنيم که امسال جايزه مهم سيمون دوبوار به کمپاين يک ميليون امضاء تعلق گرفته است.

در حقيقت اسم درست اين کمپاين "يک ميليون امضاء براي تغيير قوانين نا برابر جنسيتي است ." يعني لغو تمام قوانين موجود تبعيض آميز در مورد زنان.

به اين مفهوم که؛ زنان ايراني که در مورد مسايل زنان فعال بودند، قبل از اين هم در سال هاي 2004 و 2005 تظاهراتي را در خيابان هاي تهران براي دسترسي به برابري ، راه اندازي نموده بودند .

شعار آنها هم دست يافتن به برابري حقوقي بود،زيرا قوانيني که هست زنان را نصف مرد حساب مي کند.

دويچه وله :اين قوانين علاوه بر اين ديگر در کدام موارد است؟

شهلا شفيق: اين قوانين در مورد ارث است، در مورد ازدواج ، در مورد نگهداري بچه (فرزند) بعد از طلاق، در مورد طلاق، در مورد اجازه مسافرت ، در مورد اجازه انتخاب مکان زندگي است و خواست اين خانمهاي فعال در ايران اين بودکه بايد اين حقوق برابرباشد .

زيرا اگر حقوق برابري نداشته باشند نه تنها برخود ايشان خشونت صورت مي گيرد، بلکه جامعه هم نمي تواند پيشرفت نمايد.

اين تظاهرات با مشکل روبرو شد، يعني تظاهرات آنان را پراگنده کردند ، آنان را مورد آزار قرار دادند.

بعد آنها پس از مشوره هايي براي ادامه ي مبارزه خويش راه حلي را جستجو کردند وبا هم تصميم به جمع آوري يک ميليون امضاء گرفتند.

البته اين تجربه قبلأ در مراکش هم بود يعني خانمهاي فعال مراکشي مسأله ي يک ميليون امضاء را براي لغو قوانين تبعيض آميز مطرح کرده بودند.

و در ايران هم خانمها با الهام از اين تجربه به جمع آوري يک ميليون امضاء اقدام کردند.

همچنان بيانيه اي را منتشر کردند و در آنجا خواهان برابري تمام اين حقوق شدند وبراي جمع آوري يک ميليون امضاء کار ايشان را آغاز کردند، البته به منظور اين که پس از جمع آوري، اين امضاء ها را به حکومت ارئه بدهند که يک ميليون شهروند ايراني خواهان تغيير اين قوانين هستند .

بعد کوچه به کوچه ، يعني از طريق گفتگو به مردم کار آگاه گرانه را انجام بدهند .

زيرا فقط موضوع اصلي جمع آوري امضاء نيست،چون امضا را مي توان از طريق انترنت وپست هم جمع کرد.

ولي موضوع اين بود که در گفتگو ها ، در محله هاي عمومي ،در اتوبوس، در محل کار بتوانند با خانمهاي ديگر صحبت نمايند.

و اعضاي اين گروه به توضيح اين قوانين پرداختند که چرا نا برابر است و چه مشکلاتي را براي زنان ايجاد مي نمايند که زنها چه حقوقي را بايد داشته باشند.

همين مسايل را خانه به خانه مطرح نمودند،در شهرستان ها ، در دهات و يک مبارزه ي خيلي جالبي را به راه انداختند.

غير از آنهم در جلسات عمومي در شهر هاي مختلف به کار ايشان ادامه دادند. همين شد که از پنجاه وچهار نفر عضو، اکنون بيشتراز پنجصد نفر عضو فعال دارند، البته خانمها و آقايان.

آقاياني زيادي هم به اين کمپاين پيوستند و بعد هم بيش از صدها هزار امضاء هم جمع شد که اميدواريم به يک ميليون هم برسد.

دويچه وله : خانم شفيق، شما پيشتر ياد کرديد که اعضاي اين کمپاين کوچه به کوچه و خانه به خانه رفتند و با خانمها مستقيمأ صحبت نمودند؛ چنانچه شما هم مي دانيد و روشن هم است که در ايران کارساده اي نيست، آيا اين خانمها زماني که چنين فعاليت هايي را مي نمودند و هنوز هم فعاليت هاي آنان ادامه دارد، با مشکلاتي روبرو نشده اند؟

شهلا شفيق: بسيار- بسيارزياد ؛ از همان روز اول که در خيابان ها تظاهرات مي کردند، خانمها تحقير گرديدند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و حتي خود خانم سيمين بهبهاني شاعر بزرگ ايراني که ما افتخار حضور ايشان را در پاريس داشتيم و ايشان به عنوان نماينده کمپاين به اينجا آمدند و جايزه را گرفتند.

ايشان يکبار مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و هنوز هم پاي ايشان ناراحت است.

خانمهاي بسياري دستگير شدند؛ دوسه روز آنان را در زندان نگهميدارند و بعد براي ايشان وثيقه هاي سنگيني مي دهند.

اين راه تازه ايست که پيدا کرده اند، چون زندان ها هم در ايران بسيار پر است.

زيرا خيلي ها به علت گسترش فقر و به علت مسايل اجتماعي در زندان ها اند، زيرا مسايل جرايم اجتماعي هم در ايران زياد شده است و زندان ها هم پر است.

در نتيجه اينها يک راه ديگري را هم براي اذيت و آزار فعالان حقوق زن پيدا کرده اند ، يعني اينها را دستگير مي کنند و بعد براي آنان وثيقه هاي سنگيني را تعين مي کنند ، يعني مي گويند اگر بارديگر دستگير شديد بايد اين مبلغ را بپردازيد.

و هنوز هم که هنوز است ، سه تا از" فعالان زنان کـُرد يک ميليون امضاء" در زندان بسر مي برند.

خانم ها "هانا عبدي، روناک صفار زاده وزينب بايزيدي که هنوز هم در زندان هستند و تکليف ايشان نامشخص است.

دويچه وله : موضوع خانم اردلان به کجا رسيد. خانم اردلان که يکي از فعالان اين کمپاين است و سال گذشته اجازه نداشتند که براي گرفتن جايزه "اولف پالمه" از ايران خارج شوند ،آيا مي توانند حال از ايران بيرون شوند، مثلأ اگر جايزه اي بگيرند؟

شهلا شفيق: نه ، بعد از اين که جايزه اولاف پالمه به ايشان تعلق گرفت، نتوانستند از کشور بيرون شوند و خواهر ايشان در آن مراسم رفتند و امسال هم نمي توانستند از ايران خارج شوند.

ماه آينده بازهم يک دادگاهي دارند، اينها را بصورت دايم به دادگاه احضار مي کنند به بهانه هاي واهي.

با آن که مبارزه اينها کاملأ قانوني است و ايران کنوانسيون ها يعني مقاوله هاي بين المللي را که در آنها مسايل حقوق بشر است، را امضاء کرده و تا حالا اين امضاء را پس نگرفته.

درخواست اين خانمها هم اينست که اين کشور بايد به تعهدات بين المللي خويش عمل نمايد و در اين تعهدات بين المللي حقوق برابر زنان قيد شده است. بنابراين مبارزه اين خانم ها کاملأ قانوني است. ولي با اينهمه تحت فشار هاي زيادي قرار دارند و خانم پروين اردلان هم نتوانستند که امسال هم از کشور خارج شوند .

دويچه وله :بله ؛ چنانچه شما هم پيشتر روشن کرديد و گفتيد، اين کمپاين براي تحقق برابري حقوق زن و مرد مطرح شده است و مساوي شدن حقوق مرد و زن هم يک موضوع يا مشکل جهانيست و در رابطه به کشور هاي شرقي و افغانستان اگر توجه کنيم مخصوصأ افغانستان که بالاخره داراي تاريخ مشترک، زبان مشترک و فرهنگ مشترک با ايران است، يعني روابط مشترک زيادي ميان هردو کشور وجود دارد آيا اين کمپاين مختص به خانمهاي ايراني است يا زنان افغانستان هم در اين کمپاين امضاء کرده اند؟ شما آشنايي داريد؟خبر داريد؟

شهلا شفيق: من جزء پايه گذاران و اعضاي اين کمپاين نبوده ام ، چون آنها در ايران هستند، اما من در حمايت اين کمپاين از روز اول هستم ، به خاطر اين که اين کمپاين يک مبارزه بسيار درخشانيست و ما اميدواريم که اين مبارزه ادامه پيدا نمايد و به پيروزي برسد ولي اين کمپاين در مورد ايران است.

ولي من فکر مي کنم که خانمهاي افغاني هم چه خوب مي شود که سهيم باشند.

زيرا حرف شما هم کاملأ درست است ما تاريخ مشترک داريم، گذشته مشترک داريم ،مسايل مشترک داريم و خيلي خوب است که بتوانند در يک تجربياتي بتوانند تبادل نظر نمايند و يک کمپاين مشابهي در افغانستان هم باشد .

ولي ما هم يک جمهيت قابل ملاحظه ي در ايران داريم که اينها حتمأ جزوء امضا کنندگان اين کمپاين هستند، چون که زنهاي مهاجر افغاني هم در ايران برعلاوه اين که از اينهمه مشکلات قانون رنج مي برند بلکه به علت افغاني بودن مشکلات ويژه ي هم دارند و به علت مهاجر بودن مورد تبعض هاي اضافه ي قرار دارند. در نتيجه من مطمين هستم که اين خانمهاي افغاني که در ايران هستند حتمأ مي توانند که جزوء امضا کنندگان اين کمپاين باشند.

از طرف ديگر در مقاله هايي که نوشته مي شود در خود اين کمپاين و جاهاي ديگر خوانده ام که در مورد فشار هايي که بر زنان افغاني وارد مي شود صحبت هاي زيادي صورت مي گيرد يعني مسايل زنان افغاني مقيم ايران مورد توجه فعالان جنبش زنان در ايران و خارج از ايران هستند و ما به اين امر کاملأ توجه داريم ولي فکر مي کنم که بسيار شايسته است و بسيار خوب است که اگر در خود افغانستان هم ويژه ي خود کشور افغانستان يک کمپاين شبيه به اين کمپاين راه اندازي شود چقدر عالي مي شود.

دويچه وله :مخصوصأ که زنان افغانستان تا حال هم کمتر آزادي ي حتي براي زندگي معمولي اجتماعي هم متاسفانه ندارند.

اما يک سوال ديگري را که خانم شفيق مي خواستم با شما طرح نمايم اينست که با توجه به مبارزات و دستاورد هايي که شما در بيرون از ايران داشتيد و همچنان خانمهاي ايراني در داخل ايران- باوجود شرايط اختناق آور حاکم در ايران- اگر از تجربيات تان به زنان افغنستان بگوييد که با چه روحيه ي به مبارزات خويش آغاز نمايند و شما چطور توانستيد که تا اينجا ها برسيد؟

شهلا شفيق: فکر مي کنم که مهمترين مساله اينست که ما هرگز نا اميد نشويم. باور دارم که شرايط براي همه ي ما بسيار سخت است و باوجود آن ما نيرو هاي خيلي هرکدام ما در درون خود ما داريم و بيرون همچنان.

مثلأ اين خانمها ي يک ميليون امضاء وقتي که در خيابان رفتند و موقعي که خانم بهبهاني را در خيابان مورد ضرب قرار دادند و با باتون يا دنده به پشتش زدند و با لگد به پايش زدند و وقتي که با دنده برقي به دستش زدند که آثارش تا هنوز هم است، ايشان از پا ننشستند که يک خانم هشتاد و يک ساله هستند، و به راه خود شان ادامه دادند به عنوان يک شاعر، به عنوان يک قلم زن ، به عنوان نويسنده هميشه در کنار جنبش زنان بودند.

اين خود باعث آن شد که به زنان ديگر نيرو و دلگرمي داده شود بقيه خانم ها همينگونه.

فکر مي کنم که مهمترين نکته اينست که ما هيچ وقت دلگرمي خودرا از دست ندهيم و مطمين باشيم که حرف حق بالاخره به گوش مي رسد.

توجه کنيد، حدود دوسال و نيم از قضيه ي کمپاين گذشت ،يعني اين که قضيه ي کمپاين يک شبه نبود، قبل از آن زنان روزنامه هاي مختلف منتشر مي کردند، حرف خودرا مي زدند،تلاش و سعي مي کردند، تا اين که کم کم اين نيرو جمع آوري شد، البته با تبادل نظر.

در خارج کشور هم ، طور نمونه موقعي که من به فرانسه آمدم،اصلأ زبان فرانسوي را نمي دانستم و خيلي هم روز هاي تلخ و سياهي بود، غربت و سختي هايش همه، ولي به قول يکي از خانمهاي شاعر افغاني که در يک جلسه ديدم مي گفت:

"بشينم و صبر پيش گيرم

دنباله ي کار خويش گيرم"

بنابراين مي توانم بگويم که منهم در آن لحظه هاي سخت و تلخ هميشه فکر مي کردم که فردا يک روز ديگري هست و من بايد بتوانم اين نيروي خودم را جمع کنم و به مشکلات غلبه نمايم و در ضمن بايد کساني ديگري را بايد پيدا کنم که مثل من فکر مي کنند و با همديگر دست به دست هم بدهيم، يعني :

1. نااميد نشدن

2.همياري

3. کاري که بايد کرد،رسانيدن صداي خود ما به گوش خواهران ما در جا هاي ديگر دنيا، يعني از طريق راديو ،از طريق تلويزيون ، از طريق انترنت ... زيرا ما در يک دنيايي زندگي مي کنيم که ديگر نمي شود صدا را خاموش کرد.

روز نامه نگاراني وجود دارند، مثلأ خود شما که در راديو صداي آلمان هستيد ، همه در هر جايي دنيا پراگنده هستند و اينها همه نيرو هايي اند که مي توانند دست به دست همديگرداده به هم کمک کنند و اين صداي حق خواهي زنان افغاني و ايراني را به همه جا برسانند .

در نتيجه جايي براي نا اميدي باقي نمي ماند، فقط با صبر و صبر و کار و ادامه و کار.

دويچه وله : بسيار ممنون خانم شهلا شفيق

شهلا شفيق: اميدوارم که شنوندگان شما و خواننده هاي وبسايت شما همه مؤفق باشند و خود تان هم و بالاخره ما بتوانيم در راه احقاق حقوق خودمان به جلو برويم.

دويچه وله : تشکربسيار