1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

صدارت شاه محمود خان

۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

پیش از آن که به بررسی فشرده سیاست ها و رویدادهای زمان محمد ظاهر شاه در دورۀ صدارت شاه محمود خان بپردازیم، شایسته است که پیرامون گونۀ استعفای سردار محمد هاشم خان و رسیدن سردار شاه محمود خان به مقام صدارت تأملی نماییم.

https://p.dw.com/p/12LAh
ظاهرشاه بعد از شکست طالبان به افغانستان برگشت
ظاهرشاه بعد از شکست طالبان به افغانستان برگشتعکس: AP

نوت: این مطلب بخش سوم از نوشته «پادشاهی چهل ساله محمد ظاهرشاه» است که در سلسله نوشته های بررسی حکومت های افغانستان به نشر می رسد. 
 

صدارت شاه محمود خان (1946-1953 / 1332-1325)

 


به دشواری می‌توان صورت معمولی و یا ابراز دلایل ناشی از معاذیر صحی را که برای استعفا گفته شده بود، پذیرفت. پاره یی از مدارک حاکی است که محمد هاشم خان به رضا و رغبت خویش استعفا نداد، بلکه او را شاه محمود خان با موافقت محمد ظاهر شاه به استعفا و کناره گیری از ادامۀ وظیفۀ صدارت وادار نمودند. این وادارسازی او به استعفا، ذهن را به سوی دریافت اختلافات داخلی جناح های دربار سلطنتی جلب می نماید. برداشت‌ها از اوضاع و طرز کار بعدی برای ادارۀ امور که پادشاه و شاه محمود خان به عنوان نماد آن تبارز نمودند، نیز درهمین راستا سزاوار مکث و تأمل است .

برای پذیرش وادارسازی محمد هاشم خان به استعفا، مدارکی در دست است. میر محمد صدیق فرهنگ می‌نویسد: «صدراعظم (هاشم خان) به آسانی تسلیم نشد و در آخر کار، استعفا در حالی بر او تحمیل شد، که افراد اردو اطراف قصر صدارت را احاطه کرده بودند». نامۀ شاه به صدر اعظم در نیمۀ شب (1) فرستاده شده بود. به این ترتیب و در‌واقع با برطرف نمودن سردارمحمد هاشم خان، سپهسالار شاه محمود خان وزیر حربیه به جای برادر اندر نشست.

برکناری محمد هاشم خان با وجودی که با موفقیت به پایان رسید، اما مقابله با اقدام و پیامدهای سیاسی و اجتماعی نرمش آمیز او، در نهانخانۀ تلاش‌های انتقام‌جویانه به درازا کشید. در نتیجه تلاش‌های برخاسته از نیات احیأ و تداوم سیاست های محمد هاشم خان، حکومت سلطنتی را سالیان متمادی از طرف عبدالمجید خان زابلی، سردار محمد داوود خان و برادرش سردار محمد نعیم خان مشغول نگهداشت که به آن در نوشته های بعدی می‌پردازیم .

سردار شاه محمود خان

شاه محمود خان پنجمین پسر سردار محمد یوسف خان بود که پس از بازگشت با خانواده اش در زمان امیر جبیب الله خان سراج الملة والدین، وظایف درباری را به دست آورد. مانند بقیه برادران در زمان امان الله خان پله های رسیدن به مقام های بالایی را طی نمود. در زمان امیرحبیب الله، خادم دین رسول الله، یگانه برادری از برادران پنچگانه بود که در کابل به امارت او صحه گذاشت و امضأ کرد. همچنان امیر حبیب الله برای جلب محمد نادر خان شاه محمود خان و سردار احمد علی خان سلیمان را به سوی محمد نادر خان فرستاد. نتیجۀ آن شد که به قولی هم خود نجات یافت و هم کمکی برای برادران شد.

پس از تصرف قدرت به وسیلۀ برادران و پادشاهی محمد نادر خان، تمامی خونریزی ها و خشونت هایی را که نمادهای آن محمد نادر خان و محمد هاشم خان بوده اند، الزامی نمود و در کنار آن‌ها به اجرای خشونت بارترین اعمال پرداخت. با اعلام صدارت، او خط مشی را در پیش گرفت که در جبین آن سیاست نرمش، نشانۀ آشکار داشت. مثلاً : زندانیان سیاسی آزاد شدند، شکنجۀ علنی در زندان ها ممنوع شد. (2) رویکرد به دموکراسی معطوف شد. نشریات آزاد و مستقل از طرف اشخاص و محافل مختلف انتشار یافت. شخصیت‌های که پیشینۀ ناسازگاری با نظام استبدادی داشتند و طرفدار حکومت مشروطه بودند، دست به فعالیت آشکاری زدند.

هنگامی که شاه محمود خان با چنان سوابق و آن هم در جامعه یی که سختگیری های ترساننده، آزاردهنده و تعصب آلود محمد هاشم افرادش را با سینه های تراکم کرده از انزجار به خاموشی نشانده بود، به صدارت رسید، می توان گفت که سزاوار گشودن بحث جداگانه و مستقل در حوزۀ انگیزه شناسی و خواستگاه شناسی آن است. دقیقاً اهمیت همین موضوع است که از همان سال ها به این سو مشغلۀ قلمی و فکری برخی از پژوهشگران و تاریخ نویسان افغانستان قرار گرفته است.

به گونه نمونه به نظرات چند تن از پژوهشگران اشاره می شود. مرحوم میر غلام محمد غبار که شاهد رویدادها بود و به یک تن از پیش کسوتان تأثیرگذار در آن زمینۀ فراهم شده نقش برازندۀ سمت دهی دموکراسی خواهی نهاد، معتقد است که دولت به این دلیل استراتژی دیگری پذیرفت «تا انفجار انقلابی به عمل نیاید». 3
مرحوم میر محمد صدیق فرهنگ عواملی چون ملل متحد و نقش محمد ظاهر شاه را مطرح می نماید. 4

داکتر اسدالله شعور عوامل زیر را موثر می داند: رقابت شوروی و امریکا، شعارهایی را که آن دو قدرت برافراشته بودند و زنگ خطری برای دولت های جهان سومی بود، ایجاد سازمان ملل متحد، صدور اعلامیۀ جهانی حقوق بشر (که برخی از کشورها به رعایت آن در محدوده زیر حاکمیت خود تعهد سپردند)، همچنان جمیع عوامل منطقه یی، تمایل حکومت به امریکا پس از رفتن بریتانیا (که دوست و متحد خانوادۀ شاهی و سیستم سیاسی افغانستان بود) از هند... نارضایتی عامه و به ویژه اعتراض قشر روشنفکر و باسواد از استبداد وعدم پیشرفت کشور که همه جنبش های مخفی و تشکیلات پنهانی را به وجود آورده بود....

بدین ترتیب دیده می‌شود که عوامل گوناگون یاد شده دست به دست هم داده، این مرد نظامی (شاه محمود خان) را به انعطاف و تحمل مخالفین وا می دارد. 5.

در ادامۀ جستجو و برای دریافت انگیزه های سیاست نرمش آمیز، گفتنی است که محمد ظاهر خان چندین بار طی صحبت های با مهمانانش در روم و یا مصاحبه های خویش گفته است که شخص خودش به ضرورت دموکراسی پی برده بود و پیش از انفاذ قانون اساسی 1343 دامنۀ آن باورداشت را تا علایق پدرش محمد نادرخان نیز رسانده است. شادروان بهأالدین مجروح در سال 1364 خورشیدی در پشاور به نگارنده گفت که "ایتالیا به دیدار پادشاه رفته بودیم. شاه طی سخنانی که بیش از 40 دقیقه دوام کرد، به گذشته ها نیز تماس گرفت و گفت که در زمان کاکایم شاه محمود خان به آن نتیجه رسیده بودم. اما دیدم اوضاع مساعد نیست. در شروع دهۀ چهل که بیشتر به نتایجی رسیدم و دموکراسی موقع یافت، دیدید که محمد داوود خان کودتا کرد...".

بحث انگیزه یابی برای تعدیل سیاست های پیشین را(حتا اگر زمان کوتاهی هم بود)، باید در چارچوب سیاست‌هایی جست که دربار سلطنتی افغانستان برای بقای خویش در نظر داشت. نگرش به پیامدهای آن سیاست توأم با نرمش، با توجه به گسست از آن و رویکرد دیگرباره به دیکتاتوری در شناخت قضیه کمک می کند. تأثیراتی که آن سیاست متفاوت با پیشینۀ تقربیاً هفده ساله برجای نهاد با توجه به منافع اقشار مختلف در جامعه ،می‌تواند انگیزه‌ها را نیز نمایانتر نماید.

برای باز نمودن بیشتر موضوع به چند موضوع می نگریم: حکومت شاه محمود خان تلاش های پیهمی را برای جلب کمک‌های ایالات متحدۀ آمریکا به کار برد، حتا طی دو مسافرتی که به آمریکا داشت، یک بار ماه های طولانی در آنجا به سر برد. می توان پذیرفت که جلب کمک از ایالات متحدۀ آمریکا یکی از آرزوهای مهم حکومت شاه محمود خان بود و در صدر همه تلاش ها قرار داشت. زیرا دربار سلطنتی پنداشته بود که با استفاده از کمک های آن کشور، با ادامه بحران اجتماعی و اقتصادی زمانۀ محمد هاشم خان مقابله نموده و برنامه های اصلاحی بطی خویش را برای آینده از طریق اتکأ به کمک های امریکا تمویل نماید.

علاقمندی حکومت را از این سخنرانی صدراعظم شاید بهتر درک نمود که جناب صمد غوث در کتاب سقوط افغانستان نقل کرده است: "مطمین هستم که قهرمانی ایالات متحدۀ امریکا برای ملت های کوچکی چون کشور من در صورت مورد حمله قرار گرفتن و برای تأمین امنیت آن با ارزش است. خط مشی امریکا راه نجات ماست. در تاریخ کشور ما این نخستین باری است که از خطر قدرت های بزرگ آزاد هستیم، اگر آنها برای ما امپراتوری را باز کرده، حالا می توانیم استعداد و امکانات خود را در راه رفاه مردم خود به کار اندازیم".
 
اما در این زمینه مانعی که بر سر راه حکومت او و به دست خود او ایجاد شد، سیاست غیردقیق و ناروشن در قبال کشور تازه ظهور پاکستان و به ویژه مساله مناطق و پشتون ها و بلوچ هایی بود که بعدها به ایالت های بلوچستان و صوبۀ شمال غربی پاکستان مسما شدند. آشکارا می‌توان سیاست های آن وقت ایالات متحدۀ آمریکا را نیز در پشتیبانی از پاکستان و اهمیتی را که برای پاکستان قایل بود دریافت. همان سیاست بود که مطالبات افغانستان از آمریکا را به شکست روبه رو نمود.

اما پیشهادها و مطالبات آمریکا انصراف افغانستان از سیاست مخالفت آمیز با پاکستان بود که نمی‌توانست طرف پذیرش حکومت باشد. زیرا نظر به جو حاکم سیاسی و شکل‌گیری گروه فشاری که جدی‌تر موضوع مخالفت با پاکستان را در پیش می گرفت، حکومت شاه محمود خان با سیاست کجدار و مریز در قبال پاکستان و در یافت منابع اقتصادی نابسنده برای برنامه های در نظر داشته اش، تقریبا ًدست خالی ماند.

علایق ایالات متحدۀ امریکا به پاکستان که از منافع راهبردی درازمدت تری برخاسته بود، تردید ناپذیر بود. زمینه‌های مساعد در حکومت پاکستان برای صحه گذاری به سیاست‌های آمریکا و بریتانیا به آن علایق استحکام بیشتر می بخشید و به همان پیمانه موجد بی علاقگی در برابر افغانستان می شد. تکیه به همه پرسی (6) زیرکانه یی که در ایالت های پشتون نشین به عمل آمد، مطالبات افغانستان را کمرنگ و تایید ناپذیرتر ‌نمود. در آن همه پرسی289244 به نفع پاکستان و 2074 تن به طرفداری از طرح پیوستن به هند رأی داده بودند .

 حکومت شاه محمود خان در زمینۀ تأمین روابط سیاسی با کشورهای بیشتر موفق شد. از ایالات متحده اندکی کمک به دست آورد. ایالات متحدۀ آمریکا که با بی علاقگی به کابل نگریسته بود، با سپردن 21 میلیون از بانک صادرات و بار دیگر 18 میلیون و پنجصد هزار دالر همکاری اش را با افغانستان اعلام داشت اما پروژۀ مشهور هلمند نتیجۀ خوب به دست نداد.

پاکستان و هند به رسمیت شناخته شدند اما روابط افغانستان و با پاکستان با سیاست تشنج آمیز سال های متمادی دیگری نیز به درازا کشید. در زمان شاه محمود خان همچنان افغانستان عضویت ملل متحد را حاصل نمود. روابط با شوروی به گونه یی که محمد نادر خان اساس گذاشته بود و مبتنی بود بر عدم اطمینان، محدود و عادی، ادامه یافت. چند قرارداد در زمینۀ رادیوتیلگرافی و ترانزیت بسته شد. (7) از زبان آگاهان امور گفته شده است که تبادلۀ مواد خام و پُخته میان دو کشور به شکل ناعادلانه یی وجود داشت. (8)

با وجودی که فشار بحران جنگ جهانی دوم آن گونه که در زمان حکومت هاشم خان تأثیر گذاشته بود، وجود نداشت، اما افغانستان از نظر اقتصادی تحول نکرد. سرمایه های خصوصی هنوز هم زیر فشار بخش دولتی به سرمی بردند و مجال تنفس و رشد لازم نیافتند. «افغانستان بانک» با تأثیر‌پذیری از اوضاع و سیاست دفاع از سکتوردولتی که درحکومت حاکم بود، سرمایۀ هنگفتی را نصیب شد. چند فابریکه که با دشواری مجال تنفس و تولید یافته بودند، به دلیل نبود سیاست تشویقی صنایع و سرمایۀ ملی از طرف حکومت به بحران و ورشکستگی روبه رو شدند. 

با آن هم روند اصلاحات بطی در همه زمینه‌ها همچنان ادامه یافت. تبارز نقش انتقادی برخی از وکلای شورای ملی در این زمینه مؤثربود. جاده های جدید اعمار گردید و در شهر کابل بنا بر ابتکارات ادارۀ انتخابی بلدیه ( شاروالی) جادۀ میوند با دور اندیشی ساخته شد. (9)

در زمینۀ معارف سیاست پیشین که با کندی عمل می کرد، تعدیل شد. اکرام اندیشمند در اثر تحقیقی معارف عصری افغانستان می‌نویسد که «رویهمرفته پس از جنگ جهانی دوم و در دوران صدارت سردار شاه محمود، معارف افغانستان در عرصه های مختلف تعلیمات نسوان، تعلیمات عالی و تعلیمات مسلکی متحول گردید». چندین مکتب جدید تأسیس شدند. پس از تأمین ارتباط با یونسکو و مشوره با آن مؤسسه، مؤسسات تربیه معلم تاسیس شدند. چندین مکتب دهاتی احداث گردید و دانشکده های قبلی در سال 1946 زیر نام پوهنتون (دانشگاه) کابل را گرفتند و زنان توانستند به دانشگاه راه بیابند. دختران در آغاز به صورت جداگانه درس می خواندند. در سال 1960 دختران و پسران مشترکاً در دانشگاه درس می خواندند. (10)

همچنان لیسۀ رابعه بلخی، ملالی و زرغونه برای دختران در کابل تأسیس شد. چندین مکتب دیگر با نام های مستورۀ غوری، محجوبۀ هروی، ستاره و نازوانا در کابل تأسیس گردیدند. (11)

نصیر مهرین، نویسنده و پژوهشگر تاریخی
نصیر مهرین، نویسنده و پژوهشگر تاریخیعکس: DW/Yasir


در اثر تمایل روزافزون مردم و سهمگیری برخی از متمولین و اعانۀ خود مردم تأسیس مکاتب در ولایات کشور به شمول مکاتب نسوان جان تازه یافت. در حوزۀ مطبوعات فرستندۀ رادیو و نشریات اخباری ولایات و پایتخت در اختیار دولت بود. فقط مدت کوتاهی نشریات آزاد انگار، وطن، ندای خلق و... که از طرف حلقات غیردولتی و مستقل انتشار می یافتند، به نشر سپرده شدند.

ادامه دارد

نویسنده: نصیر مهرین

ویراستار: عارف فرهمند

منابع و رویکردها
---------------------------
1- .م.ص. فرهنگ افغانستان درپنج قرن اخیر جلد اول ص446
جناب شهرت ننگیال در رد ادعای چنان برطرفی و یا کودتای درباری، به نقل از مرحوم عبدالرحمان پژواک نوشته است که روزی پس از ختم نماز، محمد هاشم خان به او گفت که از طرف وی استعفایش را بنویسد. زیرا به دلیل پیری نمی‌تواند بیشتر به وظیفۀ صدارت ادامه بدهد. استعفای او همان شب در رادیو کابل به نشر رسید. شهرت ننگیال. پخوانی پاچا. ص 14.
احتمال دارد که آن استعفا نامه به قلم مرحوم پژواک فردای نیمه شبی نوشته شده باشد که هاشم خان را به استعفا وادارنموده بودند.
2- ص 214 غبار جلد دوم
3- اثر پیشین ص 207
4-. م.م فرهنگ افغانستان د 5 قرن اخیرص 446
5- یادنامۀ غبار.مجموعۀ مقالات .به کوشش پویا فارابی ص 44/45
6 - عبدالصمدغوث.سقوط افغانستان ص 103
7 - منبع بالا ص115- و داکترش .ن حقشناس دسایس وجنایات روس در افغانستان ص 170
8- ص 454. م.ص.فرهنگ اثر یادشده .
9- برای مزید معلومات مراجعه شود به نوشتۀ شادروان سرورجویا زیرعنوان بلدیۀ ملی در سالنامۀ 1327. تجدید نشر آن در شمارۀ 16 اگست سال جاری در تارنمای کابل ناتهـ
10- اکرام اندیشمند.معارف عصری افغانستان صص 65 - 72 
در اثر پژوهشی معارف عصری افغانستان مدارک، آمار وارقام جالبی را میتوان یافت
11- رهنمای کابل سال 1345 ص 199.