1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

چالش های خطرناک پیش روی لیبیای نو

۱۳۹۰ آبان ۲, دوشنبه

پس از سرنگونی حاکمیت 42 ساله معمر القذافی و اعلام شورای ملی انتقالی لیبیا دایر بر انتخاب دموکراسی در این کشور شمال افریقا، اکنون چگونگی حفظ اتحاد گروه های مختلف شورشی و جلوگیری از خطر نژادگرایی مورد توجه قرار گرفته است.

https://p.dw.com/p/12xny
یک دختر لیبیایی به نیروهای شورشی که از مصراته بر می گردند، خوشامد می گوید
یک دختر لیبیایی به نیروهای شورشی که از مصراته بر می گردند، خوشامد می گویدعکس: dapd

رهبر شورای ملی انتقالی لیبیا اکنون می خواهد وجه مشترکی در گروه های شرکت کننده شورشی علیه قذافی پیدا کند. این واقعیت در سخنرانی روز 22 اکتوبر محمود جبریل بازتاب یافت که گفت می خواهد از مقامش کناره گیری کند. او اعتراف کرد که دشمنان مشترک شان سرنگون شده اند، اما وحدت چالش کلیدی برای ادامه کار می باشد.

محمود جبریل، رییس شورای انتقالی لیبیا در اعلامیه ای در "نشست جهانی اقتصاد" که اجلاس منطقه یی آن در اردن دایرشده بود، گفت: "برچیدن سلاح ها از جاده ها، برقراری نظم وقانون و متحد گردانیدن شورای ملی انتقالی لیبیا اولویت های عمده بعد از مرگ قذافی" هستند که پیش روی رهبران کنونی لیبیا قرار دارند.

لیبیا با داشتن بیش از 140 قبیله و عشیره، یکی از قبیله یی ترین و منشعب ترین ملتهای عربی در جهان می باشد. با وجود مدرن سازی، قبیله گرایی نیروی پر قدرتی در کشور به شمار می رود که اکنون با وجود سلاح تعمید یافته است.

بعد از کشته شدن قذافی، حدود 40 گروه ملیشه یی مستقل ظهور کرده اند که بیشتر آن ها در جریان شورشها شکل گرفته اند.

اکنون این سوال وجود دارد که آیا شورای ملی انتقالی قدرت آن را دارد تا همه این گروه های مختلف را مهار کند که دارای منافع رقیب می باشند و این همه را از گذشته به ارث برده اند؟

برای لیبیایی هایی که در جنوبی ترین مناطق کشور زندگی می کنند، این تصویر مایوس کننده، قبلا به واقعیت پیوسته است. "تورجه" منطقه ای که در 40 کیلومتری جنوب مصراته و در امتداد ساحل غربی "خلیج سرت" قرار دارد، محل بود وباش قریب 20 هزار نفر بود، اما اکنون به شهر اشباح (خالی) تبدیل شده است.



بنا به اظهار برخی لیبیایی ها نام تورجه برای این شهر سیاه پوست نشین برای آن داده شده است که باشندگان آن رنگ تیره داشته و مشخصاتی چون "تورج" های اصلی یا باشندگان بومی صحرای افریقا را دارند.

دردهه هفتاد قرن بیستم، قذافی تورج ها و سایر افریقاییان را در لشکری استخدام کرد که به نام "الاسمار" یاد می شد. "الاسمار" به زبان عربی به معنای "سیاه" هست.

در زمان حاکمیت قذافی، این ملیشه ها برای سوقیات نظامی به کشورهای همسایه اعزام می شدند. در آغاز شورشهای ضد قذافی در ماه فبروری امسال آنها بر ضد معترضان فرستاده شدند.

در نتیجه نفرت های نژادی مشتعل شدند؛ زیرا شایعات تایید ناشده ای حاکی از آن بودند که قذافی سربازان اجیر افریقایی را استخدام کرده است. این امر یک دشمن مشترک دیگر یعنی "افریقاییان تیره پوست" را به وجود آورد.

از نگاه اهالی مصراته، تورج ها مجریان بدترین تخطی ها از حقوق بشر در زمانی بوده اند که قذافی در ماه مارچ و اپریل مصراته را محاصره کرد.

در پانزدهم اگست، گروه های شورشی "دسته های لت وکوب غلام های سیاه پوست" را تشکیل دادند که خواهان حملات انتقام جویانه بودند. گفته می شود که این دسته ها، صدها تورج را زندانی کرده و از خانمان شان بی جا گردانیدند. گروه های حقوق بشری این اقدام علیه سیاهان را حملات انتقام جویانه خوانده اند. بقیه تورج هایی می باشند که بدون آن که اثری از آنها دیده شود، ناپدید شده اند.

یک زن که در کمپ های موقتی بیجاشدگان با شوهر و پنج طفلش زندگی می کند، به سازمان عفو بین المللی شاخه لندن گفته است: "هرگاه ما پس به تورجه برویم، زندگی ما در گرو بخشایش شورشیان مصراته قرار می گیرد. شورشیان همین که در اواسط ماه اگست به شهر ما داخل شدند و آن را مورد اصابت گلوله قرار دادند، ما فقط لباس تن مان را به پشت مان انداخته و فرار کردیم. من نمی دانم بر سر خانه و دارایی ما چه آمده است. من اکنون در این کمپ هستم. پسرم بیمار است و من از رفتن به شفاخانه شهر ترس دارم. نمی دانم که حالا برسرمان چه می آید".

مهاجران اقتصادی، آوارگان و پناهجویان مناطق سفلی صحرای افریقا نیز در محل تلاقی آتش متقاطع قرارگرفته اند. بسیاری آنها خواهان مهاجرت به کشورهای همسایه تونس و یا مصر هستند.

برای عده ای، لیبیا کشوری بود که از آنجا به کشور دیگری می رفتند، اما برای شمار دیگری لیبیا محل بازسازی زندگی شان بود.

ایمان 20 ساله می گوید: "در سال 1988 مادر و پدرم از ترس جان مجبور شدند تا از "الفاشر" شهری که در جنوب دارفور قرار دارد، به لیبیا فرار کنند. من پیش از این منازعه هرگز در خارج زندگی نکرده بودم. پدرم به حیث آشپز و مادرم به حیث خدمه در خانه ای کار می کردند. پیش از آنکه ما فرار کنیم من دانشجوی سال سوم دانشکده طب بودم. متاسفانه قیام لیبیا شکل خونینی به خود گرفت، زیرا مردم دیگر نظم و قانون را رعایت نمی کردند و به تجاوز به زنان و گروگانگیری و کشتار شروع کردند. دو ماه خانواده ما درخانه زندانی ماندند".


او در ادامه می افزاید:" آنها همه مردهای سیاه را متهم به سرباز اجیر بودن می کردند و این موجب آن می شد که مادرم بکوشد برای ما غذا بیاورد. روزهای زیادی ما گرسنه بودیم".

وال ستریت جورنال، در ماه گذشته از محمود جبریل نقل قول کرده بود که گفته است: "نظرشخصی من این است که در رابطه با تورجه هیچ کس به استثنای مردم مصراته حق مداخله در این موضوع را ندارد. در این مورد نمی توان از آنچه که درتیوریها و کتابهای آموزشی به نام آشتی ملی یاد می شود، سخن به میان آورد که درافریقا جنوبی، ایرلند و اروپای شرقی تطبیق شده اند".

ای پی اس / رسول رحیم
ویراستار: عاصف حسینی

عبور از قسمت بیشتر در این زمینه

بیشتر در این زمینه

نمایش مطالب بیشتر