1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

چرا مردم علیه فساد اعتراض نمی کنند؟

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

حجم گستردهء فساد، اختلاس، رشوتخواری و اقتصاد مافیایی و مواد مخدر، این سوال را برانگیخته است که چرا مردم با وجودی که بار کمرشکن این اخاذی ها را بردوش دارند، به اعتراض موثر و یا چشمگیر دست نمی زنند.

https://p.dw.com/p/14o2j
عکس: granata68/Fotolia

شیرعلی، پیرمردی که دیگر توان کار کردن ندارد، در پاسخ به این که چرا با همه مصیبت هایی که از ناحیه فساد در افغانستان وجود دارند، مردم اعتراض نمی کنند، می گوید: «یک چهار نفری که اعتراض بکنند از دست شان کاری نمی آید. کسانی که در سر کار هستند، همه به فساد آلوده هستند».

فساد چون موریانه ای دستگاه اداری دولت را از پایین تا به بالا فرسوده ساخته است. سوء استفاده و اخاذی تنها در برابر مراجعان به دوایر دولتی وجود ندارد، این فساد در درون دستگاه و در چهارچوب سلسله مراتب دولتی هم بیداد می کند. نتیجه آن می شود که از مامور پایین رتبه تا مامور عالی رتبه، هر یک به نحوی و در حد خود شان مانع اجراآت قانونی گردند.

در فساد تنها مقام ها و مسوولان دست ندارند، بلکه مردم عادی که مثلاً رشوت می پردازند، خود به صورت غیرمستقیم در فساد دخیل اند. هرچند تن دادن مردم به فساد در سطح پایین اش از روی ناگزیری است، اما فساد گسترده معمولا اعتراض های مردم را در پی دارد که البته در افغانستان، اعتراض گسترده ای صورت نگرفته است.

محمد علی، باشنده بیکار در پایتخت افغانستان در این مورد می گوید: «یک کارمند اگر رشوت نگیرد، دوباره کار خود را گرفته نمی تواند. یک مقدار رشوت از مردم می گیرد و آن را به بالا رشوت می دهد، و بالا باز دوباره کارش را تمدید می کند تا دوباره سر کارش باشد و این باعث می شود کارمندان پایین دست، خود رشوت بگیرند و آن را به آدم هایی که در بالا هستند برسانند».

تنها کارمندان دوایر ملکی مرتکب رشوتخواری نمی گردند. این جرثومه در نیروهای امنیتی نیز فراوان وجود دارد. یکی از معتادان در شهر کابل می گوید: «اکثریت این چیزها در دست کلان ها است. وقتی که کلان ها رشوت بخورند، تنگدست ها که هیچ کار نمی توانند. خود جنایی هم پیسه خود را می گیرد و می رود و به هیچ کس دیگر هم کار ندارد. بارها و صدها بار دیده ام که در موضوع مواد مخدر هیچ کس هم جلوش را نمی گیرد. اگر کسی چیزی داشت از نزدش می گیرند. مثلاً هرگاه موبایل یا مواد داشت، از نزدش می گیرند. به اصطلاح حق اش را می گیرد و می رود. بعداً او را به حال اش می گذارد، او هم کار خرید و فروش اش را از سر می گیرد».

مردم با وجودی که از فساد گسترده شکایت می کنند، اما برای یک بار نیز تظاهراتی علیه فساد راه اندازی نشده است.
مردم با وجودی که از فساد گسترده شکایت می کنند، اما برای یک بار نیز تظاهراتی علیه فساد راه اندازی نشده است.عکس: DW

مردم از حقوق شان آگاه نیستند

عزیز احمد فانوس، استاد دانشکده ژورنالیزم دانشگاه کابل، عدم آگاهی مردم از حقوق شان و همچنین تمرکز مقام های دولتی را صرف بر استحصال تکلیف از مردم، یکی از عوامل بسیار مهم عدم واکنش و اعتراض دسته جمعی در برابر فساد می داند. آقای فانوس می گوید: «مردم افغانستان که بیشتر از 70 درصد شان بیسواد اند و در دهات زندگی می کنند، هنوز منافع مشترک شان برجسته نشده است. هنوز دور یک منافع مشترک جمع نشده اند تا بفهمند که دولت برای ما چه می کند و ما باید از دولت چه بخواهیم. یا به قول معروف ما باید تکلیف خود را از حقوق خود استخراج کنیم».

حق حق داشتن

مردم افغانستان در طول قرن ها از حقوق شان محروم بوده اند. چه بسا در عمل هیچ حقی نداشته اند. آقای فانوس در این مورد می گوید: «مردم همان طور تربیه شده اند که گویا حقی ندارند. بالای هیچ گروهی، هیچ مقتدری، هیچ رهبری و هیچ نماینده ای حقی ندارند و بالاخره مایوس هستند و در عالم انزوا و یاس یک زندگی بسیار سطح پایین را به پیش می برند که حتا در سطحی است که با عقب مانده ترین کشورها مقایسه شده نمی تواند».

احزاب بی مسوولیت و جامعه مدنی ضعیف

فیض الله جلال، استاد دانشکده حقوق دانشگاه کابل به این نظر است که اعتراض ها و مخالفت های پراگنده علیه فساد در افغانستان وجود داشته اند. جلال می گوید: «من فکر می کنم که مردم افغانستان عصبانیت های شان یا احساسات شان را گاهگاهی به صورت پراگنده نشان داده اند».

اما فیض الله جلال، دلیل عدم موثریت این اعتراض ها را در فقدان احزاب سیاسی متعهد و ضعف جامعه مدنی می داند. جلال علاوه می کند: «چرا مردم به صورت دسته جمعی یک جنبش منظم را به راه نمی اندارند و از یک جای شروع نمی کنند و به جایی نمی رسند؟ دلیل اش هم واضح است، یعنی نبود احزاب آگاه و متعهد به منافع ملی و منافع مردم افغانستان. و از همه مهمتر جامعه مدنی در یک وضعیت بسیار ضعیف به سر می برد».

امین بهراد/ رسول رحیم

ویراستار: عارف فرهمند