1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

«کابل، من عاشقت هستم»

۱۳۹۱ مرداد ۵, پنجشنبه

گروهی از کارگردانان افغان با ساخت یک فلم به نام «کابل، من عاشقت هستم» به پایتخت کشور شان ابراز محبت کرده اند. این فلم ریشه در واقعیت تاریک زندگی روزمره در این شهر جنگ زده دارد. (تصویر: آرشیف)

https://p.dw.com/p/15eph
عکس: Mahammad Shoib Rezayi

کارگردانان فلم «کابل، من عاشقت هستم» از میان انبوه مشکلات مردم افغانستان به مسایلی چون ازدواج اجباری، قاچاق انسان، غصب غیرقانونی زمین، ماین گذاری و مناقشه قومی می پردازند. این فلم شامل ده قصه است که درهم بافته شده اند.

صنعت فلم افغانستان طی سال ها جنگ که در پی اشغال شوروی درگرفت، بسیار صدمه دیده بود و در زمان حاکمیت طالبان به کلی نابود شد. طالبان سینماها را مسدود کرده و می گفتند که نشان دادن هرگونه تصویری غیراسلامی است.

اکنون سینمای افغانستان در زمانی که اقتصاد این کشور از بین رفته و شورش ها علیه حکومت ادامه دارد، در تلاش احیای خود است.

ملک شفیعی، کارگردان و مستند ساز افغان می گوید که در این کشور سالانه حدود 100 فلم تولید می شود. اما این فلم ها با بودجه ناچیز ساخته می شوند و اغلب کم محتوا هستند.

فلم «کابل، من عاشقت هستم» توسط دفتر یوناما، اداره معاونت ملل متحد برای افغانستان به هدف تقویت صنعت سینمای این کشور تمویل شده است.

اریو سلطانی از دفتر سازمان ملل متحد در کابل (یوناما) گفت: «ما می خواستیم به این ترتیب از فلم سازان افغان حمایت کنیم تا آن ها بتوانند با مردم افغانستان ارتباط برقرار کنند و پیام های خود را به آن ها برسانند. ما امیدواریم که آن ها جامعه افغانستان را بازتاب دهند».

این پروژه فلم سازی با موفقیت انجام نشد. یکی از 200 کارگردانی که از میان 200 درخواست کننده انتخاب شد، بلافاصله پس از دریافت 8 هزار یورو از سوی یوناما، از کشور فرار کرد. یکی دیگر از کارگردانان که تهدید می شد، افغانستان را به قصد ایران ترک کرد.

اما این فلم، با وجود همه مشکلات در مرکز فرهنگی فرانسه در کابل در ماه می سال روان روی پرده سینما رفت و با استقبال گرم تماشاگران رو به رو شد.

افغان ها بیشتر بیننده فلم های بالیوودی هستند.
افغان ها بیشتر بیننده فلم های بالیوودی هستند.عکس: AP

نزدیک تر شدن به واقعیت های افغانستان

کارگردان ها تازه کار هستند و بخش هایی از فلم کم تجربگی آن ها را نشان می دهد. شخصیت ها و دیالوگ ها برخی اوقات مبالغه آمیز بوده و قصه فلم برخی اوقات به شدت به کندی پیش می رود.

اما فلم سازان دیگری هم بودند که در نشان دادن واقعیت توانایی خود را نشان دادند. به طور مثال فرهاد رضایی با دیالوگ های ساده ازدواج اجباری را به شدت محکوم می کند. این بخش یکی از نقطه های اوج این فلم است.

در یک صحنه کوتاه آن که «برج های دست نخورده» نام دارد، نگهبان یک مسجد با دختر زیبایی آشنا می شود که از خانه فرار کرده است. خانواده اش می خواستند او را مجبور به ازدواج با یکی از اقوامش بکند.

در پایان می توان این دختر جوان را دید که چگونه از دست پولیس فرار می کند. او به سختی نفس نفس می زند و فلم برداری از درون برقع وحشت را درباره شرایط زنان در افغانستان به دل تماشاگر می اندازد.

رضایی گفت که این فلم را بر پایه تجربه های شخصی اش از زمانی ساخته است که از یک مسجد مواظبت می کرده است: «در آن زمان، یک دختر هنگام نماز به مسجد می آمد. او دو ساعت بیشتر از دیگر نمازگزاران در آنجا می ماند. من می خواستم بدانم که این دختر کی است. اما خجالت می کشیدم که از او پرسان کنم. همچنین دلایل مذهبی مرا از این کار بازداشت. من هیچگاه از او نپرسیدم که چه مشکلاتی دارد».

ملک شفیعی، مستندساز افغان از دست آوردهای رضایی تجلیل کرد و گفت که او در مقایسه با دیگر فلم سازان «به واقعیت ها در افغانستان نزدیک تر شده است».

شفعی گفت که نویسندگان و هنرمندان در جامعه به شدت محافظه کار افغانستان سعی بر محدود کردن مرزها دارند: «اکنون مردم دارند متوجه می شوند که اگر پای شان را از مرزها و محدودیت های اجتماعی فراتر بگذارند، هیچ اتفاقی برای شان نمی افتد».

فرانس پرس/ مهرنوش انتظاری

ویراستار: عارف فرهمند