1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

کرزي با " ميثاق مصالحه وآشتي ملي" چه خواهد کرد؟

رسول رحیم۱۳۸۵ اسفند ۹, چهارشنبه

" منشورمصالحه وآشتي ملي " مصوبه پارلمان افغانستان براي آنکه بتواند ارزش قانوني پيداکند به توشيح رئيس جمهورافغانستان حامد کرزي نيازدارد.

https://p.dw.com/p/DH6y
درتصميم گيري آقاي کرزي دراين رابطه منش سياسي شخصي وي وعوامل داخلي وخارجي دخيل اند.
درتصميم گيري آقاي کرزي دراين رابطه منش سياسي شخصي وي وعوامل داخلي وخارجي دخيل اند.عکس: AP

اينکه چه تلاشهايي جهت قبولاندن امضاي اين مصوبه پارلمان بررئيس جمهورافغانستان صورت مي گيرند، خود موضوعي است درخور انديشيدن وپاسخ يافتن .

جوسازي برا ي اعمال فشاربرکرزي

مظاهرات سران پيشين مجاهدين وسايرمليشه ها به روزجمعه درشهرکابل يک سوال را هميشه مطرح مي سازد وآن اينکه چرا سران تنظيمها ومليشه ها ، ناگهان با اين همه احساسات وجديت " ميثاق مصالحه وآشتي ملي" را درپارلمان طرح وتصويب نمودند وحالا مي خواهند با همان شتابزدگي صحه رئيس جمهوررا نيزبرآن علاوه نمايند؟

نجيب الله کابلي عضو سابق مجاهدين ونماينده ولسي جرگه که ازراي دادن به اين طرح خود داري نموده است ، ضمن اشاره به کشته شدن صدام حسين فرمانرواي پيشين عراق که باري ازمتحدان منطقه اي ايالات متحده امريکا درخاورميانه بود مي گويد:

آنها از" روزي بيم دارند که سرنوشت صدام حسين برآنها بيايد." کابلي مي افزايد: براي کشوري که 25 سال درجنگ بوده است" ممکن نبود يک حکومت بدون جنايتکاران جنگي تشکيل شود، اما ممکن بود حکومتي به وجود آيد که اينها کمتردرآن حضورداشته باشند."

اما اين بيم ازکجا نشئت مي کند؟

نخست اينکه يک گزارش کمسيون مستقل حقوق بشرافغانستان درمورطرح آشتي دراين کشور، درحالي که خواستارمسئووليت پذيري درارتکاب اعمال ناقض حقوق بشربود ، نتيجه تحقيقاتش را نزد 6000 افغان انتشارداد که ازجمله 90 درصد آنها خواهان برکناري ناقضان حقوق بشرازکرسيهاي قدرت بوده و 40 درصد آنها خواهان پيگرد اين افراد مي باشند.

سازمان ديده بان حقوق بشرکه مرکزآن درنيويارک است به صورت مشخص تراعلام نمود که : بسياري ازرهبراني که مرتکب پامال نمودن حقوق بشرشده اند، اکنون پستهاي کليدي را دربخشهاي دفاعي وداخله داشته وهمچنان به حيث مشاوران رئيس جمهورکارمي کنند. يک تعداد آنها کرسيهاي پارلمان را برده وديگران شان به مثابه جنگسالاران يا قدرتمندان منطقه اي به اتکاي وکلاي شان درمقامات سياسي، به موقف خود ادامه مي دهند.

علاوه براين کنيت روت رئيس سازمان ديده بان حقوق بشردرکنفرانس بين المللي امنيتي منعقده مونشن ، مستقيما ً شرکت نموده وقبل ازشرکتش دراين کنفرانس گفته است:

"درشمال ما با يک سلسله جنگسارالان سروکارداريم که متحدين حکومت کرزي اند وازطريق تجارت مواد مخدرهرچه بيشترتقويت مي گردند و حاکميت سرکوبگرانه نوع خود شان را برمردم محل تحميل مي کنند. نتيجه اين کارآن مي شود که بسياري دختران نتوانند به مکتب بروند و اکثرزنان قادرنيستند مجدداً به سرکها بروند. اين مانند آغازهمان مرحله اي به نظرمي خورد که طالبان حکومت مي کردند. با اينهم ولو اينکه آلمان درشمال افغانستان که نسبتاً محفوظ است اجراي وظيفه مي نمايد، ما ازآلمان تقاضا مي نماييم تا وظيفه اش را با توجه به معضلات امنيتي ، يعني مهارنمودن جنگسالاران بهترانجام دهند."

اين دعاوي همه زنگ خطري بود که جنگسالاران افغان را بدان واداشت تا با جديت هرچه تمامتربه تدوين وتصويب طرح " ميثاق مصالحه وآشتي ملي " درپارلمان بپردازند.

منظورعملي " ميثاق مصالحه وآشتي ملي " چيست ؟

براي تطبيق عدالت درمسائلي که مربوط به جرايم جنگي وجرايم ضد بشري و پامال نمودن حقوق اساسي بشري درافغانستان مي باشند، دست کم چهاردوره را مي توان مشخص نمود. اين دوره ها عبارتنداز :

1- حاکميت حزب دموکراتيک خلق واشغال افغانستان توسط قواي شوروي پيشين،

2- دولت اسلامي افغانستان بعد ازسقوط رژيم تحت الحمايه شوروي دوکتورنجيب الله ،

3 – امارت اسلامي طالبان وبلاخره

4- پس ازسرنگوني طالبان توسط نيروهاي نظامي زيرفرماندهي امريکا تا امروز.

اتهام ارتکاب جنايات جنگي ، جنايات ضد بشري ونقض حقوق بشردرهرچهاردوره مي توانند مطرح باشند. درطي اين چهاردوره نيروهاي گونه گون سياسي وعقيدتي درگيرجنگ با همديگربوده اند. وقتي که آقاي عبدالرب رسول سياف يکي ازرهبران پيشين تنظيمي وعضو ولسي جرگه افغانستان مي گويد:

" کساني که با اين طرح مخالف اند درحقيقت مخالف اسلام وآشتي اند"

ويا اينکه مي افزايد:

" مجاهدين وحکومت افغانستان سرنوشت مشترک دارند. رئيس جمهورخود يک مجاهداست."؛ درحقيقت هدفش نيروهاي معيني مي باشد که اکنون برکرسي قدرت اند.

روزنامه کرسچن ساينس مونيتورکه مظاهرات روزجمعه را مورد تحليل وارزيابي قرارداده است درشماره مورخ 26 ام فبروري خود مي ازقول گزارشگراين روزنامه ازکابل مي نويسد:

" دربين سخنرانان درمظاهرات روزجمعه اعضاي پارلمان ، معاون رئيس جمهور، مشاورارشد امنيتي رئيس جمهور، لوي درستيز- رئيس ستاد ارتش - ووزيربرق افغانستان قرارداشتند. براي آنها عفو تدبيري است جهت حفاظت خودشان . دراينجا انگيزه عفو براي جنگسالاران پس ازاعدام صدام حسين رهبرپيشين عراق پيداشد که روزگاري متحد امريکا بود."

با همه سروصداهاي صلح طلبانه اي که ظاهراً ازوراي آن دعوت حسن نيتي نسبت به طالبان احساس مي شود، طرح مصالحه وآشتي ملي به هيچ صورت چنين هدفي را دنبال نمي کند. زيرا ازيک طرف اين گروهها با تبليغات عليه طالبان موجوديت و همسويي شان را تامين مي کنندوثانياً امکان تامين صلح دريک شورش چريکي وابسته به عوامل واقعي غيرازتعارفات ميان تهي صلح است. اين بدان معنا است که يک گروه شورشي چريکي مادامي حاضربه صلح مي شود که ديگرعميقاً معتقد شده باشد که ازطريق جنگي نمي تواند اهدافش را برآورده بسازد. اين درصورتي ممکن است که منابع اکمالاتي ، مالي ، تسليحاتي وحمايتهاي خارجي اين گروه درحال فروخشکيدن باشند.گروه طالبان وحکمتيارتا اکنون چنين علامتي را به نمايش نگذاشته اند، برعکس ازپيروزي وتشديد حملات شان سخن به ميان مي آورند. پس " ميثاق مصالحه وآشتي ملي " درحقيقت طرح خودخواهانه يکي ازطرفهاي جنگي درسي سال اخيرافغانستان است که درقاموس مروج ژورناليسم به آنها " اتحاد شمال " گفته مي شود وبه هنگام حمله امريکا براي سرنگوني طالبان درمقام نيروهاي مسلحي که بتوانند خلاي قدرت را پرکنند، درستراتژي عمومي ضد القاعده وطالبان درافغانستان ادغام شده اند. قلم عفوي که اينها ظاهراً برجرايم ديگرخاطيان مي کشند، درحقيقت رشوه اي است براي حفظ مقامات ممتازخودشان دردستگاه قدرت موجود افغانستان .چسپيدن اغراق آميزاين گروهها به عنوان "مجاهد" يعني سربازآزادي واستقلال افغانستان نيز براي انحصارقدرت وبستن دهن معترضان است. درغيرآن مليونها انسان مجاهد مانند هميشه ازخوان قدرت ونعمت محروم اند وهنوزهم با شکم گرسنه وپاي برهنه امرارحيات مي کنند. چنانکه آقاي وحيدي يک تن ازباشندگان کابل که خود ازآغازگران مقاومت ومجاهد است دراين زمينه مي گويد:

"خود ما کساني بوديم که درهمين پروسه سهيم بوديم . ما اهدافي که داشتيم ؛ براي آزادي ، براي استقلال کشورخود، براي مردم خود به هدايت مسائل ديني خود ما حرکت کرديم . هرگزما ازمردم اين خواسته را نداشتيم که براي چوکي ، براي پول ، براي مقام واين گونه چيزها باشد. متاسفانه ازتمام اعتبارقيام مردم وازتمام پولها وامکاناتي که براي مردم مي آمد ؛ اين رهبران به نفع خود استفاده کردند. بعضي از رهبران درطول همين چهارده سال که نامش را دوره جهاد مي مانند، اصلاً درداخل کشورحضورنداشتند."

آقاي کرزي چگونه تصميم خواهد گرفت ؟

درتصميم گيري آقاي کرزي دراين رابطه منش سياسي شخصي وي وعوامل داخلي وخارجي دخيل اند.هرگاه اظهارات واقدامات آقاي کرزي را ازکنفرانس پترزبرگ بدينسو به سنجش گيريم ، سهل انگاريهاي آشکاري دراين زمينه درآنها به ملاحظه مي رسند: باري آقاي کرزي به ليسه دوست Lyse Doucet خبرنگاربي بي سي درکنفرانس پترزبرگ گفته بود:

" صلح ضرورت است وعدالت چيز لوکسي است که شايد افغانستان حالا نتواند بدان دست يابد."

اين کم بها دادن به عدالت پنج سال بعد خود را درتداوم انارشي دردستگاه دولت نوبنياد افغانستان نشان مي دهد.

به تاريخ 6-7 جون 2005 دولت افغانستان طرحي زيرعنوان " صلح ، مصالحه وعدالت درافغانستان – برنامه عمل جمهوري اسلامي افغانستان " ارائه نمود. دراين طرح آمده است :

" درموارد نقض سيستماتيک حقوق بشر، جنايات جنگي وجنايت عليه بشريت ومسئله تحقق عدالت مي تواند با توسل به تحقق عدالت ازطريق وضع مجازاتهاي لازم ومبتني برموازين قوانين صورت بگيرد. حکومت افغانستان طرحي را به پارلمان دراين موارد با درنظرداشت واقعيتهاي افغانستان ، يافته هاي کمسيون مستقل حقوق بشرافغانستان ، ازطريق مشوره ملي وتجارب تلخ نقض حقوق بشرارائه مي کند، تا پارلمان بتواند تصميم لازمه را درزمينه اتخاذ نموده وبه حالت معافيت ازمجازات درافغانستان پايان دهد."

تعلل مفرط آقاي کرزي درارائه طرحي به پارلمان که مطابق به گفته بالا بتواند " به حالت معافيت ازمجازات درافغانستان پايان بدهد"، نتيجه معکوسي بارآورد وپارلمان پيشدستي کرد وبه همه مجرمان جنگي ، جنايتکاران عليه بشريت وناقضان حقوق بشريک باروبراي هميشه معافيت حقوقي وقضايي داد.

آقاي کرزي با عوامل داخلي دشواري دست به گريبان است ، چنانکه

نصرالله عابد استاد دانشگاه کابل مي گويد:

" رئيس جمهوردرموقف دشواري قراردارد. ازيک طرف معاون دوم وبرخي اعضاي کابينه اش بروي فشارمي آورند که مصوبه را امضا بکند. ازجانب ديگرملل متحد ، گروههاي حقوق بشروبسياري کسان ديگرمي خواهند که وي امضا نکند."

بسياري ازتحليلگران بدين نظراند که دراستراتژي ضد هراس افگني ايالات متحده امريکا عمدتاً مبارزه عليه شبکه القاعده مطرح مي باشد وبا افغانستان به مثابه يک " ساحه خالي " برخورد مي شود.حضورجنگسالاران حاکم درافغانستان با صرفه جويانه ترين شيوه اي مي تواند خلاي موجود ناشي ازسقوط طالبان را دراين کشورپربکند. سام ظريفي مديرتحقيقات آسياي سازمان ديده بان حقوق بشرمي گويد:

" من فکرمي کنم شايد کرزي بخواهد خود را ازدست بعضي ازاينها خلاص بکند، اما وي براي اين کار حمايت ايالات متحده امريکا را ندارد. تا زماني که امريکا پا درميان نگذارد وازيک روند اصيل آشتي حمايت نکند، کرزي نمي تواند عليه آنها اقدامي بکند."

با چنين پس منظري است که آقاي کرزي شايد راه " نه سيخ بسوزد ونه کباب" را بپيمايد. چنانکه آصف ننگ سخنگوي وزيرامورپارلماني گفته است:

" رئيس جمهوردراين فيصله نامه اصلاحاتي به وجود خواهد آورد که مخالف قانون اساسي کشوروقانون شريعت نباشد"

بهرحال ساختارکلي " ميثاق مصالحه وآشتي ملي " که تشبث درامورقضايي است ومفردات دوازده گانه آن که درتعارض با مواد قانون اساسي افغانستان ونصوص شريعت اسلامي قراردارد، با اصلاحات جزيي ترميم پذيرنمي باشند.هرنوع برخورد سرسري وعملگرايانه آقاي کرزي ، سابقه حقوقي ناميموني درتاريخ استيفاي حق درافغانستان ازخود به جا خواهد گذاشت وتاريخ وملت آن را نخواهند بخشود. معناي عملي چنين تصويبي براي مردم آنست که هرگاه خانه ودارايي کسي را چپاول کردند، فرزند کسي را زيرشکنجه کشتند، زن ودخترکسي را ازخانه اش ربودند؛ شهرودهي را به خاک وخون کشاندند، کسي پاسخگو نباشد و ملجايي براي داد خواهي وجودنداشته باشد .