1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

کنفوسیوسیسم وحقوق بشر

۱۳۸۴ مهر ۴, دوشنبه

انتقاداتی که غرب برچین وسایرکشورهای آسیایی مانند سنگاپور، دررابطه با پامال نمودن شدید حقوق بشردراین کشورها می نماید، پاسخی که بدست می آورد، ارزشهای ویژه ی آسیایی و سنتهای دین کنفوسیوس را مورد استناد قرارمیدهند.

https://p.dw.com/p/DH88
کنفرانس حقوق بشردرچین
کنفرانس حقوق بشردرچینعکس: AP

اینکه چنین ادعایی چه معنا دارد و تاکجا رژیمهای اقتدارگرای نامبرده برحق اند که برسنتهای فلسفی دین کنفوسیوس تمسک جویند؟ ، ینگ لین Jing Lin وها ینر رویتس HeinerRoetz چین شناس شهربوخم آلمان درزمینه روشنی میاندازند:

بطورخاص ، نظریه ی باصطلاح مکلفیتهای دسته جمعی وخوارشمردن اندیویدوالیسم یا فردگرایی غربی درنزد آسیایی ها را، نخستین باردردهه ی نود قرن گذشته لی کوان یورییس دولت پیشین سنگاپوربه میان کشید.بنابراین نظریه،حق فرد یا شهروند ، به شدت محدود میگردد.برمبنای همین نظریه است که چین با پامال نمودن حقوق بشر، همیشه ورد زبان است. جای تعجب نیست که درهیچ نقطهء جهان بیشترازچین کسی اعدام نمیگردد، ودراین کشور دیگراندیشان وناراضییان مورد پیگرد دولت قرارمیگیرند.

درگفتگو ها بین آلمان وچین روی دولت قانونمدارومسایل حقوق بشر، چین از سنتهای فرهنگی دیگر وگویا ازبرداشت دیگر ازحقوق بشرسخن به میان می آورد. حال به بینیم که منابع فکری کلاسیک چین وبویژه کنفوسیوس دراین زمینه چه میگویند؟

هاینر رویتس ، پروفیسورچین شناسی دردانشگاه روهر شهربوخم آلمان معتقد است که مانند اروپای کهن ، درآثارمکتوب کلاسیک چینی ، موضوع حقوق بشربسیارکم مطرح میباشد . دلیل این امرآنست که حقوق بشرمحصول جهان معاصر یا مدرن است. بااینهم وی براین نظراست که عناصری ازحقوق بشر را درآثارفلسفی اخلاقی قرن چهارم پیش ازمیلاد مسیح میتوان ملاحظه نمود. رویتس درین زمینه از منگ تسی فیلسوف مثال می آورد ومی گوید:

" ازنظر منگ تسی ، به هرانسان سرشت خوبی از سوی آسمان اعطا شده است . دراینجا منظورسرشت خوب اخلاقی است. یعنی انسان موجودی است که می تواند با قضاوت خود چیزی را ازنگاه اخلاقی صحیح ویا غلط بداند."

منگ تسی می افزاید: درحالیکه انسان با این سرشتش ازحیوانات تمایز

می یابد، نبایستی با وی چون حیوان برخورد صورت گیرد. زیرا این برخلاف کرامت بشری است.

معمولاً دین کنفوسیوس همچون اخلاق اطاعت و ورعایت سلسله مراتب شناخته میشود که رابطهء فرودستان وسلطه گران، زن ومرد وبرادران

بزرگتروجوانتر وامثالهم را تنظیم می نماید. پروفیسور رویتز براین نظراست که دراینجا برداشتهای فکری دیگر ازکنفوسیوس، مانند اصل برابری ، ازنظر فروگذاشته میشوند.

پروفیسوررویتز معتقد است که تاریخ طوری بوده است که خرد چینی درمرکز قدرت جاگیرد. ازینرو دین کنفوسیوس رابطه ی بسیارصمیمی با نهاد های دولتی دارد. وآنگهیست که ازاخلاق کنفوسیوسی ، باید

عناصر نخبه گرای آن برون کشیده شده و دموکراتیک ساخته شود.

اعتقاد پیروان کنفوسیوس را با حقوق بشرنمیتوان یکسره رد نمود.

پروفیسوررویتس میگوید:

" تسان پینگ چون درین رابطه نقش مهمی بازی نموده است... وی نشان داده است که اعلامیه جهانی حقوق بشر، نمیتواند صرفاً محصول فکری غرب باشد. انسانی که بنا به ادراک خودش پیرو دین کنفوسیوس بوده است، دراین اعلامیه تاثیرمهمی داشته است. ازنظرمن این قویترین استدلال دربرابر اتهامات کسانیست که حقوق بشررا ، تعمیم ایدئولوژی غربی میدانند. چنین طرزدیدی باید تصحیح گردد."