1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

تبصره: سالگرد نفرت

۱۳۹۶ مرداد ۲۳, دوشنبه

هندو پاکستان در سال ۱۹۴۷از سلطه بریتانیا استقلال یافتند؛ با اینهم آن ها هنوز،همسایگان جنگنده،گرفتار مناقشات ارضی و عدم اعتماد عمیق اند.شامل شمس خبرنگار دویچه وله می گوید که داغ زخم تقسیم نیم قاره هند هنوز شفا نیافته است.

https://p.dw.com/p/2iBWt
Indien Mahatma Gandhi
عکس: AP

این یک تقسیم خشونت بار بود. حدود یک میلیون انسان در اثر آن جان باختند و میلیونها تن دیگر از خانه و کاشانه شان رانده شده و بیجا گردیدند. شبه قاره هند که وطن صاحبان ادیان مختلف بود، تقسیم و ناقص العضو گردید. یعنی کشوری مجبور شد از آن بر مبنای دین، دیگر بودن و عدم اعتماد جدا شود. این کشور پاکستان نامیده شد. دردهای زایمان، ضرب و جرح و رنج های فیزیکی و عاطفی هرگز این مستعمره پیشین بریتانیا را رها نکرد. هند و پاکستان ۷۰ امین سالگرد استقلال شان را از سلطه بریتانیا تجلیل می کنند، فکر تقسیم و جدائی به همان اندازه ئی قوی مانده است که در نیمه شب ۱۴/۱۵ سال ۱۹۴۷ وجود داشت.

فقط چند ماه پس از تقسیم لحن مناسبات بعدی هند و پاکستان شکل گرفت. هردو کشور در گیر منازعه بر سر منطقه کشمیر شدند. محمد علی جناح موسس پاکستان جانبداری از دسته ای از جنگجویان قبائلی برای «آزاد ساختن» کشمیر از سلطه یک مهاراجا هندو نمود. در نتیجه هند سربازانش را به آن منطقه فرستاد و بخش اعظم خاک آنجا را اشغال نمود، در حالی که پاکستان کنترول باقیمانده آن را در دست گرفت. هر دو کشور سه بار بر سرکشمیر باهم جنگیدند و این منازعه تا امروز مانع روابط دو جانبه صمیمانه است. با حمایت پاکستان از جدائی طلبان اسلامگرا، این مناقشه غیر دینی و بومی، به پیکاری دارای خط و نشان جماعت های دینی استحاله نموده است.

Shams Shamil Kommentarbild App
شامل شمس خبرنگار دویچه وله و نویسنده این تبصره

در اوایل سال ۱۹۴۸، هردو کشور کوشیدند تا بهتر از یکدیگر درافغانستان یعنی منطقه ئی نفوذ داشته باشند که حکمروایان بریتانیائی هرگز نتوانسته بودند در آنجا برنده گردند. پاکستان از این ترس داشت که مبادا در وجود یک حکومت جانبدار هند در افغانستان، پشتون های پاکستان که شمار شان زیاد است و درعین زمان از اقتدار محمد علی جناح نا خشنود اند، در مناطقی که اکثریت دارند، با کابل متحد شوند و یک خطر حیاتی را برایش به وجود آورند. در حالی که دهلی جدید به روسیه نزدیک بود، پاکستان حمایت کاملش را از ایالات متحد امریکا ابراز داشت و منطقه را به جنگ داخلی مرگ باری غوطه ور گردانیدند که تا امروز ادامه دارد.

نخستین تصمیم در مورد سیاست خارجی که توسط هردو کشور اتخاذ شد، تاثیر عمیقی برسیاست های داخلی شان نیز داشت.عدم اعتماد به یکدیگر در تبلیغات رسم، کتاب های تاریخ، دستگاه امنیتی و ازهمه مهمتر بر روان مردمان شان نیز نفوذ کرد.

تقسیم دیگر هنگامی صورت گرفت که بنگالی هائی که در بخش شرقی پاکستانی زندگی می کردند (اکنون بنگله دیش) شروع به تقاضای حق خود مختاری کردند. نخستین واکنش مقامات در پاکستان غربی برچسپ زدن "جاسوسان هند" به آن ها بود. مجاورت پاکستان شرقی به هند، ارتباط تاریخی بین بنگال هند و نزدیکی فرهنگی با هندو های بنگالی عامل این سؤظن بود. آن خط تقسیم غیر طبیعی که در بخش غربی هند بریتانیائی با خونریزی ترسیم شد، در شرق نتوانست به عین صورت تحقق یابد. از قضا حزب مسلم لیگ تمام هند که خواهان یک کشور جداگانه برای مسلمانان هند بود، در بنگال تاسیس شده بود. اما اندیشه جناح برای کسب حقوق سیاسی و قضائی بیشتر برای گروه های اقلیت در هند، با خیانت شدید جانشینان وی در پاکستان مواجه شد. فرمانرویان پاکستانی قبول در خواست بنگالی ها را رد کردند و علیه آن ها از نیروی نظامی کار گرفتند که منجر به یک جنبش استقلال در پاکستان شرقی و تاسیس بنگله دیش در سال ۱۹۷۱ گردید.

در فاصله ۲۴ سال پس از تقسیم اولیه، این یک جدائی خشونت بار دوم بود که به قیمت جان میلیون ها بنگالی تمام شد. هزارن زن بنگالی مورد تجاوز قرار گرفتند، روشنفکران شکنجه و خانه ها به آتش کشیده شدند. اسلام آباد هیچگاه از قتل عام بنگله دیش در سال ۱۹۷۱ معذرت نخواست و رسماً آن را زیر عنوان توطئه هند برای از هم پاشاندن پاکستان «توجیه» می نماید.

این تقسیم دوم نیز نتیجه ترس دوجانبه از همدیگر بود. گفتمان "دشمن" که توسط جناح و رهبران کانگرس ملی هند در سال ۱۹۴۷ به راه انداخته شد، در سال ۱۹۷۱ به خود جنبه جاودانی گرفت و نفرت را تحکیم بخشید.

Teilung Indiens Einkaufsstraße in Lahore
در سال ۱۹۴۷ یک میلیون انسان در اثر جنگ های جماعات دینی در هند جان های شان را از دست دادندعکس: picture alliance/dpa/AP Images

فراموشکاری در مورد تقسیم

اکثر مشکلاتی که هند و پاکستان امروز با آن مواجه اند، ریشه در تقسیم ۱۹۴۷ دارد. هر تحقیق دانشمندانه در قسمت "نظریه پسا استعماری"، موارد مشابهی را در سائر نقاط جهان مانند خاورمیانه، امریکای لاتین و افریقا نیز نشان می دهد. در هند هنوزهم در مورد تقسیم نیم قاره تاثیرات آن گفت‌و‌گو هائی وجود دارد، اما در پاکستان مطلقاً در مورد آن سکوت برقرار است، اگرچه مباحثه در مورد تقسیم نیم قاره یک گام اساسی به سوی حل حکومتداری سیاسی و اقتصادی در پاکستان می باشد.

قرار گرفتن دولت در قبضه آن نخبگان در سال ۱۹۴۷ که پایه در طبقه زمیندار مورد حمایت بریتانیا داشتند و منابع و حکومتداری کشور تازه استقلال یافته را در دست گرفتند، تاکنون دست نخورده مانده است. همچنان پیگرد اقلیت های دینی که نتیجه به اصطلاح "تئوری دو ملت" بود و پاکستان به همان اساس تشکیل شد، دست نا خورده مانده است. همچنان لازم است تا تقسیم نیم قاره هند را مورد بازبینی قرار دهیم تا دانسته شود که چرا افراط گرائی اسلامی سرتاسر پاکستان را درنوردیده است و چرا دولت اسلام را به مثابه یک ابزار در سیاست خارجی و امنیتی اش مورد استفاده قرار می دهد. در حالیکه امروز ناریندا مودی نخست وزیر هند مایل است تا "هندوتوا" یا ایدئولوژی برتری هندوها را احیا کند، بازهم ما نیاز داریم تا به تقسیم نیم قاره در سال ۱۹۴۷ برگردیم تا ریشه های آن را بیابیم.

هند وپاکستان ۷۰ امین سالگرد تقسیم نیم قاره را با شور وشوق ملی‌گرایانه تجلیل می کنند، اما برای مردم دو کشور چیز زیادی برای تجلیل وجود ندارد. در حالیکه هردو کشور نیروهای هسته ئی شان را تقویت می کنند، سیستم های نظامی و دفاعی شان را توسعه می دهند، اکثریت هندوستانی ها و پاکستانی ها به تسهیلات اساسی دسترسی ندارند. با اینهم جنگ طلبی هردو جانب با یک تاریخ دروغین در مورد تقسیم نیم قاره ادامه دارد که از داستان های جعلی ساکنان نیم قاره و برتری های دروغین تغذیه می کند.

شامل شمس/ ر.ر.

عبور از قسمت بیشتر در این زمینه

بیشتر در این زمینه