1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

دشواری‌های زندگی یک خبرنگار مهاجر افغان در ایران

۱۴۰۲ خرداد ۱۱, پنجشنبه

شمار زیادی خبرنگار افغان پس از حاکمیت مجدد طالبان مهاجرت کردند و در کشورهای همسایه کار شاقه می‌کنند. برخی از آنان مدت اعتبار ویزای شان انقضا یافته و در وضعی مبهم زندگی می‌کنند. اینجا قصه یکی از آنها را بازگو می‌کنیم.

https://p.dw.com/p/4S2r3
با روی کار آمدن مجدد طالبان، شمار زیادی از رسانه های آزاد در افغانستان مسدود شدند
با روی کار آمدن مجدد طالبان، شمار زیادی از رسانه های آزاد در افغانستان مسدود شدندعکس: Getty Images/AFP/W. Kohsar

محمد رجا، حدود دو دهه در افغانستان مشغول کار در رسانه‌‌های مختلف در مناطق مرکزی به خصوص ولایت دایکندی بود. او پس از حاکم شدن مجدد طالبان در افغانستان نتوانست خود را شامل روند تخلیه کشورهای غربی بسازد و مجبور شد وطنش را ترک کرده و به ایران برود.

او در مورد وضع زندگی‌اش در ایران می‌‌گوید: «وضعیت زندگی ما در ایران مناسب نیست. در وضعیت بسیار بدی به سر می‌بریم. تقریباَ یک سال و دو ماه می‌شود که افغانستان را ترک کردم.»

رجا که مدتی را با ویزا در ایران اقامت قانونی داشت، پس از چند بار تمدید حق اقامت، به دلیل قوانین سختگیرانه در این کشور دیگر نتوانست ویزای خود و خانواده‌اش را تمدید کند.

تجربه سکته قلبی و ترس از اخراج

او به دویچه‌وله گفت که از سال گذشته تا اکنون بدون ویزای قانونی و با ترس و دلهره در ایران زندگی می‌کند که مبادا بازداشت شده و به افغانستان اخراج شود: «من خودم مدتی را در ایران کار شاقه می‌کردم، اما به دلیل اضظراب، دلهره، نگرانی و تشویش مداومی که داشتم، متاسفانه دچار سکته قلبی شدم و دیگر نمی‌توانم کار کنم.»

مرتبط: انتظار طاقت‌فرسای خبرنگار افغان در ایران برای پذیرش در آلمان

این خبرنگار مهاجر که در ایران بیمه صحی نداشت، با بیماری‌ای مواجه شده بود که درمان‌اش هزینه هنگفتی می‌طلبید: «درمان بیماری قلبی کم هزینه نیست. سکته قلبی هزینه زیادی را روی دستم گذاشت. بیشتر این پول را قرض گرفتم که باید بپردازم.»

وقتی پدر دیگر نمی‌توانست کار کند، کودکانش مشغول به کار شدند. او چهار دختر و دو پسر دارد. یک دختر و پسر بزرگش علاوه بر این که باید در تامین مخارج زندگی به والدین کمک کنند، باید تلاش کنند تا هزینه درمان پدر را نیز تامین کنند. رجا می‌افزاید: «حالا از خانواده من دو نفر کار می‌کنند و حقوقی اندک می‌گیرند. باید به حداقل امکانات زندگی راضی باشیم. معاش فرزندانم کفاف خانواده‌ام را نمی‌کند.»

زندگی در «برزخ»

قوانین سختگیرانه باعث شده که فرزندانش از آموزش رسمی نیز محروم شوند: «چهار فرزندم باید شامل مکتب می‌‌شدند، اما متاسفانه سال گذشته مقامات آموزش و پرورش ایران اعلام کردند که کودکان مهاجر را فقط برای صنف اول جذب می‌کنند. دیگر کودکانم که در صنوف چهارم، پنجم و هفتم بودند، از رفتن به مکتب محروم ماندند.»

بحران اقتصادی در ایران زندگی را برای مهاجران افغان دشوارتر ساخته است. رجا اضافه می‌کند که بیکاری و فقر زندگی را حتی برای خود شهروندان ایران سخت کرده است، چه برسد به مهاجران: «اگر کاری پیدا شود، برای یک روز کار حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان مزد دریافت می‌کنیم که دو کیلو گوشت مرغ هم نمی‌شود.»

رجا که در افغانستان موسس و مسئول یک رسانه محلی در ولایت دایکندی بود، حالا در چهار دیواری یک خانه شصت متری محقر زندگی می‌کند. کرایه خانه هنگفت نیز مشکل دیگری است که این خانواده باید با آن دست و پنجه نرم کند: «اینجا آینده من و فرزندانم نامشخص است. ما در یک برزخ زندگی می‌‌کنیم. نه راه پیش داریم که به کشور دیگری برویم و آبرومندانه زندگی کنیم و نه راه برگشت به افغانستان... اینجا هم نمی‌توانیم در این وضع دوام بیاوریم.»

محمد رجا و خانواده اش در ایران
محمد رجا و خانواده اش در ایرانعکس: DW

مرتبط: تاثیر درگیری‌های مرزی بر وضع افغان‌ها در کشورهای همسایه

او امیدوار است شامل برنامه تخلیه کشورهای اروپایی شود، اما هرچه زمان بیشتر می‌گذرد، امیدش کمتر می‌شود: «پس از سقوط حکومت سابق به کشورهای مختلفی درخواست پناهندگی دادم، اما تاکنون از هیچ کدام پاسخی دریافت نکرده ام.» اما او یک آرزو را هنوز در ذهنش می‌پروراند: «من آرزویی جز رفتن سایه شوم طالبان از سرزمینم و بازگشت دوباره به وطنم ندارم.»

علی رجا، پسر نوجوانش نیز دوست دارد دوباره به وطنش برگردد. او می‌افزاید: «من در افغانستان بسیار خوش بودم؛ چون با دوستان تفریح و سرگرمی می‌کردیم، اما در ایران آشنا و دوستی ندارم. آنهایی که از سال‌ها قبل در ایران مهاجر هستند، خوی و اخلاق شان زیاد با نمی‌خورد و زبان همدیگر را درک نمی‌کنیم.»

وی اضافه می‌کند: «دوست داشتم درس بخوانم و در آینده برای خانواده خود افتخار باشم. اما حالا ناامید شدم و به عوض رفتن به مکتب مجبورم کار کنم و خرج خانه را تهیه کنم؛ چون پدرم توان کار کردن ندارد.»

انزوای اجتماعی

فاطمه رجا، فرزند بزرگ خانواده نیز نسبت به آینده‌اش نگران و مایوس است و با صدایی بغض‌آلود می‌گوید: «تا صنف ۱۲ مکتب اول نمره صنف خود بودم. امید داشتم که در اولین انتخاب خود که رشته طب معالجوی باشد، کامیاب شوم تا از این طریق بتوانم مصدر خدمت برای مردم خود شده و خواهران خود را یاری رسانم، اما نمی‌‌دانستم این آرزویم برآورده نمی‌شود و سرنوشتم به اینجا می‌کشد.»

مرتبط: رده بندی آزادی مطبوعات: افغانستان ۵۲ رتبه بالاتر از ایران قرار دارد

یاس و ناامیدی تنها مشکل این خانواده نیست. اخیراَ در شبکه‌های اجتماعی تصاویری جنجالی به نشر رسید که گویا ماموران انتظامی ایران از ورود افغان ها به برخی مناطق تفریحی در این کشور ممانعت کرده اند. این اولین باری نیست که اتفاقاتی از این دست می‌افتند و به همین دلیل برخی مهاجران افغان ترجیح می‌دهند بیشتر در خانه بمانند.

این وضع تاثیر بسیار بدی بر روحیه کودکان این خانواده گذاشته که یکباره همه چیزشان را در افغانستان گذاشته و مهاجر شده اند. زهرا رجا، دختر این خبرنگار افغان اضافه می‌کند: «هیچ تفریح و سرگرمی نداریم. همه روزهایمان یکنواخت است.» برای او بودن در افغانستان یا ایران به جز در امان بودن پدر از پیگرد طالبان فرقی نمی‌کند؛ چرا که در ایران نیز شانس رفتن به مکتب را ندارد.

رجا تنها یک نمونه از صدها خبرنگار افغان است که در پی سقوط نظام سابق افغانستان به کشورهای منطقه مهاجر شده اند و در شرایطی دشوار زندگی می‌کنند.

پروژه فضایی برای آزادی در آکادمی دویچه وله
پروژه فضایی برای آزادی در آکادمی دویچه وله
عبور از قسمت بیشتر در این زمینه

بیشتر در این زمینه

نمایش مطالب بیشتر