1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

زنان مراکشی در مرز سئوتا و شغل حمالی

۱۳۹۷ تیر ۲۳, شنبه

سبته یا سئوتا یک شهر در شمال مراکش است. اما این متعلق به پادشاهی این کشور نیست، بلکه به اسپانیا تعلق دارد. در مرز بین مراکش و سئوتا شرایط سختی حاکم است. در طول چند سال اخیر تجارت عجیب و غریبی کالاها به وجود آمده است.

https://p.dw.com/p/31ReU
Spanische Enklave Melilla
عکس: picture-alliance/dpa/J. Zapata

مراکشی ها کالاهای غیرقانونی را در سئوتا خریداری می کنند، آنها را به مراکش می برند و در آنجا می فروشند. عمدتا این زنان هستند که بسته های بزرگ کالا ها را حمل می کنند. این زنان به نام "زنان قاطر" شهرت دارند. یک نام خوب نیست اما متاسفانه این نام کاملا به شغلی که انجام می دهند، صدق می کند. همانطور که ینس بورشیرس، خبرنگار ما از مراکش گزارش می دهد، "زنان قاطر" واقعا در این مرز بین اروپا و مراکش چون حیوانات باربر، کار و تلاش برای زندگی می کنند.

ساعت هفت و نیم صبح است که زنان در مرز حضور پیدا می کنند. هنوز زنان خودشان معلوم نمی شوند اما سر و صدای کراچی هایشان در فضا حاکم است. هر یک از این زنان یک کراچی را در عقب اش می کشاند، کراچی که بعدا کالا ها روی آن بار می شوند.

از چهره های این زنان یک نوع سختی و ناخوشایندی خاصی زیر روسری هایشان هویدا است. زنان با عجله به سوی انبارها در حومه شهر سئوتا، جای که تجار با اموال شان جا گرفته اند، در حرکت اند. به صورت عمده  قهوه، پودر کاکاو و مایع ظرفشویی در این انبار ها عرضه می شوند. لباس ها و بوت های دست دو، لحاف و کمپل و دستمال روی نیز در اینجا به فروش می رسد. مکالمات که در اینجا صورت می گیرد، بسیار زننده است. زنان توهین و تحقیر می شوند و بالای شان فشار وارد می گردد تا عجله کنند.

اموال خریداری شده به سرعت جمع بندی می شوند و در داخل کارتن ها جابجا می گردند و در روی کراچی های دستی محکم بسته می شوند.

زنان، ۲۰، ۳۰ یا ۴۰ کیلو وزن را روی کراچی های شان انتقال می دهند. ابتدا در مرز، اسپانیایی ها زنان و اموال شانرا کنترول می کنند، سپس مقامات مراکشی کنترول می کنند. زمانیکه زنان به مراكش وارد می شوند، فروشندگان منتظر اند که آنها کالا های وارد شده را در آنجا به فروش برسانند. زنان برای انتقال کالا ها حدود ۲۰ یورو دریافت می کنند.
فاطمه الربودی پول اش را به دست آورده است. او ۴۱ سال دارد، از شوهر اش جدا شده و از ۱۵ سال به این طرف کالا ها را انتقال می دهد. فاطمه شبانه در صف مقابل مرز می ایستد و منتظر می ماند تا یکی از اولین کسانی باشد که صبح روز بعد وارد سئوتا شود. او می گوید: «وقتی من به سئوتا می آیم، می توانم معادل ۲۰ یورو در روز بدست بیاورم، اما من مجبورم هستم ۹۰ یورو در ماه برای کرایه آپارتمان بپردازم و علاوه بر این پول برق و آب را باید پرداخت کنم و من چهار فرزند هم دارم.»

او با چهار فرزندش در دو اتاق کوچک با یک آشپزخانه و تشناب کوچک زندگی می کند. فاطمه مکتب ابتدایی را به اتمام رسانده و سپس قالین بافی می کرد و بالاخره ازدواج نمود. پس از طلاق، او با فرزندان اش تنها ماند. بنابرین او به حمالی کالاها در مرز آغاز کرد. از این طریق او تا به حال پول معیشت زندگی خود و فرزندان اش را بدست می آورد.
سئوتا یک شهر خاص است و متعلق به اسپانیا است، میراثی از دوران استعمار. این کشور عضو اتحادیه اروپا بر اساس قرارداد شینگن تصمیم گرفت که مراکشی های که در نزدیکی سئوتا زندگی می کنند، می توانند هر روز بدون ویزا برای وقت محدود به این شهر سفر کنند. کالاهای که مراکشی ها خریداری می کنند، نسبتا ارزان هستند. اول اینکه سئوتا یک بندر آزاد است، بنابرین بر کالاها مالیات پرداخت نمی گردد. دوم اینکه مراکش سئوتا را به عنوان سرزمین اسپانیا قبول نمی کند. بنابراین مراکش سئوتا را بخشی از پادشاهی خود خوانده و مرزی به رسمیت شناخته نمی شود. به همین دلیل مالیه بر اموال نیز داده نمی شود. به خاطر همین معضل، ترافیک مرزی بین شهر سئوتا و شهر الفنیدق مراکش بسیار شدید است.
به طور متوسط ​​روزانه حدود سه هزار نفر از طریق منطقه باریک مرزی رفت و آمد دارند. این همواره عواقب وحشتناکی با خود داشته است: طی هشت ماه گذشته، شش تن از حمالان کالاها جان های خود را از دست داده اند. هنگامی که به دلیل تراکم راه باریک مرزی، بار زنان چپه می شود و خود شان زیر بار شان گیر می مانند و نمی توانند خود را به زودی رها کنند، جان های خود را از دست می دهند. پس از این تراژدی، دسترسی به مرز سئوتا محدود گردیده است. برای زنانی چون فاطمه این نوع محدودیت ها پیامدهای خوبی با خود نداشته است.

فاطمه می گوید: "در گذشته من معادل ۱۰۰ یورو در روز بدست می آوردم. اما فعلا همه چیز تغییر کرده است. من حالا تنها ۲۰ یورو در روز بدست می آورم و اجازه دارم دوبار در هفته وارد سئوتا شوم."

تنها فاطمه به دلیل این محدودیت متاثر نیست، بلکه مانند فاطمه شمار زیاد دیگری از انسان ها، که از طریق حمالی پول بدست می آورند، متاثر اند. افراد زیادی که شغلی ندارند، به همین منطقه مرزی در اطراف شهر سئوتا  نقل مکان کرده اند. این منطقه از لحاظ ساختاری ضعیف است: فابریکه ای وجود ندارد، زیربنا اش ضعیف است، کار به بسیار سختی پیدا می شود. بنابراین، بسیاری به عنوان حمال در مرز کار می کنند. کارشناسان تخمین می زنند که تجارت مرزی میان سئول و مراکش با ارزش ۴۰۰ میلیون یورو در سال است.
اما چون حمل و نقل کالا ها در حال حاضر کمتر شده است، این شغل های غیر رسمی نیز در حال از بین رفتن هستند. در عین حال، رقابت بین کسانی که هنوز هم در این بخش سعی می کنند کار کنند سخت تر شده است. زنان که به عنوان حمال در مرز کار می کنند، شکایت دارند. یکی از زنانی که نامش را نمی خواهد افشا کند، وضعیت را چنین توصیف میکند: «کمک کنندگان پولیس مراکش، از لحاظ جنسی ما را مورد آزار و اذیت قرار می دهند، به ویژه زنان جوان از این ناحیه بیشتر متاثر اند. از طرف دیگر ما را دیگر حمال ها با چاقو تهدید می کنند.»

یکی دیگر از این زنان می گوید: «در بین حمالان نیز برخورد های خشونت آمیز زیادی وجود دارد. زنان برای بدست آوردن جا در صف ها همدیگر شانرا لت و کوب می کنند.»

این یک مبارزه برای بقای شان است. به طور عمده زنان، اما مردان نیز، برای حمل بار به مراکش با هم  رقابت می کنند. به جواب این سوال که آیا شغلی دیگری وجود ندارد، فاطمه می گوید: «در این منطقه شغل دیگری وجود ندارد.» به همین دلیل تا زمانیکه ممکن است او می خواهد به مرز برود و حمالی کند.

nka, si (Borchers)