1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

صدر حاج سید جوادی:<br> امروز هم مانند ۳۰ تیر مردم از دیکتاتوری خسته شده‌اند

۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

بسیاری از تحلیلگران شرایط امروز ایران را شبیه شرایطی می‌د‌انند که پس از استعفای دکتر مصدق در سال ۱۳۳۱ پیش آمد. احمدصدرحاج سیدجوادی نیز از جمله این افراد است، هرچند معتقد به وجود تفاوت‌های اساسی دوره کنونی با آن زمان است.

https://p.dw.com/p/Iudt
عکس: kosoof

کار هفدهمین دور مجلس شورا در تیرماه ۱۳۳۱ آغاز شد. و این هم‌زمان بود با فشارهای فزاینده دولت انگلیس و مخالفان داخلی بر محمدرضا شاه برای خلع دکتر مصدق از نخست‌وزیری. اما فشار مردم و تظاهرات و اعتصابات گسترده، سرانجام شاه را مجبور کرد تا روز ۲۵ تیرماه حکم نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق را امضا کند.

مصدق که پس از ملی شدن صنعت نفت در پی گسترش اختیارات نخست وزیری و کوتاه کردن دست دربار از مجلس و دولت بود، در اولین قدم اختیار تعیین وزیر جنگ را از شاه طلب کرد. واکنش شاه در برابر این پیشنهاد چنین بود: «پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم». و مصدق نیز که در گسترش اختیارات دولت مصر بود، از سمت خود استعفا داد.

فردای آن روز، یعنی ۲۶ تیرماه، مجلس به نخست‌وزیری قوام‌السلطنه رای داد و ۲۷ تیرماه نیز قوام اعلامیه‌ای شدیداللحنی از رادیو منتشر کرد که در آن به قلع و قمع مخالفان و ایجاد دادگاه‌های انقلابی اشاره شده بود.

اعتراضات مردم در روزهای ۲۸ ، ۲۹ و ۳۰ تیرماه که طی آن افراد بسیاری کشته شدند، نتیجه داد و روز سی تیرماه ساعاتی پس از دیدار نمایندگان مجلس و جبهه ملی با محمدرضاشاه، قوام از نخست‌وزیری خلع و دکتر محمد مصدق یک بار دیگر زمام مملکت را در دست گرفت.

دکتر احمد صدر حاج سید جوادی آن روزها بازپرس دیوان کیفری دادگستری بوده است. با او از آن روزها و شباهت‌هایش به این روزها سخن گفته‌ایم.

دویچه‌وله: آقای حاج سید جوادی، اختلاف اصلی شاه با مصدق که منجر به قیام سی تیر شد، غیر از مسئله‌ی ملی ‌کردن صنعت نفت چه بود؟

احمد صدر حاج سید جوادی: خود واقعه‌ی سی تیر به خاطر عزل دکتر مصدق و تعیین قوام‌السلطنه برای ریاست دولت و نخست وزیری بود. دکتر مصدق برنامه‌اش دو مسئله بود. یکی ملی کردن صنعت نفت و یکی هم مسئله‌ی انتخابات. قانون انتخابات یعنی قانونی که مردم بتوانند نمایندگان خودشان را به مجلس بفرستند و به صورت سابق نباشد که به میل دستگاه و به میل شاه یا خوانین صاحب نفوذ یا ارتشی‌هایی که قدرت بیشتری داشتند، نمایندگان از طرف آنها تعیین شود.

دکتر مصدق می‌خواست قانون انتخابات را در مجلس به صورتی به تصویب برساند که به نفع مردم سالاری و برای انتخاب افراد مورد اعتماد مردم باشد. بعد وقتی که موضوع نفت پیش آمده بود، یعنی صنعت نفت ملی شد و به دست مردم افتاد، مسلم هم انگلیسی‌ها و هم آمریکایی‌ها توطئه داشتند برای این که مصدق را از نخست وزیری بردارند و دربار هم با اینها موافق بود. در این بین عده‌ای از وکلای مجلس هم تقریبا با این توطئه موافقت کردند و حکم نخست وزیری قوا‌م‌السلطنه صادر شد و موجب شد که در سی‌ام تیر مردم متوجه شوند که دکتر مصدق از نخست وزیری معزول شده و قوام‌السلطنه تعیین شده است.

در روز سی تیر در میدان بهارستان تهران چه اتفاقی افتاد؟

مردم ریختند به خیابان‌ها و شروع به تظاهرات کردند. مرکز تظاهرات هم میدان بهارستان و بیشتر در همان خیابان اکباتان که به جنوب بهارستان و سمت توپخانه می‌رود بود. تعداد زیادی افراد کشته شدند و مردم ترجیع‌بندی می‌خواندند که من خوب یادم است: پیوسته گفته می‌شد، هردم شنیده می‌شد، یا مرگ یا مصدق، یا مرگ یا مصدق. البته عده‌ای از جوان‌ها کشته شدند و واقعه‌ی سی تیر به صورت قیام مردمی درآمد و از آن به بعد هم به حدی شد که ناچار قوام‌السلطنه استعفا داد و مجددا دکتر مصدق به نخست وزیری منصوب شد.

و به نظر شما چرا این پیروزی اینقدر کوتاه بود، یعنی تنها یک‌سال؟ بعد ما شاهد کودتای ۲۸ مرداد هستیم. با آن پشتوانه‌ی مردمی به نظر می‌رسید که دولت مصدق باید بیشتر از این دوام بیاورد، چرا دوام نیاورد؟

نگذاشتند. توطئه‌ی دربار که انگلیسی‌ها محرکش بودند، آمریکایی‌ها را هم با خودشان همراه کرده بودند و آمریکایی‌ها تا موقعی که آیزنهاور رییس جمهور نشده بود با خواست انگلیسی‌ها موافقت نمی‌کردند. ترومن با مصدق موافق بود و حاضر نبود با انگلیسی‌‌ها توطئه کند، ولی وقتی آیزنهاور رییس جمهور آمریکا شد، با انگلیسی‌ها علیه دکتر مصدق موافقت کرد. به‌هرحال در همان زمان ریاست جمهوری آیزنهاور بود که کودتای ۲۸ مرداد به وسیله‌ی انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها اتفاق افتاد.

شما علت اصلی پیروزی مردم را در قیام سی تیر در چه می‌بینید؟

مسئله این بود که دکتر مصدق چهره‌ی مردمی داشت و می‌خواست دیکتاتوری شاه را از بین ببرد. به شاه هم گفته بود و نصیحت کرده بود که تو سلطنت کن نه حکومت، و بارها شنیدم که شاه موقعی که از ایران رفت، درآمریکا یا کانادا یا جای دیگری بود، گفته بود که من اشتباه کردم که به نصیحت دکتر مصدق که گفت سلطنت کن نه حکومت، تمکین نکردم. شاه حکومت می‌کرد و به میل شاه و به میل ارتشی‌ها و به میل خوانین صاحب نفوذ در دربار مملکت اداره می‌شد و جنبه‌ی مردمی نداشت. هدف اصلی دکتر مصدق مردمی کردن حکومت بود که مردم هم متوجه شده بودند که دکتر مصدق جنبه‌ی مردمی دارد، پس بنابراین اصل قیام مردم به خاطر این بود که می‌دیدند دکتر مصدق کسی است که در راه خدمت به مردم و برای منافع و مصالح مملکت جدیت می‌کند. چه از نظر ملی شدن صنعت نفت که می‌بینیم تا حالا که این قدر پول نفت گیر آقایان می‌آید، نتیجه‌ی اقدام و عمل مرحوم دکتر مصدق بود و چه از نظرات دیگر.

در ۲۶ تیر مجلس به نخست وزیری قوام رأی می‌دهد و ۳۰ تیر شاه تحت فشار مردم و پایداری دکتر مصدق و اعضای جبهه‌ی ملی قوام را برکنار می‌کند. یعنی فقط ۴ روز طول کشید تا شاه به خواست مردم تن بدهد. فکر می‌کنید چه چیزی در این مسئله مؤثر بود؟ آیا فقط پایداری مردم بود یا شخصیت خود شاه یا شخصیت دکتر مصدق، کدام اینها را شما بیشتر مؤثر می‌دانید؟

پایداری مردم بود. یعنی مردم پایداری کردند و در خیابان‌ها کشته دادند تا اینکه حکومت دید نمی‌تواند به این ترتیب قوام السلطنه را نگه دارد. خود قوام السلطنه هم متوجه شد که نمی‌تواند صدارت کند. با پایداری مردم و اعتصاب بازار و بسته شدن بازار و خیابان‌ها و آن تظاهراتی که انجام شد، متوجه شدند که پایداری مردم جوری است که به نتیجه نخواهند رسید و با بدنامی شکست خواهند خورد. این بود که خودشان عقب نشستند.

برخی از تحلیلگران سیاسی شرایط امروز ایران را بسیار شبیه به شرایط ۳۰ تیر ۱۳۳۱ می‌دانند. شما تحلیل‌تان چیست، چقدر امروز ایران را شبیه به آن‌موقع می‌دانید؟

همان‌طور که گفتم آن روز مردم چون متوجه شدند که مصدق در راه مردم و برای منافع و مصالح مردم دارد اقدام می‌کند و دیدند صنعت نفت را که ملی کرد، بعدش هم می‌خواهد قانون انتخابات را عوض کند، می‌خواهد حکومت را از حالت دیکتاتوری به حالت دموکراسی برگرداند. امروز هم مردم این حالت دیکتاتوری‌ای که وجود دارد را می‌بینند، مسئله‌ی ولایت فقیه و اینکه فقط و فقط یک نفر می‌تواند تصمیم بگیرد و بقیه ارکان نظام از ارتش، سپاه و بسیج همه در اختیار او هستند، امروز مردم متوجه شده‌اند که این آقایان نامزدهای ریاست جمهوری می‌خواهند تغییراتی در حکومت داده شود که این تغییرات به نظر من به نفع خود مقام رهبری است. ایشان بایستی فقط رهبری کنند، نه این که حکومت کنند.

الان مردم متوجه شده‌اند و همان حالت را دارد. به همان صورت و بلکه امروز شدیدتر از آن روز. چون آن زمان تقریبا بازاری‌ها و افراد وارد در مسایل سیاسی و کسانی که یک‌مقداری مطالعات داشتند، روشنفکرها و اینها دخیل بودند، ولی امروز همه‌ی مردم هستند. امروز همه افراد حتا بی‌سواد را هم ما می‌بینیم که آقای میرحسین موسوی را یا مهدی کروبی را تأیید می‌کنند. چون می‌بینند اینها می‌خواهند وضع حکومت را از حالت دیکتاتوری به حالت دموکراسی و مردم‌سالاری برگردانند، می‌خواهند دستورات حکومتی، حکم حکومتی در بین نباشد. حکم حکومتی اصلا معنا ندارد. باید حکم مجلس و حکم مردم باشد. حکم حکومتی همان نشان دیکتاتوری است. مردم از این دیکتاتوری خسته شده‌اند.

پس فکر می‌کنید چرا الان این قیام مردم به همان سرعت سال ۱۳۳۱ نتیجه نمی‌دهد؟

به دلیل این که امروز مقام رهبری عده‌ای از سپاهی‌ها و بسیجی‌ها و کسانی را که می‌تواند از قدرتشان استفاده کنند و مردم را کنار بزند، دور و بر خود دارد. امروز بیشتر سماجت بر حکومت از آن زمان خیلی بیشتر شده است. امروز ثروت‌های میلیاردی در حکومت وجود دارد. آن موقع ما ندیدیم کسی که میلیارد میلیارد جابه‌جا کند و از بین ببرد. پول نفت چه می‌شود؟ آن چند میلیارد دلاری که گم شده بود، چه شد؟ آن همه پول نفت که اضافه گرفتند چه شد؟ مجلس هم دنبالش نیست. نمی‌پرسند آقا این پولی که گم شده در کجاست و چه باید کرد.

روسیه و چین طرفدار این حکومت‌اند. شما ملاحظه کنید چقدر جوان‌ها با این هواپیماهای روسی توپولف باید از بین بروند؟ به دلیل این که روس‌ها و چینی‌ها برای بقای حکومت و بقای منافع خودشان فعالیت می‌کنند. شما ملاحظه کنید که اجناس چینی بازار را پر کرده و تولیدات خود ایران خریدار ندارد. برای این که مال آنها ارزان‌تر است، مال ایران گران‌تر است. همه‌ی اینها باعث شده که شرایط امروز ایران با آن زمان فرق کند.

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی

تحریریه: بهنام باوندپور

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر