1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«آقای شاهرودی! ویرانه‌ای را که تحویل گرفتید، ویرانه‌ترش کردید!»

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

شیرین عبادی یکی از معترضان به نحوه برگزاری دادگاه فعالان سیاسی در روز شنبه دهم مرداد است. وی می‌گوید متن کیفر خواست از روی وبلاگ کسی برداشته شده که ۹ ماه است در زندان است و از مخالفان فعالان حقوق بشر در ایران بوده است.

https://p.dw.com/p/J21y
عکس: DW

خانم عبادی بسیاری از کارشناسان حقوقی از جمله خود شما گفتید که کیفرخواستی که از سوی دادستان در دادگاه روز شنبه ۱۰ مرداد قرائت شد، خیلی عجولانه تنظیم شده است. چه نکاتی دراین کیفرخواست بود که به نظر شما آمد که عجولانه تنظیم شده است؟

قرائت کیفرخواست توسط عبدالرضا موهبتی، معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران در جلسه‌ی دادگاه
قرائت کیفرخواست توسط عبدالرضا موهبتی، معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران در جلسه‌ی دادگاه

شیرین عبادی: این کیفرخواست صرف‌نظر ازاین که از نظر حقوقی ایرادهای بسیار زیادی دارد، حتا از جهت تحقیقاتی هم بسیار عجولانه و بی‌دقت تنظیم شده است. به‌عنوان مثال خانم ’’نوشین احمدی‌خراسانی‘‘ را نوشته‌اند ’’نوشین همدانی خراسانی‘‘ و یک چنین شخصی، اساساً نمی‌تواند در ایران باشد. یا این که خانم پروین اردلان را دختر شادروان علی اردلان که در جبهه ملی فعالیت داشت معرفی کرده‌اند. در حالی که پدر خانم اردلان تنها با آن شادروان تشابه اسمی دارند. اینها تمام نشان از این است کسی که با عجله و شبانه و از روی یک روزنامه و یا یک سایت می‌خواهد کسانی را متهم بکند، حتا توجه نکرده است که اسامی را درست بنویسد.

در کیفرخواستی که مربوط به متهمان وقایع اخیر بوده است، تحت عنوان «پروژه‌ی کودتای مخملی» سه بار اسم شما برده شده. یکبار آن طور که گفته‌اند به‌عنوان «لیدر زنان» در کنار خانم شادی صدر، یکبار به‌عنوان فعال حقوق بشر و یکبار هم به‌عنوان کسی که فعالیت‌های قومی‌ـ نژادی می‌کند. نظرتان در این زمینه چیست؟

شخصیت‌های اصلاح‌طلب در میان متهمان
شخصیت‌های اصلاح‌طلب در میان متهمانعکس: FARS

من ضمن احترامی که برای خانم شادی صدر قائل هستم، باید بگویم که هرگز با ایشان همکار نبوده‌ام. در هیچ پروژه‌ای ما به اتفاق هم شرکت نکردیم، مگر در کمپین یک میلیون امضاء که بیش از پانصدهزار نفر امضاء کرده‌اند و امضای ایشان هم بوده، امضای من هم بوده. و من نمی‌دانم که همکاری من با خانم شادی صدر که تکرار می‌کنم بسیار هم مورد احترام من است، از کجا سرچشمه می‌گیرد. و اما در مورد مسایل قومی. یکسری اتهامات بی‌مورد مطرح می‌کنند، بدون این که مستندش را بگویند. من اگر برای احقاق حقوق اقلیت‌ها کاری بکنم با افتخار آن را خواهم گفت.

شاید این که من برای مراسم نوبل پیشنهاد کردم که گروه کامکارها که یک گروه کردی هستند شرکت کنند، این را پای این مسئله گذاشته‌اند که البته اگر این باشد، بسیار جای خنده دارد. اما بهرحال حرفهایی که زده شده است، هیچ کدام مستند نیست. یعنی دادستان نمی‌گوید که من چه کار کردم که مسایل قومی را به من منتسب می‌کنند. یا در مسئله‌ی زنان چه کار کردم که برخلاف قانون بوده.

کیفرخواست دادستان من را یاد فحش‌نامه‌هایی می‌اندازد که یکی از روزنامه‌های ایران که حاضر هم نیستم اسمش را بیاورم، برای این که بزرگتر از آنچه هست می‌شود، ولیکن همه‌ی شنوندگان می‌دانند که من چه روزنامه‌ای را می‌گویم و همیشه هم با هزینه‌ی دولت اداره شده است و من از آن شکایت کردم، دقیقاً همان مطالب را در کیفرخواست نوشته‌اند. من بایستی سوال بکنم، آیا دادستان عوض شده و سردبیر یکی از نشریات را دادستان کرده‌اند که این چنین کیفرخواستی صادر می‌شود؟ یا این که دادستان ما سرجایش هست و می‌خواهد یک کیفرخواست صادر کند؟ اگر کیفرخواست است، پس بایستی مستند را بگویند. تمام آنچه علیه من و سایر فعالان مدنی عنوان می‌شود، بسیار شبیه به فحش‌هایی است که یک روزنامه می‌دهد و یک وبلاگ‌نویسی که نه ماه قبل دولت ادعا کرد که دستگیر شده و قبل از دستگیری همیشه علیه من و سایرین مطلب می‌نوشتند، بسیار شبیه آن است. و تمام اینها هم بدون دلیل است و کلاً دروغ و افتراست و من متأسفم از این که کار دادگستری به جایی کشیده شده که کیفرخواست را از روی روزنامه‌ها و وبلاگها می‌خواهند تنظیم بکنند.

آقای شاهرودی زمانی که به دادگستری آمدند، گفتند من ویرانه‌ای تحویل گرفتم و امیدوار بودند که این ویرانه را آباد بکنند. حالا روزهایی است که ایشان بایستی خداحافظی کنند و از ایشان سوال می‌کنیم، آقای شاهرودی این ویرانه‌ای را که تحویل گرفتید، ویرانه‌ترش کردید!

شماری دیگر از معترضان به نتایج انتخابات محاکمه می‌شوند
شماری دیگر از معترضان به نتایج انتخابات محاکمه می‌شوند

خانم عبادی اشاره کردید به نوشته‌های یک وبلاگ‌نویس. در چند جای دیگر هم این اشاره شد. به‌خصوص در بخشی که شما، و البته دیگر NGOهای زنان نیز، متهم شدید به این که از NGOهای هلندی کمک مالی دریافت کرده‌اید. این دقیقاً مطلبی است که در وبلاگ یکی از اشخاصی که الان در بازداشت بسر می‌برد نوشته شده بود. در این مورد، یعنی گرفتن پول یا کمک مالی از NGOهای هلند، شما چه پاسخی دارید؟

من تا به امروز یک دینار از هیچ کشور خارجی و حتا داخل ایران کمک دریافت نکرده‌ام. نه از هلند، نه از هیچ جای دیگر! و تکرار می‌کنم حتا از دولت ایران هم هرگز کمکی به ما نشده است. تمام فعالیت‌هایی که من در ایران کردم با هزینه‌ی شخصی خودم و از محل جایزه‌ی نوبل و جوایزی بوده که گرفتم. اگر کیفرخواست بر این مبنا صحبتی کرده است، دادستان وظیفه دارد و تکلیف دارد که بگوید من از کجا و از کدام شرکت پول گرفتم تا ما برویم از همان شرکت گواهی بیاوریم و بگذاریم روی میز آقای دادستان که معلوم بشود نگرفتیم. این حرفها دیگر کهنه شده است. سناریویی نخ‌نمایی‌ست که با هرکسی که به خاطر کارهای حقوق بشری مخالف بودند، او را مزدور خارجی خطاب کرده‌اند.

در کیفرخواست دادستان، چندین گروه از فعالان اجتماعی متهم شده‌اند: فعالان زنان، فعالان قومی‌ـ نژادی، فعالان حقوق بشر، فعالان کارگری و البته با آوردن نام برخی از آنها. آیا این کیفرخواست می‌تواند به این مفهوم باشد که از این به بعد روزگار برای این فعالان سخت‌تر از پیش خواهد شد؟

شخصیت‌های اصلاح‌طلب در میان متهمان
شخصیت‌های اصلاح‌طلب در میان متهمان

امیدوارم که این طور نباشد و همان طور که گفتم، ما قوانینی داریم که در آن قوانین نحوه‌ی برخورد و عملکرد با نهادها و افراد، اگر مرتکب جرمی شده باشند، کاملاً به صورت دقیق مشخص است. منتها مشکل ما همیشه این بوده که مردم به قوانین جمهوری اسلامی احترام می‌گذارند، اما برخی از مأمورین حاضر نیستند احترام بگذارند و خودشان را بالاتر از قانون می‌دانند و همیشه مشکل از همین جا شروع می‌شود.

نام بسیاری از بازداشت‌شدگان در این کیفرخواست آمده است. منتها مثلا یک نمونه‌اش خانم شبنم مددزاده است که ایشان از خیلی وقت پیش در زندان هستند و دادستان مدعی شده که ایشان از اعضای، به‌ گفته‌ی دادستان «گروهک منافقین» هستند. این کسانی که الان در بازداشت بوده‌اند و بازجویی‌هایشان تمام شده و حتا برای بعضی‌هایشان دادگاه هم تشکیل شده است، وقتی دوباره یک اتهام جدید به اینها زده می‌شود، از نظر حقوقی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

همان طور که گفتم اساساً دادستان حق ندارد چنین کیفرخواستی صادر کند. برای این که یا جرمی متوجه کسی هست که در این صورت شیوه‌ی بازجویی و تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست بر مبنای قانون است، و نه نوشته‌های یک روزنامه یا یک وبلاگ‌نویس. این روال مشخصی دارد که بایستی طی بشود. و اگر اتهامی متوجه کسی نیست و پرونده‌ای ندارد، حق ندارند و نمی‌توانند که نامی از او در کیفرخواستی که مربوط به سایرین است بیاورند.

خبرگزاری فارس زمانی که اخبار مربوط به دادگاه را منتشر می‌کرد، نوشت که وکلای این متهمان در دادگاه بوده‌اند و وقتی پرسیده شد که چرا دفاعی از آنها نشده، از قول وکلا گفته است که اینها خودشان اعتراف کردند و ما دیگر دفاعی نداریم. آیا از نظر حقوقی این حرف از طرف یک وکیل حرف درستی است؟

امیدوارم نقل قولی که از وکلا کرده‌اند درست نباشد. زیرا اگر همین طور باشد، یعنی وکیلی در دادگاه با شرایطی که اعلام شد ببیند که موکلش تحت فشار اعترافاتی کرده است و بگوید که بله این اعترافات را کرده‌ و ما این اعترافات را قبول داریم، آن موقع بایستی در صحت عمل آن وکیل شک کرد. امیدوارم که این طور نباشد. وکیل بایستی در درجه‌ی اول اعتراض بکند که آنچه موکلم گفته است درست نیست، زیرا تحقیقات بدون حضور من صورت گرفته و بیش از چهل روز اینها ایزوله بودند، حتا با خانواده‌هایشان صحبتی نداشتند و می‌بایستی در زمینه‌ی رفع آن اعترافات مفصلاً و مستدلاً صحبت بکند. اگر این خبر درست باشد که حتا وکلای حاضر در دادگاه گفته‌اند که خب اعتراف کردند دیگر و ما دفاعی نداریم بکنیم، این برای جامعه‌ی وکالت در ایران بسیار سنگین و ناگوار است زیرا نشان می‌دهد که نفوذ دادگاه بر وکلا چه قدر زیاد است که اینها حتا حاضر نشدند دفاع بکنند و فقط در دادگاه نشستند. تکرار می‌کنم امیدوارم این خبر درست نباشد.

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی

تحریریه: داود خدابخش

پرش از قسمت در همین زمینه