1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

احمد قابل: پیروزی اصلا‌ح‌طلبان در رویکرد حداکثری است نه حداقلی

میترا شجاعی۱۳۸۸ فروردین ۳, دوشنبه

احمد قابل فقیه و پژوهشگر نواندیش دینی در مقاله‌ای از اصلاح‌طلبان درخواست کرده تا نگاهی حداکثری به موضوع انتخابات داشته باشند. وی می‌گوید باید صددرصد مطالباتمان را طلب کنیم تا طرف مقابل کمی عقب‌نشینی کند.

https://p.dw.com/p/HI5n
عکس: ISNA

احمد قابل روحانی‌ای که خود لباس روحانیت را از تن به در کرده، در گفت و گو با بخش فارسی رادیو دویچه‌وله می‌گوید اگر مردم و اصلاح‌طلبان عزمشان را جزم کنند که حقشان را به صورت تمام و کمال استیفا کنند، طرف مقابل وادار به عقب‌نشینی خواهد شد. وی معتقد است انتخاب عبدالله نوری به عنوان نامزد ریاست جمهوری به جناح مقابل نشان می‌دهد که این عزم جزم شده و ملت دیگر کوتاه نخواهد آمد.

به عقیده‌ی قابل هیچ دلیل قانونی برای رد صلاحیت عبدالله نوری وجود ندارد و وی در صورت تایید صلاحیت بهترین گزینه برای پیشبرد اصلاحات خواهد بود.

دویچه‌وله: آقای قابل، شما در مقاله‌ای از اصلاح‌طلبان خواسته‌اید از کسی که وابسته به احزاب و گروههای سیاسی نیست، و این عدم وابستگی‌اش را هم افتخار می‌داند، حمایت نکنند. ولی در مقابل اتفاقا برخی از اصلاح‌طلبان معتقدند که الان در شرایط کنونی، عدم وابستگی حزبی می‌تواند به رییس جمهور آینده کمک کند که بهتر بتواند کار کند و شرایط را پیش ببرد. نظرتان راجع به این مسئله چیست؟

من مخاطبم بیشتر در این خصوص مسئولین احزاب و گروهها بوده و عنوان کرده‌ام که شما یک امر استراتژیک دارید و آن این است که هرکسی که فعالیت سیاسی را در چارچوب تحزب قبول دارد، نمی‌تواند عملا علیه این تفکر راهبردی خودش اقدامی بکند و طبیعتا باید هر تصمیمی که می‌گیرد در جهت تقویت این استراتژی باشد و نباید به گونه‌ای رفتار بکند که نقض غرض بشود. بدین لحاظ یا باید کاندیدا از حزب خودشان داشته باشند یا الاقل اگر حتا کسی عضو حزب هم نیست، اما نگاهش نسبت به تحزب یک نگاه مثبت باشد. یعنی یک نگاه تشویق‌آمیز باشد نسبت به این که مردم فعالیت‌های سیاسی خودشان را در چارچوب نهادهای مشخص و برنامه‌ریزی‌شده پیگیری کنند. حالا ممکن است مثلا شرایط امروز جامعه‌ی ما به ‌گونه‌ای اقتضا بکند که برخی افراد از این نعمت برخوردار نباشند. فرض بفرمایید همین من که دارم با شما صحبت می‌کنم، خودم هنوز عضو هیچ حزب و گروهی نیستم، اما هیچ از این جهت افتخار نمی‌کنم. معتقد هستم که این یک ننگ است، ولی شرایط جامعه‌ی ما متاسفانه به گونه‌ای‌ست که آدم مجبور است گاهی وقتها این ننگ‌ها را در زندگی خودش بپذیرد، به خاطر این که از یک ننگ دیگری فرار کند. این به منزله‌ی این نیست که من مردم را تشویق کنم به این که شما فعالیت‌سیاسی‌تان را خارج از گردونه‌ی احزاب و نهادها انجام بدهید. من نگاهم این است، کسانی که می‌خواهند کاندیدای این احزاب باشند، حداقل باید رویکرد منفی نسبت به پدیده‌ی تحزب نداشته باشند. نیایند با افتخار بگویند ما وابسته به هیچ حزب و گروهی نیستیم.

شما در بخش دیگری از مقاله‌تان گفته‌اید که وحدت اصلاح‌طلبان نه ممکن است و نه مطلوب. چرا فکر می‌کنید وحدت اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی مطلوب نیست؟

من نوشته‌ام وحدت کلیه‌ی اصلاح‌طلبان، یعنی این که ما بخواهیم هر کسی که نام خودش را اصلاح‌طلب می‌گذارد یا ادعای اصلاح‌طلبی دارد اینها را در یک مجموعه جمع کنیم، واقعا شدنی نیست. تجربه‌ی عینی در طول این بیست ساله به ما نشان داده است که به هرحال کسانی هستند که وقتی می‌بینند جناح اصلاح‌طلب مورد هجوم جناح اقتدارگرا قرار گرفته، می‌روند و با جناح اقتدارگرا تحت عنوان اصلاح‌طلب کنار می‌آیند. ما در درون اصلاح‌طلبان داریم کسانی را که با حداقل ممکن دفاع از حقوق مشروعه جامعه و ملت، می‌روند و با قدرت سازش می‌کنند. اما همین یک ذره انتقاد کوچکی را که گاهی وقتها بر زبان‌شان و بر قلم‌شان جاری می‌شود، این را ملاک این می‌دانند که خودشان را در محدوده‌ی اصلاح‌طلبی سهم‌دار بدانند. در صورتی که با معیارهای دقیق اصلاح‌طلبی اینها اصلاح‌طلب نیستند. اگر این جور باشد که هرکسی از دولت احمدی‌نژاد انتقاد بکند شما اسمش را اصلاح‌طلب بگذارید، پس شما باید این طیف را خیلی وسیع‌تر بگیرید. یعنی باید الان بعضی از جناح‌راست را که منتقد دولت است، و رسما می‌گویند ما اصلاح‌طلب نیستیم و اصولگرا هستیم، آنها را هم شما باید در محدوده‌ی اصلاح‌طلبی ارزیابی بکنید. در صورتی که این درست نیست. ولی خب عده‌ای اقتضای عمل سیاسی‌شان لابد این است که ادعا می‌کنند ما اصلاح‌طلبیم و بعد سهم‌خواهی می‌کنند، در صورتی که در محدوده‌ی اصلاح‌طلبی حاضر نیستند هیچ هزینه‌ای بپردازند و همیشه با قدرت سازش می‌کنند. به نظر من همه اینها را نمی‌شود حول یک محور جمع کرد و اگر هم بشود، اصلا مطلوب نیست. چون حقیقتا اینها اصلاح‌طلب نیستند. نمی‌شود ما جوری اصلاح‌طلبی را معنا کنیم که شامل حال اقتدارگرایان هم بشود. ما باید حتما تعریف‌مان جوری باشد که هم جامع باشد و هم مانع. یعنی افراد غیراصلاح‌طلب را در جامعه با عنوان اصلاح‌طلب معرفی نکنیم و افراد اصلاح‌طلب از مجموعه‌ی اصلاح‌طلبی خارج نمانند.

شما روی گزینه‌ی عبدالله نوری تاکید کرده‌ و گفته‌اید که چرا اصلاح‌طلبان روی این گزینه کار نمی‌کنند. با توجه به این که تقریبا محرز است که صلاحیت ایشان در صورت کاندیدشدن توسط شورای نگهبان رد خواهد شد، چون سابقه‌ی محکومیت دارند، فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان چه سودی می‌برند اگر گزینه‌ی عبدالله نوری را مطرح بکنند؟

احمد قابل یکی از نواندیشان دینی است که معتقد است اصلاح‌طلبان باید مرزشان را با مدعیان اصلاحات متمایز کنند
احمد قابل یکی از نواندیشان دینی است که معتقد است اصلاح‌طلبان باید مرزشان را با مدعیان اصلاحات متمایز کنند

این که شما می‌فرمایید تقریبا محرز است، همین که می‌گویید تقریبا، یعنی بحث حقوقی روی این مسئله هست. واقعیت امر این است که به لحاظ حقوقی و طبق قوانین موجود کشور اصلا هیچ مستندی برای شورای نگهبان نسبت به رد صلاحیت آقای نوری در خصوص محکومیت سابق‌اش در رابطه با جرائم مطبوعاتی وجود ندارد. اولا جرائم مطبوعاتی از نوعی‌ست که اگر بنا باشد کسی از حقوق اجتماعی محروم بشود، باید حتما در متن حکم‌اش قید بشود که مثلا فلان آدم علاوه براین قدر زندان، به همین مقدار یا بیشتر محکوم به محرومیت از حقوق اجتماعی‌ست. در متن حکم آقای نوری هیچ نامی از این نوع محرومیت برده نشده است. یعنی ایشان فقط محکوم به زندان شده و اصلا محکوم به محرومیت از حقوق اجتماعی نشده است. لذا اصلا مستند قانونی برای رد صلاحیت آقای نوری وجود ندارد. دوستان به لحاظ این که می‌بینند شورای نگهبان و جناح اقتدارگرا به دلائل غیرمستند و غیرحقوقی، تاکنون افراد زیادی را رد صلاحیت کرده‌اند، حتا افرادی که هیچ گونه محکومیتی نداشتند را رد صلاحیت کرده‌اند، می‌گویند با توجه به این سوءسابقه‌ی جناح راست، طبیعتا در خصوص آقای نوری اینها همان مسئله را می‌توانند بهانه کنند. این بهانه هم بهانه‌ای «بنی‌اسراییلی» به اصطلاح ماست و نه به معنای این که حقیقتا بهانه‌ای‌حقوقی‌ست و وجهه‌ی حقوقی دارد. نه! هیچ وجهه حقوقی ندارد. هیچ مستند قانونی برای رد صلاحیت آقای نوری موجود نیست. اگر اصلاح‌طلبان عزم بکنند برای این که تمام حقوق قانونی خودشان را استیفا کنند یا براکثریت حقوق قانونی خودشان ابرام و اصرار داشته باشند، هیچ مستندی برای رد صلاحیت آقای نوری وجود ندارد و قاعدتا نمی‌شود ایشان را رد صلاحیت کرد.

حالا اگر به این توصیه‌ی شما عمل بکنند و آقای نوری را نامزد بکنند و صلاحیت آقای نوری بر فرض رد بشود و اصلاح‌طلبان هیچ نامزد دیگری نداشته باشند، آنوقت کاملا میدان را باخته‌اند. درست است؟

الان مگر چه اتفاقی افتاده است؟ الان کاندیدای اصلی اصلاح‌طلبان میدان را خالی کرده است! دو نفر یا مثلا سه نفر دیگر مانده‌اند. حالا اگر اینها روی گزینه‌ی آقای نوری تامل کردند و ایشان را مطرح کردند، طبیعی قضیه این است که بعد از رد صلاحیت کاندیداشان بر فرض تحقق، اگر نخواهند انتخابات را تحریم کنند، نهایتا این را خواهند گفت که ما این کاندیدامان است و حالا که ایشان رد صلاحیت شده، ما کاندیدا و نامزد نخواهیم داشت. ولی مردم می‌توانند به یک فرد دیگر از باقیمانده‌ها، کسی که به جناح اصلاح‌طلب بیشتر نزدیک است، به او رای بدهند. همین اتفاق امروز قاعدتا باید بیفتد یعنی همین گروهها و احزاب همین کار را انجام بدهند. یعنی حالا که نماینده‌ و نامزد اصلی خودشان را از صحنه خارج می‌بینند، طبیعتا باید به گزینه‌ی اضطراری رای بدهند. یعنی گزینه‌ی اختیاری‌شان خودبه‌خود منتفی شده و کنار رفته است. حالا آنجا هم همین طور است. اگر بیایند بگویند گزینه‌ی اختیاری ما آقای نوری است، اما اگر ایشان رد صلاحیت شد، به هر دلیلی و بر خلاف قانون، ایشان را رد صلاحیت کردند، مردم خودشان مختارند که به هریک از آن گزاره‌های اضطراری اصلاح‌طلبان که باقی می‌مانند رای بدهند. اگر این کار را بکنیم هیچ چیزی را از دست نخواهیم داد،. نهایتا برمی‌گردیم به همین شرایطی که امروز داریم.

و چه چیزی را به دست می‌آورید؟

هیچ. فقط تنها کاری که کرده‌ایم این است که پز دموکراتیک جناح اقتدارگرا که همیشه می‌گوید همه‌ی اصلاح‌طلبان، همه‌ی گروهها و همه‌ی جناح‌ها در انتخابات هستند، این دفعه با آشکارشدن دروغ آنها از بین خواهد رفت. زیرا ما آنجا وقتی که بیانیه بدهیم خواهیم گفت که گزینه‌ی اصلی و اختیاری ما این است، این در حقیقت نشان می‌دهد که آنها اختیار را از ما سلب کرده‌اند تا ما را در شرایط اضطراری قرار بدهند. در شرایط اضطراری هم دیگر آن کسی که رای می‌آورد نمی‌تواند منت به سر مردم و به سر اصلاح‌طلبان بگذارد که بله آقایان رای، رای خود من بود. چون ما پیشاپیش گفته‌ایم که گزینه‌ی ما کس دیگری بوده و شما اگر آمدید و به شما رای داده‌ایم، از سر ناچاری بوده است. در نتیجه او نمی‌تواند بر فرض رای‌آوردن، ادعای رهبری اصلاحات را داشته باشد و بعد هم کاری بکند و آن را به حساب کل اصلاح‌طلبان بگذارد.

ولی آقای قابل، برخی از اصلاح‌طلبان الان دارند روی این مسئله کار می‌کنند و معتقد به این مسئله هستند که اگر کسی رییس جمهور بشود که حساسیت روی او کمتر باشد، بهتر می‌تواند کار بکند و حتا انصراف آقای خاتمی را هم در همین رابطه ارزیابی می‌کنند. با توجه به اینکه حتا روی آقای خاتمی حساسیت خیلی زیاد است، بر فرض که آقای نوری هم صلاحیت‌اش تایید بشود و رییس جمهور بشود، با میزان بالای حساسیتی که روی ایشان هست، اصولا معتقدید که ایشان می‌توانند اصلا کاری از پیش ببرند؟

به نظر من شما باید دو رویکرد را در بین اصلاح‌طلبان به رسمیت بشناسید. یکی رویکرد حداقلی‌ست. بیست سال این مسئله تست شده است و عملا به هیچ نتیجه‌ای منتج نشده است. یک رویکرد هم اصرار روی حداکثر حقوق مردم است. این تاکنون اصلا تست نشده است و تاکنون ما در این مسیر گامی برنداشته‌ایم تا ببینیم واکنش جناح مقابل در برابر آن چیست. اولا ما باید به یاد داشته باشیم که طرف مقابل ما هم مثل ما انسانی‌ست که از بعضی امور واهمه دارد، نقطه ضعف دارد، نسبت به بعضی از چیزها تحفظ دارد. این جور نیست که دستش باز باشد. ما که اینها را قادر مطلق نمی‌دانیم. ما به جز خدای سبحان، هیچ کس را قادر مطلق نمی‌دانیم. آنها هم محدودیت‌هایی دارند و اگر ما براساس قانون و نه بیش از قانون، براساس حقوق خودمان مطالبات را مطرح بکنیم، آن هم به نحوی که عزمی پشت این مطالبه باشد، طرف مقابل مجبور می‌شود خودش را با ما تطبیق دهد. نه این که همیشه وقتی شما در یک مجموعه‌ای قرار می‌گیرید، از اول و پیشاپیش بگویید نودوهشت درصد حق من را تو حق داری اصلا ضایع کنی و نادیده بگیری و سلب کنی، فقط آن دو درصدش را لطف کن به ما بده، طبیعی‌ست که آن فردی که شما بدون دلیل از نودوهشت درصد حق خودتان در مقابلش گذشته‌اید، طمع می‌کند که همان دو درصد را هم به شما ندهد. چیزی که در این بیست سال اتفاق افتاده از این نوع بوده است. یکبار هم بیاییم این طرف را تست کنیم. بگوییم آقا ما صددرصد حق‌مان را می‌خواهیم، تا ببینیم آنها چه حقی دارند و چقدر قدرت دارند که در برابر عزم راسخ ما، برای این که از طرق قانونی حقوق خودمان را استیفا کنیم، بها بپردازند. این را یکبار باید تست کرد و به نظرم می‌آید الان هم شرایط کشور شرایطی نیست که ما دوباره بخواهیم برویم سراغ آن حداقل‌ها. چون اگر ما بخواهیم سراغ آن حداقل‌ها برویم، جامعه‌ای که بخش اعظم‌اش الان از انتخابات قهر کرده و چیزی حدود ۱۸ میلیون پای صندوق رای نمی‌آید، اگر بیشتر نشود کمتر نخواهد بود، اینها بدون این که عزم راسخی برای احقاق حقوق خودشان ببینند، حاضر نیستند پای صندوق بروند. پس باید کسانی بیایند و این مطالبه را همان جوری که قانون گفته، طلب کنند. ما در متن قانون اساسی داریم که رییس جمهور باید قسم یاد کند که از حقوق ملت دفاع کند. این قسم غیر از این که وظیفه‌ا‌ی قانونی‌ست و اساس قانون به عهده‌ی او می‌گذارد، یک وظیفه‌ی شرعی هم برای او درست می‌کند. چون کسی که رییس جمهور می‌شود، رییس جمهور هفتاد میلیون جمعیت ایران خواهد شد، حتا آنهایی که به او رای نداده‌اند. وقتی کسی در برابر اینهمه آدم تعهد دارد، در برابر هزار نفر که نهایتا در جناح اقتدارگرا این طرف و آن طرف شاغل هستند و می‌خواهند برای او مزاحمت درست کنند، حق ندارد کوچکترین قدمی عقب بگذارد. چون در برابرش آن همه تعهد دارد و این تعهدات یک امانت در اختیار اوست. مگر می‌شود بخاطر این که کسی می‌آید ما را تهدید می‌کند، ما امانت دیگری را به او واگذار کنیم؟ بله، اگر در شرایطی قرار گرفتیم که دیگر هیچ راهی وجود نداشت، در پیش خدا و در پیش عقلمان معذور بودیم، آنجا معذوریم. اما ما هیچ وقت این را تست نکرده‌ایم و فکر می‌کنم اینهمه پررویی و اینهمه تجاوزی که در طول این مدت از جانب جناح رقیب علیه اصلاح‌طلبان اعمال شده است، یک بخش‌اش بخاطر سستی خود اصلاح‌طلبان و خود مردم برای گرفتن حق‌شان بوده است. اگر مردم و اصلاح‌طلبان عزم جزم کنند برای این که این دفعه تمام و کمال حقشان را استیفا کنند، طرف مقابل وادار به عقب‌نشینی خواهد شد. راهکارهای قانونی متعددی در متن قانون وجود دارد که می‌شود از آنها استفاده کرد و طرف مقابل را وادار به عقب‌نشینی کرد.

پرش از قسمت در همین زمینه