1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ادبيات فارسى در غربت، بخش اول

الهه خوشنام۱۳۸۳ آبان ۲۶, سه‌شنبه

از اين هفته برنامه ی تازه ای را در بخش فرهنگی به شما عرضه می کنيم. اين برنامه زير عنوان »ادبيات فارسی در غربت« به بررسی شعر و داستان در تبعيد در ۲۵ سال اخير می پردازد و درباره ی آن با صاحب نظران به گفتگو می نشيند.

https://p.dw.com/p/A6IQ

تبعید و مهاجرت هيچگاه پديده ای نوين در جهان نبوده است. از آغاز خلقت بشر و از زمان رانده شدن آدم و حوا از بهشت برين به زمين زيرين، تبعيد وجود داشته است. تبعيد اما، انواع گوناگون دارد. تبعيد ذهنی که گاه انسان می تواند در وطن خود نيز گرفتار آن شود. تبعيد دينی که در تاريخ به صور گوناگون وجود داشته است. وجود مذاهب گوناگون و درگيری های تاريخی و استقرار حکومتی مذهبی و جايگزين شدن آيينی بجای آيين ديگر، همه سبب تبعيد دينی شده اند. تبعيد سياسی نيز برخلاف تصور بسياری از ما زائيده ی قرن بيستم و بيست و يکم نيست. نخستين تبعيدی سياسی، »سينوهه«، ۲۰۰۰ سال پيش از ميلاد گفته است: »اقدام به تبعيد بر قلب و ذهن من نوشته نشده بود. من خودم را از خاکی که رويش ايستاده بودم، بزور کندم.«

اگر ۲۰۰۰ سال پيش از ميلاد اين تنها سينوهه بود که خود را بزور از خاک خويش کند، امروز تعداد آوراگان و تبعيديان جهان در ۵۰ سال گذشته بين ۶۰ تا ۱۰۰ ميليون برآورد می شود. در ميهن خود ما نيز تبعيد سابقه ای بس دراز دارد. هجوم اعراب به سرزمين ما، حمله ی مغول و روی کار آمدن سلسله ی صفويه که منجر به بزرگترين موج تبعيد سياسی در تاريخ ايران شد. در همان دوران صفويه شاعر تبعيدی به هند سروده است: روم به هند/ دلم زين جهان بسی تنگ است/ علاج درد دلم بوی صندلی رنگ است/ ميا به هند، برو با خدای خويش بساز/ به هرکجا که روی آسمان همين رنگ است.

اينکه آسمان، آيا در همه جا يکرنگ است و يا گاه ابری و خاکستری و شايد هم آبی تر از آبی و نيلگون رنگ، پرسشی ست که بهرحال مهاجرين پاسخگوی آن هستند. مهاجرت گروهی اما در درازمدت مجموعه ای از کنش ها و واکنش ها را سبب می شود که ويژگيهايی برای مهاجرين بوجود می آورند. همين ويژگيهاست که در ادبيات بازتاب می يابد و ادبياتی از نوع ديگر پديد می آورد. از آنجا که محيط تازه، زبان بيگانه، فرار از خانه، موقعيت از دست رفته، امکان بازنگری سياسی، رويارويی با علم و تکنولوژی مدرن در کشور ميزبان همه بر جسم و روح تبعيدی تاثيرگذار است، ادبيات آن نيز جدا از ادبيات درون به نگاهی ويژه نياز دارد که بهرحال شاخه ای جدانشدنی از ادبيات ميهن ماست.

از دکتر صدرالدين الهی، روزنامه نگار مقيم آمریکا، پرسيديم، آیا ادبيات در تبعيد سبب شکوفاترشدن ادبيات ايران شده است يا تنها می توان بعنوان کوششی کم اهميت به آن نگريست؟

»اين شاخه ای ست که در ادبيات جديد ما پيدا شده است و بايد به آن توجه خاص کرد. حالا به چه دليل؟ دليلش اين است که اين قصه ها، شعرها و رمانهايی که در خارج نوشته می شود، در حقيقت بازتاب روحيه ی ايرانيانی ست که دور از وطن بسر می برند و بتدریج همين که سالها می گذرد، می بينيم که آن حال غم ياد و ياد گذشته و غيره از اين قصه ها و شعرها دور می شود و به حقيقت زمينی زندگی ايرانيان خارج از وطن در هر کجای دنيا که هستند، نزديک می شود. اين نکته ای ست قابل توجه.«

مهشيد اميرشاهی، نويسنده ی ايرانی مقيم فرانسه، در اين مورد می گويد:

»اگر برخورداری از آزادی، از مشخصات ادبيات در تبعيد باشد که من تصور می کنم بايد باشد، حتما اين نوع ادبيات کم اهميت نيست و حتما هم به شکوفايی نظم و نثر ما کمک می کند. بعنوان مثال در دوران صفويه كه جز به مرثيه خوانی و مداحی از ائمه توجهی نمی شد، شاعران ما به هندوستان کوچ کردند، سبک هندی را بوجود آوردند تا از عشق و عاشقی و دلبر و زلفش حرف بزنند.

هفته ی ديگر با دست اندرکاران ادبيات فارسی در غربت به گفتگو خواهيم نشست.

الهه خوشنام

ادبيات فارسى در غربت، بخش اول

از اين هفته برنامه ی تازه ای را در بخش فرهنگی به شما عرضه می کنيم. اين برنامه زير عنوان »ادبيات فارسی در غربت« به بررسی شعر و داستان در تبعيد در ۲۵ سال اخير می پردازد و درباره ی آن با صاحب نظران به گفتگو می نشيند. من الهه خوشنام تهيه و تنظيم اجرای اين برنامه را بر عهده دارم.

تبعید و مهاجرت هيچگاه پديده ای نوين در جهان نبوده است. از آغاز خلقت بشر و از زمان رانده شدن آدم و حوا از بهشت برين به زمين زيرين، تبعيد وجود داشته است. تبعيد اما، انواع گوناگون دارد. تبعيد ذهنی که گاه انسان می تواند در وطن خود نيز گرفتار آن شود. تبعيد دينی که در تاريخ به صور گوناگون وجود داشته است. وجود مذاهب گوناگون و درگيری های تاريخی و استقرار حکومتی مذهبی و جايگزين شدن آيينی بجای آيين ديگر، همه سبب تبعيد دينی شده اند. تبعيد سياسی نيز برخلاف تصور بسياری از ما زائيده ی قرن بيستم و بيست و يکم نيست. نخستين تبعيدی سياسی، »سينوهه«، ۲۰۰۰ سال پيش از ميلاد گفته است: »اقدام به تبعيد بر قلب و ذهن من نوشته نشده بود. من خودم را از خاکی که رويش ايستاده بودم، بزور کندم.«

اگر ۲۰۰۰ سال پيش از ميلاد اين تنها سينوهه بود که خود را بزور از خاک خويش کند، امروز تعداد آوراگان و تبعيديان جهان در ۵۰ سال گذشته بين ۶۰ تا ۱۰۰ ميليون برآورد می شود. در ميهن خود ما نيز تبعيد سابقه ای بس دراز دارد. هجوم اعراب به سرزمين ما، حمله ی مغول و روی کار آمدن سلسله ی صفويه که منجر به بزرگترين موج تبعيد سياسی در تاريخ ايران شد. در همان دوران صفويه شاعر تبعيدی به هند سروده است: روم به هند/ دلم زين جهان بسی تنگ است/ علاج درد دلم بوی صندلی رنگ است/ ميا به هند، برو با خدای خويش بساز/ به هرکجا که روی آسمان همين رنگ است.

اينکه آسمان، آيا در همه جا يکرنگ است و يا گاه ابری و خاکستری و شايد هم آبی تر از آبی و نيلگون رنگ، پرسشی ست که بهرحال مهاجرين پاسخگوی آن هستند. مهاجرت گروهی اما در درازمدت مجموعه ای از کنش ها و واکنش ها را سبب می شود که ويژگيهايی برای مهاجرين بوجود می آورند. همين ويژگيهاست که در ادبيات بازتاب می يابد و ادبياتی از نوع ديگر پديد می آورد. از آنجا که محيط تازه، زبان بيگانه، فرار از خانه، موقعيت از دست رفته، امکان بازنگری سياسی، رويارويی با علم و تکنولوژی مدرن در کشور ميزبان همه بر جسم و روح تبعيدی تاثيرگذار است، ادبيات آن نيز جدا از ادبيات درون به نگاهی ويژه نياز دارد که بهرحال شاخه ای جدانشدنی از ادبيات ميهن ماست.

از دکتر صدرالدين الهی، روزنامه نگار مقيم آمریکا، پرسيديم، آیا ادبيات در تبعيد سبب شکوفاترشدن ادبيات ايران شده است يا تنها می توان بعنوان کوششی کم اهميت به آن نگريست؟

»اين شاخه ای ست که در ادبيات جديد ما پيدا شده است و بايد به آن توجه خاص کرد. حالا به چه دليل؟ دليلش اين است که اين قصه ها، شعرها و رمانهايی که در خارج نوشته می شود، در حقيقت بازتاب روحيه ی ايرانيانی ست که دور از وطن بسر می برند و بتدریج همين که سالها می گذرد، می بينيم که آن حال غم ياد و ياد گذشته و غيره از اين قصه ها و شعرها دور می شود و به حقيقت زمينی زندگی ايرانيان خارج از وطن در هر کجای دنيا که هستند، نزديک می شود. اين نکته ای ست قابل توجه.«

مهشيد اميرشاهی، نويسنده ی ايرانی مقيم فرانسه، در اين مورد می گويد:

»اگر برخورداری از آزادی، از مشخصات ادبيات در تبعيد باشد که من تصور می کنم بايد باشد، حتما اين نوع ادبيات کم اهميت نيست و حتما هم به شکوفايی نظم و نثر ما کمک می کند. بعنوان مثال در دوران صفويه كه جز به مرثيه خوانی و مداحی از ائمه توجهی نمی شد، شاعران ما به هندوستان کوچ کردند، سبک هندی را بوجود آوردند تا از عشق و عاشقی و دلبر و زلفش حرف بزنند.