1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

از رنجش‌های روزمره تا جنون مرگبار

۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

به‌دنبال حمله‌ی جنون‌آمیز دانش‌‌آموزی ۱۷ ساله به مدرسه‌ای در وینندن و کشته شدن ۱۶ نفر، افکار عمومی آلمان در پی مبارزه با چنین اقداماتی هستند. راهکارها از بستن چنین مدارسی تا سختگیری در حمل اسلحه را در برمی‌گیرند.

https://p.dw.com/p/HDL1
وینندن - به یاد قربانیان
وینندن - به یاد قربانیانعکس: AP

روز چهارشنبه ۱۱ مارس (۲۱ اسفند) تیم. ک، دانش‌آموز ۱۷ ساله، در مدرسه‌ای در ایالت بادن وورتمبرگ آلمان، ۱۵ نفر را با شلیک گلوله و ضمن فرار خود از معرکه، از پای درآورد. از جمله قربانیان این حادثه ۹ نفر از دانش‌آموزان ۱۶تا ۱۷ساله‌ی مدرسه‌ای در وینندن و ۳ نفر از معلمان بودند. این دانش‌آموز پس از محاصره‌ی پلیس دست به خودکشی زد. رسانه‌ها و افکار عمومی آلمان با بهتزدگی این رویداد را دنبال می‌کنند.

در این میان دیدگاه‌های گوناگونی برای پیشگری از چنین حادثه‌هایی مطرح می‌شوند. فرانک روبرتس، مدیر موسسه‌‌ی‌پیشگیری از خشونت و جرم‌شناسی کاربردی در برلین‌، بر این باور است که در مورد چنین دانش‌آموزانی یکی از علت‌های گزینش مدرسه برای انتقام، آسیب‌دیدگی، رنجش‌های گوناگون و رفع احساس کمبود نظارت در مدرسه است. به‌گزارش روزنامه‌ی زوددویچه تسایتونگ برای بررسی دقیق‌تر این پدیده، ضمن‌پژوهشی، وضعیت چنین سو‎ء قصدهایی در مدرسه‌های سراسر جهان تا پایان سال ۲۰۰۶ بررسی شده است. براساس این پژوهش حمله‌ی مسلحانه‌ی دانش‌آموزان به مدرسه نخستین بار در سال ۱۹۷۴ رخ داده‌، اما از سال ۱۹۹۹ شمار آن به‌شدت افزایش یافته است.

در ۱۰ سال گذشته ۹۹ مورد حمله‌ی مسلحانه‌ی دانش آموزان به مدرسه در سراسر جهان گزارش شده که ۷۴ مورد آن در آمریکا، ۶ مورد آن در کانادا و از سال ۱۹۹۹ - یعنی ۲۵ سال پس از بروز این پدیده در کشورهای یاد شده- ۶ مورد نیز در آلمان به‌وقوع پیوسته است. میانگین سن مجرمان تاکنون ۱۶ سال بوده است و در مجموع تنها ۴ تن از آنان دختر بوده‌اند. این قاعده‌ی جنسیتی، نه تنها برای پدیده‌ی " تیراندازی در مدرسه"؛ بلکه در مورد سایر موارد بزهکاری‌های خشونت‌آمیز نیز مصداق دارد.

در ۱۰ سال گذشته گرایش شدیدی به حمل اسلحه در میان نوجوانان مدرسه‌ای آمریکا و اروپا به‌چشم می‌خورد که نشان‌دهنده‌ی گرایش به ابراز قدرت و برتری به دیگران است.
در ۱۰ سال گذشته گرایش شدیدی به حمل اسلحه در میان نوجوانان مدرسه‌ای آمریکا و اروپا به‌چشم می‌خورد که نشان‌دهنده‌ی گرایش به ابراز قدرت و برتری به دیگران است.

در ۸۷ درصد چنین سوء قصدهایی، اسلحه‌ی گرم به‌کار رفته است. البته سلاح‌های سرد و مواد انفجاری نیز همواره مورد توجه بوده‌اند. در ۱۰ سال گذشته گرایش شدیدی به حمل اسلحه در میان نوجوانان مدرسه‌ای آمریکا و اروپا به‌چشم می‌خورد که نشان‌دهنده‌ی گرایش به ابراز قدرت و برتری به دیگران است. چنین نوجوانانی قصد دارند توانایی خود را در کنترل دیگران به ‌همه نشان دهند.

نشانه‌های جنون آنی و مقابله با آن

تیراندازی در مدرسه‌ها، در ۷۵ درصد موارد با دستگیری و در ۲۵ درصد موارد با خودکشی مجرم پایان می‌یابد. البته در ۱۰ سال گذشته میزان خودکشی‌ها پس از تیراندازی در مدرسه افزایش یافته است. این رفتار کنایه از تسلیم نشدن به روند کیفری و تعقیب قضایی است؛ زیرا از دید مجرمان جنبه‌ی نمادین موضوع با دستگیری آنها آسیب می‌بیند.

میان پرونده‌های تیراندازی در مدرسه شباهت‌هایی نیز دیده می‌شود: مجرمان براساس الگوهای پیشین در سایر تیراندازی‌های دانش‌آموزان عمل می‌کنند. برای نمونه آنها لباس و اسلحه‌‌های خود را شبیه یکدیگر انتخاب می‌کنند و حالت‌های هشداری آنها با اسلحه در اینترنت به‌یکدیگر شبیه‌اند. در بسیاری از موارد حادثه ناگهانی رخ نمی‌دهد و پیش‌زمینه‌ی شخصی و مرحله‌ی تأمل درباره‌ی چگونگی حمله به مدرسه مشهود است. از جمله راهکارهای پیشنهادی جرم‌شناسان شناسایی دانش‌آموزانی است که زمینه‌ی مناسبی برای خشونت‌هایی از این دست دارند. البته این روش از دید پلیس و روان‌شناسان مثبت است، اما مدرسه‌ها در اجرای آن اشتیاق چندانی نشان نداده‌اند؛ هر چند که تاکنون در این مورد آسیب‌های بسیاری را نیز متحمل شده‌اند.

تشخیص به‌موقع نشانه‌های بروز خشونت اهمیت بسیاری دارد. باید برای نوجوانان آسیب‌دیده که پیش‌زمینه‌ی رفتار خشونت‌بار را دارند، توضیح داده شود؛ که مشکلات ظاهراَ غیرقابل حل آنها در مدرسه و محیط درسی قابل رفع است. آنها باید احساس کنند که بزرگ‌ترها از آنها حمایت می‌کنند و در کنار آنها هستند.

به‌گزارش اشپیگل آنلاین، خانم آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان از حزب دموکرا ت مسیحی (CDU) پس از این حادثه‌خواستار سختگیری‌های بیشتر در قانون حمل اسلحه و در مورد دارندگان سلاح شد. این پیشنهاد در میان سایر احزاب سیاسی آلمان، از جمله حزب سبزها با همراهی روبرو شده است.

با وجود تمام تحلیل‌ها و پژوهش‌ها در پرونده‌هایی از این دست، آمار و ارقام هرگز میزان رنجی را که خانواده‌ها و آشنایان قربانیان متحمل می‌شوند، نشان نمی‌دهند. در چنین حادثه‌هایی شوک روانی دامنگیر کسانی می‌شود که مستقیم یا غیرمستقیم با حادثه در ارتباط بوده‌اند. همکلاسی‌ها، مسئولان مدرسه، آشنایان و بستگان قربانیان همگی در چنین حادثه‌ای شوکی روانی را تجربه می‌کنند و برخی از آنها تمام عمر گرفتار آن می‌مانند.