1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

استراتژی "حفظ وضع موجود"، عامل شکاف در صفوف اصلاح‌طلبان

۱۳۹۷ خرداد ۲۴, پنجشنبه

نامه اخیر صد اصلاح‌طلب به محمد خاتمی، نشانگر بحرانی جدی در جبهه موسوم به اصلاحات است. به نظر می‌رسد که انتقاد آنان به "بوروکرات‌ها و محافظه‌کاران" در درجه اول متوجه محمدرضا عارف، رئیس شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان باشد.

https://p.dw.com/p/2zZ88
به نظر می‌رسد که انتقاد اصلاح‌طلبان در نامه اخیرشان به خاتمی، در درجه اول متوجه محمدرضا عارف باشد
محمد خاتمی (چپ) و محمدرضا عارف (وسط) عکس از آرشیوعکس: khatami.ir

نامه دو روز پیش صد تن از فعالان اصلاح‌طلب به محمد خاتمی، با مضمون انتقاد از قدرت‌گیری "بوروکرات‌ها و محافظه‌کاران" در شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان، لزوم تغییر ترکیب این شورا و تشکیل "نهاد ملی اصلاحات" با هدف "اصلاح اصلاحات"، گرچه از سوی برخی ناظران همچون پیامی نه چندان جسورانه ارزیابی شد، اما تصویری دقیق‌تر از وضعیت کنونی جبهه اصلاحات را به نمایش گذاشت و اختلافات درونی آنها را بیش از پیش برملا کرد.

نویسندگان این نامه تصریح کرده‌اند که ۲۱ سال پس از تولد جریان موسوم به اصلاحات، این جریان "از هر سو در تنگنا و فشار قرار گرفته" و این امر در کنار "ناکارامدی‌های درونی جریان اصلاحات" باعث ایجاد این تصور شده که "اصلاحات دیگر توان ایجاد تغییر در زیست اجتماعی" مردم را ندارد، پس باید "در جستجوی راه‌های دیگری برای تغییر بود.

اصلاح‌طلبان ایران به‌خصوص پس از تظاهرات خیابانی دی‌ماه گذشته و قرار گرفتن عملی برخی از چهره‌های شاخص‌شان در برابر حرکت‌های اعتراضی، با بحرانی هویتی روبه‌رو شده‌اند. آنها که پس از سرکوب دگراندیشان سکولار، به‌ویژه پس از سال‌های وحشت قتل‌های سیاسی موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای، برای سال‌ها به تنها گفتمان قابل تحمل برای حکومت تبدیل شده بودند، با اعتراضات دی‌ماه غافلگیر شده و با شعار "اصلاح‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" مواجه شدند.

کارنامه روحانی و "عبور از اصلاحات"

ایستادن تمام‌قد اصلاح‌طلبان در دفاع از دولت روحانی و گفتمان "اعتدال" نیز با توجه به شرایط وخیم اقتصادی از یک‌سو و تداوم نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی در ایران از سوی دیگر، راه را برای بحث "عبور از اصلاحات" بازتر کرد.

از طرف دیگر، صدای اصلی در مخالفت با نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی در مجلس ایران در سال‌های اخیر، نه از آن مجموعه‌ای به نام "فراکسیون امید" به عنوان وزنه‌ای سنگین در پارلمان، بلکه عمدتا از آن چهره‌هایی "تکرو" مانند محمود صادقی و علی مطهری بوده است.

کارنامه ناموفق دولت‌های یازدهم و دوازدهم در کنار ناکارامدی فراکسیون اصلاح‌طلبان در مجلس، در خصوص "رفع حصر" و در دیگر حوزه‌های حقوق بشری نیز از دیگر نکاتی است که بدنه اصلاح‌طلبان را با چالش آینده ناروشن اصلاحات مواجه کرده است.

در این میان، می‌توان از متن نامه اخیر صد فعال عمدتا جوان اصلاح‌طلب استخراج کرد که "فقدان سازمانی پویا" در حال حاضر "مهم‌ترین نقطه ضعف اصلاح‌طلبان" است و با وجود آنکه شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان "دچار ضعف‌ها و نقایص جدی است"، اراده‌ای هم برای رفع این ضعف‌ها دیده نمی‌شود و "بوروکرات‌ها و محافظه‌کاران" جریان اصلاحات "دست بالا را در مناسبات درونی" این جبهه پیدا کرده‌اند.

نویسندگان نامه به خاتمی، همچنین "نشانه‌هایی از فساد و خویشاوندسالاری" را نیز در "گونه‌ای از اصلاح‌طلبی" در حال رشد می‌بینند که "بوروکرات‌ها و محافظه‌کاران" حاضر در صفوف آن "بیش از آنکه مطالبه تغییر داشته باشند در پی حفظ وضع موجود و موقعیت خود هستند".

صد فعال اصلاح‌طلب به همین دلیل، خواست حرکت به سوی "نهادمحوری" به جای "فردمحوری" را با خاتمی در میان می‌گذارند و از او می‌خواهند که با به کارگیری "چهره‌های ملی و امتحان پس داده"، زمینه تشکیل "نهاد ملی اصلاحات" را فراهم آورد و بدین‌ترتیب از "سهم‌خواهی افرادی که محدودیت‌های ایجادشده برای چهره‌های مقاوم و شاخص اصلاح‌طلب را به عاملی برای دوپینگ سیاسی خود بدل کرده‌اند" جلوگیری کند.

"استخوان" عارف در "گلوی اصلاح‌طلبان"

این اصلاح‌طلبان اما که عموما از طیف جوانان این جریان هستند، می‌خواهند کماکان از طریق "گفتمان اصلاحات" به ایده "تغییر وضع موجود" پایبند بمانند.

اما منظور آنان وقتی که از "دوپینگ سیاسی" برخی "افراد" با تکیه بر خلأ حضور چهره‌های "مقاوم و شاخص" حرف می‌زنند، چیست؟ آنان از دست چه "کسی" به محمد خاتمی پناه برده‌اند؟

نویسندگان نامه به خاتمی تنها در یک‌جا اشاره‌ای نیمه‌مشخص به "برنامه ریزی برخی افراد برای آینده سیاسی خود و انتخابات آتی از طریق تبدیل این نهاد به یک ستاد انتخاباتی" می‌کنند که به گفته آنان، از آن بوی "سوءاستفاده از موقعیت سیاسی" به مشام می‌رسد.

به نظر می‌رسد که اشاره آنها در درجه اول به محمدرضا عارف، رئیس شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان و رئیس فراکسیون امید در مجلس شورای اسلامی، باشد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

آرمان امیری، روزنامه‌نگار، پیش از انتشار نامه صد فعال اصلاح‌طلب به خاتمی، در کانال تلگرامی "مجمع دیوانگان" از جمله نوشت: «آنچه احمدی‌نژاد با رهبری کرد را همه می‌دانیم؛ اما آنچه را که احتمالا بسیاری نمی‌دانند، معامله مشابهی است که محمدرضا عارف با شخص سیدمحمد خاتمی کرد».

این روزنامه‌نگار در ادامه با اشاره به اینکه عارف در انتخابات ۹۲ "بیشترین مقاومت" را در کناره‌گیری به سود روحانی کرده و در نهایت هم بدون نام بردن از روحانی از کارزار انتخاباتی کنار کشیده است، از محمدرضا عارف به عنوان "استخوانی در گلوی اصلاح‌طلبان" نام برده و می‌نویسد: «حتی سرلیستی فهرست امید هم به فروکش کردن شهوت عارف به قدرت نینجامید تا او همچنان به دنبال سهم بیشتر و البته سودای ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ باشد».

آرمان امیری نوشته است که عارف در حال "تزریق نیروهای جدید به ترکیب شورای عالی" سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان است؛ نیروهایی به گفته او «بسیار جوان که بجز وابستگی به شخص خودش هیچ کارنامه سیاسی دیگری ندارند. در واقع، درست همان زمان که بخش‌های به ظاهر رادیکال‌تر اصلاح‌طلبان مدعی ضرورت شفاف‌سازی شورای عالی و "اصلاح اصلاحات" هستند، این شخص عارف است که عملا دارد وزنه خودش را تقویت می‌کند».

این روزنامه‌نگار حتی به "خبرهای پراکنده‌ای" اشاره می‌کند که بر مبنای آن محمدرضا عارف «مستقیما به سیدمحمد خاتمی هم پرخاش کرده که اگر تغییرات باب میل‌اش نباشد، از شورا کناره می‌گیرد و با تشکیل یک حزب مستقل، "شورا را زیر ضرب امنیتی" می‌فرستد».

آقای امیری البته معتقد است که "رقبا و آلترناتیوهای عارف هم دست‌کمی از خود او ندارند" و «تقریبا تمامی احزاب رسمی اصلاح‌طلب و البته اعضای فعال در شورای عالی سیاست‌گذاری با استراتژی معروف "فشار از پایین، چانه‌زنی در بالا" مرزبندی شدید دارند». از نظر این روزنامه‌نگار، استراتژی آنان ضرورت حفظ "آرامش در پایین" است.

او در عین حال از "گرایش سومی" در میان اصلاح‌طلبان سخن می‌گوید که به "چهره‌هایی موجه اما مستقل و پراکنده" متکی است؛ گرایشی که طبق ارزیابی نویسنده البته "هیچ نفوذ قابل ذکری در شورای عالی اصلاح‌طلبان ندارد"، اما همچنان به استراتژی "فشار از پایین" معتقدند.

آرمان امیری با توجه این وضعیت بعید نمی‌داند که "گرایش سوم" ناچار به جدا کردن کامل حساب خود از گرایش‌های محافظه‌کارانه موجود در جریان اصلاحات و چه بسا فاصله گرفتن اجباری از عنوان "اصلاح‌طلبی" شود.

"سرنوشت محتوم" بازنشستگی سیاسی

ساسان آقایی، روزنامه‌نگار دیگری که به وضعیت کنونی جریان اصلاح‌طلبی پرداخته، در یک رشته توییت، اصلاح‌طلبان را "جزیی و حتا بلندترین بلندگوی بیرونی "حفظ وضع موجود" معرفی کرده است. از نظر او، "مرزبندی" اصلاح‌طلبان با دیگر مدافعان وضع موجود "تنها" در این است که این وضع "چگونه باید حفظ شود تا دوام بیشتری یابد".

آقایی با اشاره به "هراس" اصلاح‌طلبان از گرفتاری‌شان در "بن‌بست سیاسی" کنونی، نوشته است که دیگر مرزهای گذشته آنان با رقبای محافظه‌کارشان از میان رفته و «الگویی که آن‌ها برای حفظ وضع موجود پیشنهاد می‌دهند، به شکل کارآمدتری از سوی چهره‌هایی معتمدتر در حاکمیت مانند ناطق نوری و علی لاریجانی عملیاتی می‌شود که کمابیش الگوی "روحانی" شدن را دنبال می‌کنند».

این روزنامه‌نگار تأکید می‌کند که "حیات سیاسی" اصلاح‌طلبان با "تبدیل" شدن آنان به "هواداران استمرار وضع موجود" به خطر افتاده و با تداوم چنین وضعی "بازنشستگی سیاسی و دائمی" آنان "تنها سرنوشت" متصور برایشان خواهد بود.

در این میان برخی چهره‌های اصلاح‌طلب نیز از جدیت اوضاع و لزوم توجه به "پیام جمعی" اصلاح‌طلبان جوان سخن گفته‌اند. محمد کیانوش‌راد، نماینده اصلاح‌طلب مجلس ششم، یک روز پس از انتشار نامه صد فعال اصلاح‌طلب به محمد خاتمی، با اشاره به جدی بودن "خطر استحاله جریان اصلاحات"، خواستار فراگیرتر شدن این جبهه، حضور شخصیت‌های ملی در آن، "دوری از زد و بندها" و مبارزه با "آفت نقش ثروت در تعیین سیاست‌ها و حمایت‌ها و انتخاب‌ها" به عنوان "یگانه راه گسترش و تعمیق جبهه فعلی اصلاح‌طلبان" شذده است.

آرمان امیری، نویسنده کانال "مجمع دیوانگان"، تحلیل خود زیر عنوان "در اردوگاه اصلاح‌طلبان چه خبر است" را با این جملات به پایان می‌برد: «آشفته‌بازار پیچیده‌ای که گوشه‌ای از آن تصویر شد در شرایطی به وجود آمده که اوضاع کلی کشور با سرعتی خیره‌کننده رو به وخامت و حتی سقوط گذاشته است. در چنین شرایطی، جریاناتی که حتی از پس جدال‌های داخلی خود نیز بر نمی‌آیند، بعید است که بتوانند مدعی اصلاح کل مملکت شوند. قول معروفی است که می‌گوید: "بزرگترین رهبر انقلاب ۵۷ خود شخص شاه بود". بعید نیست که آیندگان نیز یکی از عامل فروپاشی نظام و ای بسا کل کشور را همین جریاناتی قلمداد کنند که با ناکاردانی، فرصت‌سوزی و حتی فساد خود، اکثر بدنه وفادار به اصلاحات را هم به ناامیدی کشاندند».

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر