1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اسفندگان، روز زن ایران باستان

مصاحبه‌گر، فریبا والیات۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه

در ایران باستان، روز اسفند از ماه اسفند یعنی پنجم اسفندماه، روز زن و روز سپاسگزاری مردان از زنان بود. دویچه‌وله در این رابطه با دکتر شاهین سپنتا، مسئول بخش جشن‌های ملی بنیاد جهانی میراث پاسارگاد، گفت‌و‌گو کرده است.

https://p.dw.com/p/Gzea
عکس گرافیکی از زن ایرانی
عکس گرافیکی از زن ایرانیعکس: Roozna

جشن سپندارمذگان یا اسفندگان روز نکوداشت زن ایران کهن بوده است. سپندارمذ یکی از امشاسپندان جاودانی مؤنث است. او را مظهر پاکی و فروتنی، محبت، خلوص و عشق اهورامزدا می‌دانستند و بر این عقیده بودند که سپندارمذ در عالم مادی نگهبانی زمین و زنان نیک را برعهده دارد.

دکتر سپنتا، در فرهنگ ایران باستان هر روز اسمی داشت. روز پنجم هر ماه به نام روز زمین و زن معروف بود. به نظر شما زمین و زن چه وجه مشترکی دارند که هر دو را برای روز پنجم در نظر گرفتند؟

پنجمین روز هر ماه و دوازدهمین ماه هر سال به نام یک امشاسپند گرامی نام‌گذاری شده بود که آن را سپنتا آرمئیتی می‌نامند که از دو بخش سپنته و آرمئیتی تشکیل شده که بخش اول یعنی ورجاوند و بخش دوم به معنی فداکاری و سازگاری و بردباری و فروتنی است. این امشاسپندبانو در گات‌ها یا سروده‌های زرتشت از فروزه‌های اهورامزدا به حساب می‌‌آید که زمین را سرسبزی می‌بخشد. اما در اوستای نو این امشاسپندبانو در جهان معنوی نماد دوستداری و فروتنی و بردباری اهورامزدا و در جهان مادی نماد پاسداری از زمین و سرسبزی و باروری آن هست.

باز هم در فرهنگ ایران باستان روز اسفند از ماه اسفند یعنی پنجم اسفند به اسفندگان و روز زن معروف بود. ممکن است در مورد پیشینه‌ی تاریخی اسفندگان و روز زن در ایران توضیح بدهید؟

در ایران باستان هر گاه که نام روز و نام ماه با هم یکی می‌شد، در آن روز جشنی برگزار می‌شد که به آن جشن‌های ماهیانه می‌گفتند، مثل مهرگان، بهمن‌گان و اسفندگان. در پنجمین روز از دوازدهمین ماه سال جشن اسفندگان برگزار می‌شد که این جشن ویژه‌ی زن و زمین بود. به همان خاطری که عرض کردم نماد دوستداری و بردباری و فروتنی اهورامزدا در این جهان بود و همچنین نماد پاسداری و سرسبزی و باروری زمین و چون این صفات را در زن و همچنین در زمین به عنوان مهد و پرورشگاه همه‌ی هستی و موجودات زنده می‌دیدند این روز و جشن را روز زن و زمین نام‌گذاری کرده بودند.

بعضی‌ها ‌۲۹ بهمن‌ماه را برابر با جشن اسفندگان می‌دانند، به چه دلیل؟

این انتخاب که روز بیست و نهم بهمن را روز جشن اسفندگان انتخاب کردند به این خاطر هست که از گاه‌شماری استفاده می‌کنند که در آن ۱۲ ماه سی‌روزه داریم. ولی در گاه‌شماری رسمی فعلی ما دارای ماه‌های ۳۱ روزه‌، ۳۰ روزه ‌و ۲۹ روزه هستیم و اگر بخواهیم پنجم اسفند را از تقویم فعلی و آن گاه‌شماری که برخی از هم‌وطنانمان استفاده می‌کنند تطبیق بدهیم جشن اسفندگان بر مبنای آن گاه‌شماری در بیست و نهم بهمن‌ماه و بر مبنای گاه‌شماری رسمی در پنجم اسفند خواهد بود.

روز زن ایران باستان بعد از چهاردهم فوریه یعنی روز ولنتاین واقع شده. به نظر شما آیا دلیلی برای نزدیکی این دو روز به یکدیگر وجود دارد؟

دکتر شاهین سپنتا، مسئول بخش جشن‌های ملی بنیاد جهانی میراث پاسارگاد
دکتر شاهین سپنتا، مسئول بخش جشن‌های ملی بنیاد جهانی میراث پاسارگادعکس: DW

از دیدگاه من نزدیکی زمانی جشن ولنتاین با اسفندگان نمی‌تواند دلیل کافی برای این باشد که یکی را میراث‌دار دیگری بدانیم یا این تصور را داشته باشیم که هر دو هم‌ریشه هستند.

در سال‌های اخیر برخی سعی کردند بگویند که روز ولنتاین در واقع از فرهنگ ایران سرچشمه گرفته و در حقیقت همان اسفندگان ما است. آیا این ادعا پایه‌ی درست و تاریخی دارد؟

این دیدگاه بیشتر به خاطر این نگرانی مطرح می‌شود که ولنتاین رفته‌رفته دارد بین جوانان ایرانی به عنوان یک پدیده‌ی غربی رواج پیدا می‌کند و ممکن است، فرهنگ و کیش ما را مورد تهاجم قرار دهد. بر مبنای این تصور دوستانی هستند که پیشنهاد می‌کنند که جشن اسفندگان را به جای پنجم اسفند در ۲۹ بهمن‌‌ماه برگزار بکنیم. به خاطر اینکه فاصله‌ی زمانی کمتری با جشن ولنتاین داشته باشد و در ضمن تبلیغ بکنیم که جشن اسفندگان روز مهر و عشق ایرانی است تا از این تهاجم فرهنگی کم بکنیم. البته در مقابل آن دیدگاه دیگری هم وجود دارد که می‌گوید، همه‌ی جشن‌ها و آیین‌های بزرگ دنیا در هر کجای دنیا که هستند، شایسته‌ی احترامند و ما می‌توانیم ‌آنها را اگر حاوی پیامی انسانی باشند، گرامی بداریم. با این همه اگر قرار باشد، روزی را به عنوان روز مهر‌ورزی در فرهنگ ایرانی انتخاب بکنیم، ‌شایسته‌‌ترین روز، جشن مهرگان یعنی روز مهر از ماه مهر خواهد بود، نه جشن اسفندگان. ولی به هر حال اینها دیدگاه‌های متفاوتی است. هنوز یک اتفاق نظر کلی و همه‌گیر در مورد این دیدگاه‌‌ها وجود ندارد. باید دید در سال‌های آینده مردم و به ویژ‌ه‌جوانان رویکردشان بیشتر به کدام‌یک از این دیدگاه‌ها بیشتر است. البته این دیدگاه‌ها و اختلاف‌‌نظرها طبیعی است و با توجه به اینکه رویکرد مردم هم به جشن‌ها و آیین‌ها یک موج جدیدی را تجربه ‌می‌کند.

در روز زن یعنی پنجم اسفند چه مراسمی برگزار می‌شد؟

اطلاعات دقیق و کافی از برگزاری چنین جشنی در ایران باستان نداریم. اما ویژگی مشترک بین همه‌ی جشن‌ها شادی، رفتن به دل طبیعت، سپاسگزاری از نزدیکان و گرامی‌داشت آنها بوده. اما در «آثار باقیه» ابوریحان بیرونی ‌ایشان یاد کرده که در چنین روزی مردان به فراخور توانایی‌شان هدایایی به زنان خود می‌دادند. نام برده نشده که این هدایا چه می‌توانست باشد. اما می‌شود حدس زد که احتمالا شاخه‌های گل یا لوازم مورد نیاز آنها بوده باشد. البته اگر در نواحی مختلف ایران بررسی‌های دقیق صورت بگیرد و همچنین در کشورهای همسایه مثل ارمنستان که با ما فرهنگ مشترک دارند، ممکن است بتوانیم برخی ریشه‌های مشترک این آیین‌ها را پیدا بکنیم و طبیعی است که در مناطق مختلف ایران و ارمنستان جشن‌های ویژ‌ه‌ی زنان برگزار می‌شده که در این جشن‌ها زن‌ها و دختران به دامن طبیعت می‌رفتند، گل‌افشانی و پایکوبی داشتند و بعد هم برای نیایش‌کده‌ها می‌رفتند و در آنجا آرزو‌های خود را به زبان می‌‌آوردند. می‌توانیم بگوییم که هنوز هم در برخی از نقاط ایران چنین آیین‌هایی بین زنان و دختران متداول هست و احتمال دارد که اینها یک ریشه‌ی مشترک داشتند و آن ریشه همان جشن اسفندگان بوده.

آیا زرتشتیان هنوز این روز را جشن می‌گیرند؟

هم‌میهنان زرتشتی ما روز ۲۹ بهمن را ویژ‌ه‌‌ی این جشن کردند و در این روز مراسم بیشتر به صورت عمومی برگزار می‌شود، در نیایش‌گاه‌ها و تالارهای همگانی حضور پیدا می‌کنند. نیایش خوانده می‌شود، در باره‌ی جایگاه زن در فرهنگ ایران صحبت می‌شود. شادمانی و پایکوبی در حد مقدور انجام می‌شود، پذیرایی سنتی صورت می‌گیرد، در خانواده‌ها هم این روز گرامی داشته می‌شود و من فکر می‌کنم بهترین سنتی که وجود دارد رسم سپاسگزاری مردان از زنان هست که در این روز انجام می‌شود.

آیا در حال حاضر تلاش‌هایی انجام می‌شود که بار دیگر پنجم اسفند همان‌طور که با تاریخ ملی ما تطبیق دارد، به عنوان روز ملی زن جشن گرفته شود؟

فکر می‌کنم هنوز برای چنین درخواستی زود است. چون هم از طرف کسانی که کار تدوین و تنظیم تقویم را به عهده دارند، مقاومت‌ها و مخالفت‌هایی صورت می‌گیرد و هم جامعه هنوز پذیرای چنین نام‌گذاری نیست. هر چند که دوستداران فرهنگ ایران، افراد فرهنگی و کسانی که علاقمند به این جشن‌ها و آیین‌ها هستند تمایل دارند که نه تنها جشن اسفندگان بلکه جشن چهارشنبه‌سوری و بهمن‌گان و به طور کلی همه‌ی آیین‌ها و جشن‌های ما در تقویم ثبت شود. اما بخصوص در مورد جشن اسفندگان و روز ملی زن فکر می‌کنم هنوز زود است . باید چند سال دیگر بگذرد و احتمالا در شرایط مناسب‌تری چنین درخواستی بیان شود. با این همه من شنیدم که برخی‌ها تلاش می‌کنند که نه به عنوان جشن اسفندگان، روز ملی زن، بلکه به عنوان روز مهرورزی و عشق این روز را در تقویم ثبت بکنند.

برای شنیدن مصاحبه با دکتر سپنتا به لینک زیر مراجعه کنید.