1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اصولگرایان و چالش‌های جدید

۱۳۸۷ مهر ۹, سه‌شنبه

نشست توامان اعضای دولت نهم و مجلس هشتم در یکشنبه شب در محل نهاد ریاست جمهوری، صحنه انتقادهای تیز رییس مجلس و رییس جمهور از همدیگر شد. لاریجانی احمدی‌نژاد را به نقض قانون و اهمال در سیاست‌های توسعه متهم کرد.

https://p.dw.com/p/FRpm
علی لاریجانی، رئيس مجلس
علی لاریجانی، رئيس مجلسعکس: AP

فیاض زاهد، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در گفتگو با دویچه‌وله، رویارویی لاریجانی و احمدی‌نژاد را ناشی از رقابت‌‌های سیاسی این دو می‌داند و اضافه می‌کند که در آینده شاهد چالش‌های دیگری بین اصولگرایان با آقای احمدی‌نژاد خواهیم بود.

دویچه‌وله: در خبرها هست که لحن روسای دولت و مجلس در دیدار یکشنبه شب چندان بهداشتی نبوده و آقایان لاریجانی و احمدی‌نژاد مجادله‌ی لفظی تندی با همدیگر داشته‌اند. آیا شما اخبار بیشتری در این مورد شنیده‌اید؟

فیاض زاهد: آنچه مسلم است روابط فردی و سیاسی آقای احمدی‌نژاد و آقای لاریجانی پس از انتخابات نهم به‌هیچ‌وجه ترمیم نشد و آقای احمدی‌نژاد تنها طبق توصیه‌ی مقامات عالی‌رتبه‌ی کشور آقای لاریجانی را بعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی انتخاب کردند. اما پس از یکسال آنقدر اختلافات بالا گرفت که آقای لاریجانی در چند مقطع استعفا داد و نهایتا هم از شورای عالی امنیت ملی خارج شد. آقای احمدی‌نژاد آقای لاریجانی را همچنان بعنوان یک رقیب فعال در حوزه‌ی سنت‌گرایان ارزیابی می‌کند. هرچقدر آقای لاریجانی در بین مردم ازاقبال در انتخابات برخوردار نشد، در بین نهادهای ارتدکس، سنتی و لایه‌های مذهبی کلاسیک جامعه ایران دارای نفوذ است. بالاخره پدر ایشان یک مرجع تقلید بود و ایشان از حمایت آقایان ناطق نوری و همینطور مهدوی کنی هم برخوردار بود و در بخش سیاسی‌تر، محمدرضا باهنر از او حمایت می‌کرد. اما احمدی‌نژاد از هیچ‌کدام از این پایگاههای حمایتی کلاسیک و سنتی برخوردار نبود. آدمی بود که از ته صف آمد و خارج از نوبت، رفت روی صندلی ریاست نشست. چالش این دو غیرقابل پیش‌بینی نبود واز زمانی هم که ایشان بعنوان رییس مجلس انتخاب شده و مثلا آقای رحمانی را گذاشته رییس دیوان محاسبات کشور یا در دیگر حوزه‌ها شاهد این اختلاف نظر و رای هستیم.

صرفنظر از این توضیحات، چالش مربوط به جلسه‌ی روز یکشنبه شب،چه بود؟

آقای لاریجانی و مجلس معتقدند که دولت فراتر از اختیارات قانونی خود در ارتباط با تخصیص اعتبارات، عمل به بودجه و مکانیزم‌های آن عمل می‌کند. در یک ارزیابی ساده‌تر، دولت آقای احمدی‌نژاد آنقدر برای خود توانایی می‌بیند که فراتر از قانونی که مجلس تصویب می‌کند عمل می‌کند و این محل چالش جدیدی است. یادمان باشد که ستاره‌ی اقبال آقای احمدی‌نژاد در بعضی از حوزه‌های اجتماعی و سیاسی و بین‌المللی در حال افول است و این برای بعضی از سیاستمداران مترصد فرصت فضای خوبی را فراهم می‌کند. به نظر می‌رسد که در ماه‌های آینده هم شاهد چالش‌هایی بین این دو شخصیت و دیگر اصولگرایان با آقای احمدی‌نژاد خواهیم بود.

آقای احمدی‌نژاد در پاسخ به انتقادات آقای لاریجانی در همان جلسه‌ی روز یکشنبه به ایشان کنایه زده که برای رفع ایرادهای دولت نهم دوباره کاندید انتخابات ریاست جمهوری شود. آیا این گفته به معنای اطمینان آقای احمدی‌نژاد از شکست رقبا در انتخابات بعدی است یا بیشتر متکی به همان ادبیات و عادت‌های فردی ایشان در جوابگویی به دیگران است؟

اعتماد به نفس اقای احمدی‌نژاد در دنیا شاخص است. آقای احمدی‌نژاد در حوزه‌هایی هم که مسلط نیست همیشه حریف می‌طلبد، حالا چه برسد در حوزه‌ی سیاست که بالاخره با ده میلیون رای رییس جمهور شده و از حمایت تمام نهادهای سیاسی کشور برخوردار است و با روش‌های پوپولیستی و عوامگرایانه فکر می‌کند که همچنان می‌تواند در انتخابات بعدی موفق باشد. به نظر من آقای احمدی‌نژاد رقبای دیگری هم دارد که اگر انتخاباتی سالم و مشارکتی و واقعی داشته باشیم، بعید است که بتواند چنین رقابتی را بطلبد.

آیا احتمالا نوع حضور آقای احمدی‌نژاد در سازمان ملل و پیامد بین‌المللی اظهارات ایشان در بروز این مجادله موثر نبوده؟

فکر نمی‌کنم اظهارات آقای احمدی‌نژاد در نیویورک تاثیری داخلی داشته باشد. آقای احمدی‌نژاد در این سفر تلاش کرد رفتارهای زیاد غیرعادی از خودش بروز ندهد. در ضمن به‌نظر من می‌رسد که مجادلات موجود بین اصولگرایان و آقای احمدی‌نژاد فقط محدود به آقای لاریجانی نیست. آقای احمدی‌نژاد با آقای حداد عادل هم مرز بندی دارد، به شکلی دیگر با آقای ناطق نوری مرزبندی جدی دارد و این برمی‌گردد به خاستگاه سیاسی ایشان و دیگر رقبایی که در جریان اصولگرا هستند. چند وقت پیش، آقای الهام نسبت به آقای ضرغامی هم واکنش نشان داد. تلقی آن‌ها این است که آقای ضرغامی به دلیل اقدامات مثبتی که در رادیو تلویزیون انجام داده، مبدل به یک رقیب شود. سخن پایانی من این است که آقای احمدی‌نژاد، با رسیدن به مقام ریاست‌جمهوری، سقف این مقام را پایین آورد و بسیاری مدیران درجه دو، تلقی‌شان این است که پس آن‌ها هم می‌توانند به این پست برسند. همین باعث شده که رقبای زیادی دور و بر آقای احمدی‌نژاد به فکر این باشند که شانس خود را امتحان کنند.

سوال پایانی من هم از شما این است که چه بخش ازاین گفت‌وگوها و نقدها واقعا مورد استفاده‌ی مردم است، افکار عمومی اصولا با این بحث‌ها چه ارتباطی دارد؟

من بعید می‌دانم افکار عمومی به این مجادلات توجهی بکند. جامعه‌ایران مدتی‌ست که دارد راه خود را می‌رود. سیاست‌مداران هم راه خودشان را می‌روند. من نمی‌دانم که چه وقت این دو خط همدیگر را قطع می‌کنند.

و به نظر شما جامعه ایران چه راهی را دارد می‌رود؟

جامعه ایران جامعه‌ای غیرسیاسی شده و گرفتاری‌های روزمره برای مردم توانی برای پرداختن به حوزه‌هایی مثل سیاست را نگذاشته است. خطر این هست که این جامعه یکباره با یک شورش و سیلابی پیش‌بینی‌نشده به حوزه‌ی سیاست برگردد. می‌دانیم که این جوربرگشت‌ها بسیار کور و خشن‌هستند و به شکل‌آشوبهای اجتماعی خود را نشان می‌دهند و موجب بی‌ثباتی سیاسی می‌شوند. من امیدوارم که مردم ایران پس از تجربه‌ی انقلاب اسلامی خواسته‌های خودشان را از طریق روشهای مسالمت‌آمیز و منطقی و در چارچوب یک رفتار مدنی و عقلانی تعقیب بکنند. در غیر این‌صورت همه‌ی کسانی که هزینه‌ی فعالیت‌‌سیاسی را در ایران بالا برده‌و نهادهای مدنی را تضعیف کرده‌‌اند، مسئول مستقیم خواهند بود.

مصاحبه‌گر: مهیندخت مصباح