1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

انتشار رمان گمشده‌ای از ژوزه ساراماگو

FF۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

سه سال پس از مرگ نویسنده‌ی پرتغالی، ژوزه ساراماگو، اثر جدیدی از او با عنوان "پنجره‌ی اتاق زیرشیروانی" به آلمانی منتشر شده است. این کتاب که یکی از کارهای نخستین ساراماگو است، اثری گمشده محسوب می‌شد.

https://p.dw.com/p/18TgL
عکس: AP

داستان یافتن و انتشار "پنجره‌ی اتاق زیرشیروانی"، از نویسنده‌ی پرتغالی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات سال ۱۹۹۸، چنان باورنکردنی است که خود می‌تواند دستمایه‌ی رمان جدیدی قرار گیرد. ژوزه ساراماگو، هنگام نوشتن این رمان ۳۰ سال بیشتر نداشت.

او در آغاز سال‌های دهه‌ی ۱۹۵۰، دست‌نوشته‌ی این اثر را جهت انتشار برای ناشری در لیسبون می‌فرستد و با پاسخ منفی او روبرو می‌شود. این واکنش مایوس‌کننده، ژوزه‌ی گوشه‌گیر را که به لکنت زبان هم دچار بوده، از ادامه‌ی کار نگارش و نشر بازمی‌دارد.

شوق و ذوق نوشتن تنها سال‌ها بعد‌، دوباره در ژوزه ساراماگو بیدار می‌شود و این نویسنده‌ی پرکار در نتیجه‌ی خلق آثار به‌‌یاد ماندنی به شهرتی جهانی دست می‌یابد. این موفقیت‌های شگرف، از دید ناشر پیشین نیز دور نمی‌ماند و او پس از جستجو در چند آرشیو، به گفته‌ی خود "رمان گم‌شده‌ی ساراماگو را دوباره کشف می‌کند."

Trauerfeier für Jose Saramago in Lissabon
صحنه‌ای از تشیع‌جنازه‌ی نویسنده‌ی پرتغالی ژوزه ساراماگو در لیسبونعکس: AP

هدیه‌ای پس از مرگ

کتاب "پنجره‌ی اتاق زیرشیروانی"، برای همسر نویسنده‌ی رمان "کوری"، پیلار دل ریو، "هدیه‌ای بی‌نظیر" است که نویسنده از خود به‌جای گذاشته است.

پیلار دل ریو، در مقدمه‌ی کتابی که به زبان اسپانیایی ـ پرتغالی منتشر شده، می‌نویسد: «ساراماگو با این هدیه می‌خواسته، پس از آن که برای همیشه ما را ترک کرد، باز هم در کنار ما باشد.» به گفته‌ی پیلار دل ریو، رمان "پنجره‌ی اتاق زیرشیروانی"، دروازه‌ی راه‌یافتن به ساراماگو است و برای هر خواننده کشفی جدید: «گویی با این اثر، دایره بسته می‌‌شود. انگار مرگی وجود ندارد.»

بازتاب دیکتاتوری در رمان

رمان "پنجره‌ی اتاق زیرشیروانی" به دوره‌ی دیکتاتوری ژنرال آنتونیو اولیویرا سالازار در پرتغال برمی‌گردد که در سال ۱۹۳۲، متاثر از فاشیسم ایتالیایی یک حکومت دیکتاتوری در این کشور برپا کرد. دیکتاتوری سالازار مانند دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا، به ارتش و حاکمیت اخلاقی کلیسا متکی بود. سالازار در دوران زمامداری خود، راه هرگونه مقاومت، دگرگونی و پیشرفت اجتماعی در داخل کشور را بست و جنبش‌های اعتراضی و ملی در مستعمرات پرتغال را سرکوب کرد.

این دیکتاتور پس از سقوط فاشیسم در آلمان نیز توانست بر مسند قدرت باقی بماند: آمریکا و سایر کشورهای اروپایی که از نفوذ کمونیست‌ها در پرتغال و اسپانیا بیم داشتند، از حاکمیت دو ژنرال متحد هیتلر در این دو کشور پشتیبانی ‌کردند.

رویدادهای رمان "پنجره‌ی اتاق زیرشیروانی" در چنین شرایط دشوار سیاسی و خفقان اجتماعی در یک خانه رخ می‌دهد. شخصیت‌های این اثر، همگی ساکنان این خانه‌ی نکبت‌زا هستند که در آن نفرت، حسد، بی‌اعتمادی موج می‌زند و افراد آن دائم در حال توطئه‌چینی و جاسوسی علیه دیگری است.

"دونا لیدیا"، از جمله افراد این خانه است که در محله به عنوان نشمه‌ی یک بازرگان پولدار معروف است و مادر او، تنها وقتی به خورد و خوراک و پوشاک نیاز دارد، به سراغ دختر خود می‌رود. یک زوج جوان که فرزندشان را در حادثه‌ای از دست داده‌اند، همسایه‌‌ی طبقه‌ی بالای "دونا لیدیا" هستند. این دو به زندگی با یکدیگر در این خانه هم‌چنان ادامه می‌دهند، "تا بتوانند با تحقیر کردن طرف دیگر و توهین به او، رنج از دست دادن فرزند را تحمل کند."

در واقع روابط بیمارگونه‌ی انسان‌ها با یکدیگر در زمانه‌ای نابسامان، موضوع اصلی این رمان است که ژوزه ساراماگو با طنزی گزنده و زبانی فاخر به تصویر کشیده است.

Buchcover Claraboia oder Wo das Licht einfällt von José Saramago
روی جلد رمان"پنجره‌‌ی اتاق زیر شیروانی"

به گفته‌ی منقدان پرتغالی‌، رمان "پنجره‌ی اتاق زیرشیروانی" تنها روایت یاس و ناامیدی و فلاکت نیست؛ امید به تغییر و خواست بهتر زندگی کردن نیز گه گاه در رفتار و برخوردهای شخصیت‌های آن خودنمایی می‌کنند. آدریانه و ایزارا، دو خواهری که لذت شنیدن سنفونی شماره‌ی ۹ بتهوون را در شب‌های پر وحشت تنهایی با یکدیگر تقسیم می‌کنند، از جمله‌ی این قهرمانان‌اند.

"کوری" در جهان و ایران

ژوزه ساراماگو با رمان "کوری"، به شهرت جهانی دست یافت. داستان این کتاب که کارگردان برزیلی، فرناندو مریلس، نیز بر اساس آن فیلمی با همین عنوان ساخته است، از ترافیک یک چهارراه شلوغ آغاز می‌شود: راننده‌ی خودرویی ناگهان در می‌یابد که دچار بیماری کوری شده است. به فاصله‌ی زمانی اندکی، تمام کسانی که به سراغ چشم‌پزشک معروف شهر می‌روند، همگی به این بیماری مبتلا می‌شوند. پزشک با معاینه‌ی چشم این بیماران درمی‌یابد که ساختمان چشم آنان کاملاً سالم است. با این‌حال هیچ‌کس قادر به‌دیدن نیست. شگفت‌انگیز این واقعیت هم هست که به نظر این بیماران اشیاء و پدیده‌ها، بر خلاف بیماری کوری که سیاه است، همگی سفید جلوه می‌کنند...

Fernando Meirelles
کارگردان برزیلی، فرناندو مریلس، بر اساس رمان "کوری" فیلمی با همین عنوان ساخته استعکس: picture-alliance/dpa

رمان "کوری" که در سال ۱۹۹۵ به زبان پرتغالی منتشر شده است، تا کنون با سه برگردان در ایران به بازار آمده است: مینو مشیری، اسدالله امرایی و مهدی غبرایی، از مترجمان این کتابند.

تا کنون بیش از ۱۲ اثر از ژوزه ساراماگو به فارسی ترجمه شده است. "تاریخ محاصره‌ی لیسبون"، با برگردان عباس پژمان و "بلم سنگی" به ترجمه‌ی مهدی غبرایی، "سال مرگ ریکاردو ریس"، به ترجمه‌ی عباس پژمان و "بالتازار و بلموندا"، به ترجمه‌ی مصطفی اسلامیه از جمله‌ی این آثارند.