1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ايرانيان از آشويتس چه مى دانند؟

۱۳۸۳ بهمن ۸, پنجشنبه

در اين روزها در كشور آلمان به مناسبت شصتمين سالگرد آزادسازى اردوگاه آشويتس و گرامى داشت خاطره قربانيان اين اردوگاه، مراسم مختلفى برگزار مى شود. اگرچه رويدادهاى دهشتناك جنگ جهاني دوم براى بسيارى از ايرانى ها آشناست، ولى فجايعى كه به ويژه در اردوگاه آشويتس اتفاق افتاده، براى برخى از آنان چندان شناخته شده نيستند. نظر تنى چند از ايرانيان مقيم آلمان در اينباره:

https://p.dw.com/p/A56L
اسراى اردوگاه آشويتس
اسراى اردوگاه آشويتسعکس: AP

«وقتی ايران بودم درباره ی جنايات نازيست ها در آلمان و کشورهای بسيار شنيده بودم، ولی نه نامی از آشويتس شنيده بودم و نه نام ديگر اردوگاههايی را می دانستم که نازيست ها در آنجا يهوديان را مورد آزار و اذيت و کار اجباری قرار می دادند.»

«من اطلاع خاصی نداشتم. بعد از اينکه به آلمان آمدم، چيزهايی از گوشه و کنار شنيدم و همينطور در روزنامه ها خواندم که آن وقتها اين جنايات بطور وحشتناکی در آلمان رخ داد.»

«نه، در ايران هرگز چيزی نشنيده بودم.»

برای بزرگداشت قربانيان اين اردوگاه تلاش شده است تا از طريق برگزاری نمايشگاهها، ايراد سخنرانی ها و انعکاس وسيع ابعاد اين فاجعه در رسانه های گروهی مردم اطلاع بيشتری از آن بيابند.

«در آلمان بخاطر اينکه مداوم نشان داده می شود که به چه نحوی اين جنايات را انجام داده اند، آدمها راجع به اسمها و نقاطی که اين فاجعه ها اتفاق افتاده، بيشتر اطلاع پيدا می کند و همينطور راجع به آمار کسانی که در اين اردوگاه کشته شدند، بيشتر می شنود.»

«من يادم است، وقتی در ايران بودم اطلاعاتم در اين زمينه خيلی کم بود. يعنی چيزهايی در اين زمينه شنيده بودم، منتها ابعاد و عمق فاجعه تا اين حد برايم روشن نبود.»

«ما از اين فاجعه ها يک تصور داستانی داشتيم، مثل داستانهايی که فرضا از دراکولا شنيده و تصور می شود، اما چندان نمی توان آن را واقعی دانست.»

فجايع موجود در اردوگاه آشويتس که در آن بیش از يک ميليون انسان کشته شدند بعنوان لکه ی ننگی در تاريخ بشريت باقی خواهد ماند، ولی پرداختن به اين زخم تاریخ، اميدی را برای نسلهای آينده در عدم تکرار چنين فجايعی زنده می کند.

«به نظر من، آشويتس و داخاو و ديگر اردوگاههای نازی ها در دوره ی جنگ جهانی دوم را بايد يکی از سیاهترين مقاطع تاريخ آلمان بحساب آورد. آنچه روی داد يک فاجعه بود، وليکن بايد اميدوار بود که انسانها از آن درس بگيرند.»

«چون صحنه های واقعا فجعيی نشان داده می شود و بعنوان انسان ديدن بعضی از صحنه ها بسيار سخت است. مثلا رفتاری که با کودکان يا با سالخورده گان داشتند و بطور کلی نوع کشتاری که شد به لحاظ انسانی غیرقابل تحمل است.»

آشنايی با اين بخش از تاريخ چه سودی می تواند برای زندگی امروز ما داشته باشد.

«از يکطرف نشان دادن اين صحنه ها خيلی مثبت است و از طرف ديگر هم می تواند تاثير منفی داشته باشد. تاثير مثبتی که می تواند داشته باشد، اين است که همه از آن مطلع شوند و بشود از آن گذشته و از تاريخ درس گرفت و اين تهديد را نداشته باشيم که در آينده چنين مسایلی تکرار شود. از يکطرف هم می تواند تاثير منفی داشته باشد، بخصوص برای آلمانی هايی که هنوز در رابطه با اين مسايل ابهام دارند، و اگر در اين زمينه مشکل داشته باشند، بسيار هم مغرور هستند.»

«حسن آن اين است که اين تاریخ هميشه جلوی چشم مردم آلمان هست و نمی توانند آن را فراموش کنند و مرتب مد نظر دارند. مسلم است که اتفاقهای بسيار بدی در کشورهای ديگر اتفاق افتاده که بسرعت فراموش می شود، ولی اين مثبت است که در آلمان مدام به آن می پردازند و همين باعث می شود که مردم چشم و گوش خود را باز نگه دارند تا چنين اتفاقی در کشورشان روی ندهد.»

«عمل اشتباه را اگر مرتب به نمايش عمومی بگذارند، آدم سعی می کند انجامش ندهد و فراموش نمی کند که آنها چه کارهايی کردند.»

«صددرصد ما می توانيم از آنها ياد بگيريم. ما می توانيم چيزهای خوب را تکرا رکنيم و در موردش فکر کنيم، يا تاريخ را مرور کنيم. و چيزهايی هم که بد بوده است را نيز به همين صورت نشان بدهيم،‌ ولی سعی نکنيم آنچه که در تاريخ بد بوده است را بدتر نشان بدهيم و آنچه خوب بوده را خوبتر.»

«بقول معروف بايد بد و خوب تاريخ بدون هيچ قضاوتی گفته شود. وقايع بدی در ايران روی داده، مثل کشتار مليت ها و قوم های مذهبی که راجع به آن کمتر صحبت می شود.»

با آگاهی از فجايع اتفاق افتاده در اردوگاه آشويتس می توان با تاریخ خود نيز به نوع ديگری برخورد کرد، و پستی و بلندی های آن را به نحو ديگری مورد بررسی قرار داد. شايد اين حداقل درسی ست که از بررسی چنين فجايعی می توان آموخت.