«ایران تنها حزبالله نیست» • گفتوگویی با رز عیسی
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعهپس از دو دهه انزوای هنری برای نخستین بار در سال ۱۹۹۵ میلادی نمایشگاهی از آثار هنرمندان معاصر ایرانی در مرکز هنری باربیکان (Barbican Art Centre) در لندن برگزار شد، که گردانندگی هنری آن را رز عیسی به عهده داشت. وی پس از آن نیز نمایشگاههای متعددی در موزههای معتبر جهان چون خانه فرهنگها در برلین، موزه آلبرت و ویکتوریا در لندن و موزه هرمیتاژ در سنت پترزبورگ برگزار کرده است. در تازهترین نمایشگاه عیسی که از تاریخ ۲۶ فروردین تا ۸ خرداد در بیروت برپاست، آثار ده هنرمند ایرانی به نمایش درآمدهاند.
دویچهوله: نمایشگاه "زندگی"، اولین نمایشگاهی است که هنر معاصر ایران را در بیروت به تماشا میگذارد. چرا بیروت را انتخاب کردهاید؟
رز عیسی: بیروت را انتخاب کردم چون اولاً پدر من لبنانی است و مادرم ایرانی بود. از سوی دیگر، در دبی و شهرهای مشابه بیشتر گالریها تجاری هستند و نمایشگاهها اکثرا برای فروش برگزار میشوند. اما در مرکز نمایشگاهی بیروت، سولیدر (Solidere) آثار هنری برای فروش گذاشته نشدهاند. همچنین در بیروت همیشه راجع به حزبالله و حکومت اسلامی ایران صحبت میکنند. بیشتر کشورهای عربی که به آنها برگزاری فستیوال فیلم ایرانی یا نمایشگاهی در مورد هنر معاصر ایران را پیشنهاد کردم، میترسیدند و فکر میکردند من میخواهم برای رژیم جمهوری اسلامی و یا حزبالله تبلیغات کنم. خواستم نشان بدهم که کارهای هنری با سیاست دولتها فرق دارند و اگر دولتها با هم نمیسازند، دلیلی نیست که هنرمندان و مردم با همدیگر نسازند.
ببینید: "زندگی"؛ نمایشگاهی از آثار هنرمندان معاصر ایرانی در لبنان
به گفتهی خودتان، نمایشگاه بیروت زندگی روزمرهی ایران را از دریچهی هنر نشان میدهد. آیا هنر معاصر ایران میتواند نگاه غرب را نسبت به جامعهی ایران تغییر بدهد و با کلیشههای موجود مقابله کند؟
رز عیسی: زبان هنریای که هنرمندان خوب ایرانی پیدا کردهاند، با همه میتواند ارتباط بگیرد و کلیشهها را از بین ببرد. هنرمندان ایرانی اصیل هستند، تک هستند و کارشان با کارهای معاصر اروپایی خیلی تفاوت دارد. برای همین است که امروزه موزههای اروپایی به هنرمندان ایرانی توجه بیشتری میکنند. چون آنان صفحهی جدیدی از زندگی مردم خاورمیانه را نشان میدهند.
در این نمایشگاه، هنرمندانی از نسلهای مختلف انتخاب شدهاند. چه تفاوتی در کار آنان وجود دارد؟
رز عیسی: از جمله هنرمندان نسل قدیم خانم منیر شاهرودی فرمانفرمایان است، که الان ۸۶ سال دارد. کارهای قبلی ایشان، از جمله آیینهکاریهای ایشان که مشهور هستند، بیشتر از معماری سنتی ایران ، به خصوص زیارتگاهها و مساجد، اقتباس شده بودند. آقای احصایی هم که الآن بالای ۷۰ سال دارند، همینطور. ایشان نقاش و در عین حال خطاط برجستهای هستند. اصل کار این نسل الهام از هنر سنتی است که آن را تبدیل به یک کار مدرن میکنند.
هنرمندان جوان در زمینههای دیگری کار میکنند. جوانترین هنرمند این نمایشگاه، نجف شکری، ۲۷ ساله است. کارهای او بیشتر مستند است. بهطور نمونه شکری از شناسنامههای خانمهای ایرانی که پس از انقلاب به خاطر پیدا بودن موهایشان دور انداخته شدهاند، عکس گرفته و به این ترتیب زمانی را ثبت میکند که مردم میتوانستند هم روسری و یا چادر سر کنند و هم موهایشان مانند زنان کشورهای دیگر باز بود.
در نمایشگاه "زندگی" آثار هنرمندان ایرانیای که در ایران کار و زندگی میکنند، در کنار آثار هنرمندانی که خارج از ایران هستند قرار گرفتهاند. چه تفاوتی بین این هنرمندان و نگاه آنان به ایران و مسائل اجتماعی ایران وجود دارد؟
رز عیسی: من زیاد تفاوتی نمیبینم. آنچه میبینم، عشق به کار و عشق به ملت و کشورشان است. این عشق در همهی ایرانیها چه در داخل و چه در خارج وجود دارد. من فکر میکنم برای یک هنرمند ایرانی که خارج از ایران زندگی میکند، اگر به اصلیت خودش باز نگردد و از هنر ایران و کلاً زندگی ایرانی الهام نگیرد، بسیار سخت است که موفق شود. همه هنرمندانی که در خارج از ایران زندگی میکنند، چه میترا تبریزیان، چه شیرین نشاط، همه الهامشان از خود ایران بوده است. بهترین آثار این هنرمندان راجع به کشور خودشان، اوضاع سیاسی، اجتماعی و یا وضعیت شخصی خودشان بوده است.
این هنرمندان نه فقط از ایران الهام گرفتهاند، بلکه سنتهای ایرانی، اساس و پایهی هنر ایران در کارشان بارز است. نمونه آن اثر ملیحه افنان به نام "پوشش" است. روسری تنها یک تکه پارچه نیست که یک زن مسلمان سر میکند. روسری یک نماد است و اشاره به مردمی میکند که خود را پشت پردهای پنهان کرده، احساساتشان را نشان نمیدهند و دروغهایشان را قایم میکنند. همه این مردم خود را پشت پوششی که برای خویش ساختهاند، پنهان کردهاند. به این ترتیب هنرمندان ایرانی هم از خود و کشورشان انتقاد میکنند و هم از کشورهای خارجی. این جنبهی مثبت هنرهای معاصرایران است که علیرغم زیبایی در نگاه نخست، در نگاه دوم نوعی انتقاد به خود و انتقاد به دیگران نیز در این آثار وجود دارد.
هنرمندان نمایشگاه "زندگی" چه موضوعاتی را مورد توجه قرار دادهاند؟
رز عیسی: فرهاد احرارنیا در کار خود نشان میدهد که همه فریب داده شدهاند. مثلاً سربازان امریکاییای که در عراق مردهاند، بر اساس یک دروغ مردهاند و نه برای دفاع از کشورشان. همچنین همزمان با اینکه امریکا دارد "میس یواسای" را انتخاب میکند، سیاستمداران منطقهی عراق را تقسیم میکنند. او این عکسها را با یکدیگر تلفیق کرده و نام آن را "میس ایراک" گذاشته است.
پرستو فروهر کاغذ دیواری درست کرده، که اسم آن "پروانه" است. پروانه اسم مادر اوست که ۱۱ سال پیش به شکل فاجعهباری در منزلش به قتل رسید. او با این کار از مادرش تجلیل کرده و نگاهی به زندگی شخصی خود میافکند. با اینکه پروانهها خیلی زیبا بهنظر میآیند، وقتی این اثر را از نزدیک نگاه کنید، میبیند که پروانهها مثل زندان اویناند، یا شبیه تاسوعا و عاشورا و یا خون، زنجیر و اینطور چیزها هستند. یعنی یک چیزی از بیرون میتواند خیلی زیبا بهنظر بیاید، ولی از داخل خیلی غمگین باشد.
اثر میترا تبریزیان یک عکس پانوراما از تهران در سال ۲۰۰۶ است، که در آن مردم خیلی عادی همگی رل خویش را بازی میکنند. مثلاً یک رانندهی تاکسی هم راننده تاکسی است، هم مهندس است و هم سه چهارتا کار دیگر دارد. هر کدام از این آدمها دارند سعی میکنند به گونهای زندگی کنند.
مصاحبه گر: الهه وزیری
تحریریه: علی امینی