1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"تعهد به اعتلای فرهنگ رسانه‌ای" <br> وجه مشترک موسسان ایران ندا

۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

موسسه "ایران ندا" با امضای ۱۵ تن از فعالان ایرانی خارج از کشور اعلام موجودیت کرد. این بنیاد قصد راه‌اندازی یک تلویزیون و یک سایت را دارد. با مهدی جامی یکی از بنیان‌گذاران این نهاد گفت و گو کرده‌ایم.

https://p.dw.com/p/OeCf
عکس: Jami Mehdi

داریوش آشوری، مهران براتی، شهرنوش پارسی‌پور، مهدی جامی، رامین جهانبگلو، رضا دقتی، آرش سبحانی، رضا علامه‌زاده، محبوبه عباسقلی‌زاده، کاظم علمداری، مسیح علی‌نژاد، مهرانگیز کار، نیک‌آهنگ کوثر، محسن نامجو و محمدرضا نیکفر ۱۵ نفری هستند که پای بیانیه اعلام موجودیت بنیاد "ایران ندا" را امضا کرده‌اند.

در این بیانیه با اشاره به ضرورت وجود یک رسانه مردمی، اعلام شده که این بنیاد قصد راه‌اندازی چنین رسانه‌ای را دارد. همچنین مدل رسانه‌ای که قرار است راه‌اندازی شود، مدل مشارکتی عنوان شده است.

از نظر مالی نیز قرار است این رسانه کاملا مستقل و تنها بر کمک‌های مالی " ایرانیان" متکی باشد.

دویچه‌وله: آقای جامی! بنیاد ایران ندا اعلام موجودیت کرده و تعدادی از فعالان خارج از کشور نامشان را به‌عنوان اعضای مؤسس این گروه پای این بیانیه گذاشته‌اند، ازجمله شما و آقایان آشوری، براتی و خانم پارسی‌پور و کسانی دیگر. قرار گرفتن نام بعضی از این افراد کنار هم این پرسش را به ذهن متبادر می‌کند که چه وجه مشترکی بین این افراد بوده که از طیف‌های گوناگون فکری این‌ها را کنارهم قرار داده است.

مهدی جامی: من بین این دوستان وجه مشترک خیلی زیادی می‌بینم. ممکن است برای مخاطبان یا گروه‌هایی از جامعه این وجه مشترک خیلی بارز نباشد، ولی به‌هرحال یک کار یک‌ساله برای ساختن بنیاد و برای کارهای اساسنامه‌ای و تدوین بیانیه پشت این قضیه وجود داشته است. استنباط من این است که این دوستان وجه اشتراک‌های خیلی زیادی با همدیگر دارند. مثلاً فرض کنید که آقای آشوری با آقای نامجو چه نسبتی می‌تواند داشته باشد؟ خب هر دوی این‌ها اهل رسانه هستند. یکی رسانه‌اش کتاب و صنعت نشر کاغذی است و دیگری با موسیقی سروکار دارد و رسانه‌اش صداست. یعنی هر کدام ازاین خانم‌ها و آقایان را که در نظر بگیرید، کسانی هستند که به نحوی به مسأله‌ی رسانه فکر کردند و با رسانه همکاری داشتند. مثلاً خانم مهرانگیز کار، فعالیت‌های وسیعی با رسانه‌ها داشتند و در شکل‌گیری و در سیاست‌گذاری بعضی از رسانه‌ها مؤثر بودند. همین طور دوستان دیگر.

ولی‌ ایران ندا اعلام کرده که قرار است به طور مشخص یک تلویزیون سراسری داشته باشد و در کنارش یک سایت. یعنی به‌‌طور مشخص صحبت از دو رسانه است. ولی در میان این چهر‌ه‌ها، چهره‌ی شاخص تلویزیونی دیده نمی‌شود. علتش چیست؟

خب مثلا فرض کنید آقای رضا دقتی اصولا از رسانه‌ی تصویر می‌آید. حالا عکس و کارهای مستندسازی و خیلی از کارهایی که زمینه‌ی تصویری دارد و می‌تواند رسانه‌ی تصویری را در کارهای خودش بازتاب دهد. آقای علامه‌زاده فیلمساز و مستندساز هستند. استاد این رشته هستند و سالهاست در این زمینه‌ها کار کرده‌اند. دوستان دیگر هم همین طور. حالا خود من مثلاً فرض کنید که مستندسازی کردم، تهیه‌کنندگی کارهای کوتاه فیلم و ویدئو کردم. در رادیو زمانه شاید بیش‌تر از ۸۰ـ ۷۰ ویدئو تهیه کردم. کارهای ویدئویی و گزارش‌های ویدئویی تهیه شده است. بعضی از دوستان هم ممکن است شما باخبر نباشید، ولی در تدارک کارهای تلویزیونی هستند یا در گزارش‌های ویدئویی و تلویزیونی دست داشتند، مثل خانم عباسقلی‌زاده که چندتا از کارهای‌شان در این یکسال گذشته دست به دست چرخیده است. یکسری از دوستان هم که صددرصد با رسانه تماس داشتند، به رسانه فکر کردند و برای رسانه فعالیت کردند. بعضی از دوستان هم در سطوح مختلف در کارهای تصویری دخالت داشتند. اما نکته‌ای که شما باید به آن توجه کنید این است که این‌ها یک گروه بنیان‌گذار هستند. این گروه بنیان‌گذار کافی است که به ضرورت یک رسانه‌ی تصویری رسیده باشد. بعضی از آن مهارت‌ها و دانش‌ها را در خودش داشته باشد و بتواند از مهارت‌های مشاورانی استفاده کند. مثلاً فرض کنید در نشست لندن که برای دو سه هفته‌ی دیگر طراحی شده، گروهی دوستان که کارشان فیلمسازی یا رسانه است دعوت شده‌اند. همان طور که می‌توانید شما ایراد بگیرید که خب تلویزیون حتی فقط تصویر هم نیست، مسائل مالی هم هست، مسأله‌ی استخدامی هم هست. آیا این دوستان هیچ کدام تجربه‌ی مالی و مدیریتی دارند؟ ممکن است نه و ممکن است آری. در سطوحی حتماً دارند. ولی این طور نیست که این ۱۵ نفر همه‌ی امور تلویزیون را بخواهند اداره کنند. هم از نظر تصویر، هم از نظر شبکه‌سازی و مدیریت مالی یا از نظر حقوقی و مسائل قانونی، نه. ولی این دوستان هرکدام توانایی‌هایی دارند که به جمع می‌توانند بدهند و در جمع، ایران ندا صاحب مهارت‌هایی است که بتواند مدیران موفق انتخاب کند، سیاست‌گذاری درستی برای رسانه بکند و مهم‌تر از همه‌ی این‌ها تعهدی است که همه‌ی این دوستان به اعتلای فرهنگ رسانه‌ای ایران دارند.

ایده‌ی چنین رسانه‌ای چگونه شکل گرفت؟ آیا مثلاً یکنفر این ایده را مطرح کرد و بعد با بقیه در میان گذاشت یا این که بین چند نفر از این ۱۵ نفر مشترک بوده است، اصلاً این ایده از کجا شکل گرفت؟

فکر این ماجرا در واقع بعد از بحران سال گذشته در انتخابات به‌وجود آمد و همه احساس می‌کردند که رسانه، یک نیاز است. اولین بار شاید در گفت‌وگویی با یکی دو نفر از دوستان این فکر مطرح شد، ازجمله مثلاً با آقای دکتر نیکفر. و صحبت از این بود که ما باید یک رسانه‌ی مردمی داشته باشیم، با کمک‌های مردم آن را تأسیس کنیم و الان ضرورتش کاملاً حس می‌شود. از اینجا شروع شد. ولی برای این که بتوانیم افرادی را دورهم جمع کنیم و با مردم تماس مالی داشته باشیم، قاعدتاً به یک بنیاد نیاز داشتیم و با صرف اعلامیه و این‌ها این کار انجام نمی‌شود. در طول یکسال گذشته کار ما این بوده که اساسنامه را تدوین کنیم، کارهای حقوقی را پیش ببریم، بنیاد را به ثبت رسانیم، صاحب شماره حسابش کنیم و کد معافیت مالی برایش بگیریم. این‌ها همه کارهای بسیار وقت‌گیری است و در عین حال روی مدل کار، هم از نظر تلویزیونی و هم از نظر مالی، فکر و طراحی کنیم. بنابراین در طول این یکسال همین طور دوستان مختلف به جمع اضافه یا به جمع دعوت شدند، جمع را پسندیدند، اساسنامه را دیدند یا در اساسنامه مشارکت داشتند و نهایتا بنیاد در کالیفرنیا به ثبت رسید.

در بیانیه تأکید شده براین که این رسانه قرار است کاملاً مستقل باشد و فقط به کمک مالی ایرانیان متکی باشد. خب این صحبت خیلی کلی است. شما چه ابزاری دارید و چه قدر امیدوارید که اصلاً بتوانید فقط بر پایه‌ی کمک‌های مالی ایرانیان و نه هیچ دولتی یا هیچ مؤسسه‌ی دولتی یک چنین رسانه‌ای را اداره کنید؟

من همیشه به دوستانم گفته‌ام که واقعاً در بین ایرانیان خارج از کشور مسأله‌ی مالی وجود ندارد. ممکن است این سخن خیلی عجیب باشد، ولی واقعاً من به این اعتقاد دارم. مسأله‌ی اصلی این بوده که برای هر کار سرمایه‌گذاری شما نیاز به اعتمادسازی دارید. یعنی همانطور که اگر در بازاری اعتماد وجود نداشته باشد، سرمایه‌گذاری نمی‌شود، برای یک ساختار مدنی مثل بنیاد یا شرکت هم اگر اعتمادسازی نشده باشد، طبعاً نمی‌تواند جلب کمک کند، وگرنه پول وجود دارد. پیشنهاد هم هست، افراد مختلفی هم هستند و حتی همین دو سه روزی که بیانیه منتشر شده، افرادی برای این ماجرا مراجعه می‌کنند. نکته‌ی اساسی اینجاست که شما باید یک جمعی داشته باشید که مردم بتوانند به آن‌ها اعتماد کنند. به نظر من این جمع کاملاً این ویژگی را دارد. ساختار حقوقی مناسبی داشته باشید که این جمع آن را ایجاد کرده و طرح‌های کارآمدی داشته باشید که بتواند جوابگو باشد. این طرح‌ها در دست کار است و امیدوارم که در طول چند هفته‌ی آینده، بعد از نشست لندن این طرح‌ها نهایی شود و در قالب بیانیه‌ی دومی عرضه شود. ولی مطمئن باشید که به‌خصوص در میان ایرانیان خارج از کشور، من داخل کشور را استثناء می‌کنم ولی آنجا هم هست، اما به‌خصوص در جامعه‌ی ایرانیان خارج از کشور پول بسیار زیاد است. در واقع آن ساختار مدنی مناسب وجود نداشته برای این که از این پول‌ها برای یک کار رسانه‌ای مناسب استفاده کند و ما امیدواریم که آن ساختار مدنی الان شکل گرفته باشد و ممکن است ما اولین‌اش باشیم و دیگران هم تشکیل دهند که خیلی خوب است. ولی به‌هرحال ما نشان دادیم که می‌شود با جمعی از معتمدان مردم ایران، یک چنین ساختاری را شکل داد.

آقای جامی آیا این گوناگونی که در خطوط فکری اعضای مؤسس گروه ایران ندا مشاهده می‌شود، همین طور حفظ خواهد شد؟ آیا شما یک فراخوان عمومی برای همکاری با این رسانه خواهید داد، یا این که یکسری محدودیت‌هایی دارید و فقط نوع به خصوصی طرز فکر یا ایده‌های خاصی را جذب خواهید کرد؟

داستان جمع ما یا اصولاً این تیپ فکری این طور است که این‌ها معمولاً به روی دیگران باز هستند. این دیگران هستند که معمولاً با پذیرش طیف‌های مختلف فکری مشکل دارند. من در این جمع نمی‌بینم که بخواهد جلوی کسی را بگیرد یا بازداری کند از این که کسی بیاید کمک کند و کار کند. این تنوع در این جمع وجود دارد و مطمئناً در سیاست‌ها هم وجود خواهد داشت، در نحوه‌ی پذیرش همکاران هم وجود خواهد داشت، در شبکه‌ای که از همکاران می‌سازیم هم وجود خواهد داشت. به‌هرحال یک پیشنهاد در مورد این تلویزیون که حالا در خود بیانیه هم هست و می‌شود در همان چارچوب هم اشاره‌ی بیش‌تری کرد این است که مدل این کار در واقع یک مدل مشارکتی است. چیزی که به نحوی در کار رادیو زمانه هم وجود داشت و چیزی که از نظر تلویزیونی در "کارن تی‌وی" آقای الگور در آمریکا وجود دارد و اصولاً در کار رسانه‌های مشارکتی به چشم می‌خورد. این‌ها مردم‌پایه هستند و کارشان اصلاً برای همین است که مردم را جلب کنند و در حوزه‌ی رسانه تشویق کنند و به اصطلاح از کسانی که آمادگی دارند دعوت به همکاری کنند. من فکر نمی‌کنم که مرز خاصی وجود داشته باشد، مگر کار حرفه‌ای و رعایت استانداردهایی که لازم است. آن هم حداقل‌هایی است که مردم بتوانند از آن استفاده کنند و یا راه را بر ضدخبر و روش‌های شایعه‌پراکنی و این جور چیزها ببندد. وگرنه غیر از این من فکر نمی‌کنم که خط قرمزی وجود داشته باشد.

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی

تحریریه: بهمن مهرداد

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر