1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

جان آپدایک - چیرگی زبان بر واقعیت

۱۳۸۷ بهمن ۹, چهارشنبه

جان آپدایک، نویسنده‌ی مشهور آمریکایی، روز سه‌شنبه (۲۷ ژانویه – ۸ بهمن) در سن ۷۶ سالگی درگذشت. او که دو بار برنده‌ی جایزه‌ی "پولیتزر" شده بود، بیشتر به علت چاپ مجموعه‌ی چهار جلدی "خرگوش ترسو" (Rabbit) به شهرت رسید.

https://p.dw.com/p/GiBS
جان آپدایک، نویسنده‌ آمریکایی، در یک مراسم سخنرانی
جان آپدایک، نویسنده‌ آمریکایی، در یک مراسم سخنرانیعکس: AP
جان آپدایک در سن ۷۶ سالگی در اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشت. او از درخشان‌ترین و پیشروترین ناظران و روزنگاران جامعه‌ی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بود.

آپدایک برای رمان‌ها، مقاله‌ها و مجموعه‌شعرهای خود، دو بار جایزه‌ی "پولیتزر"‌‌، مهم‌ترین جایزه‌ی ادبی ایالات متحده، و سرانجام نشان ملی انسان‌دوستی آمریکا را دریافت کرد. وی گذشته از دریافت جایزه‌های ادبی فراوان، مدت‌ها نامزد شایسته‌ی دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات بود، اما هرگز به آن دست نیافت. در اواخر عمر، خود او نیز دیگر به این موضوع علاقه‌ای نداشت و می‌گفت هر سال نامی از او برده و این باعث بی‌حوصلگی و خمیازه کشیدن حاضران می‌شود. مارسل رایش رانیتسکی، منتقد ادبی آلمانی، نیز در سال ۱۹۹۲ از این روند انتقاد کرده و به طنز گفته بود که آکادمی سلطنتی سوئد نیز نویسنده‌ای را در سودان خواهد یافت تا او را بر آپدایک ترجیح دهد! هیئت سو‌ئدی داوران جایزه‌‌ی نوبل در مورد او چیزی بیش از غفلت را به جان خریده است. با مرگ آپدایک، مخاطبان ادبیات سرزنده‌ترین و انسان‌دوست‌ترین صدای ادبیات آمریکا را از دست دادند.

آپدایک در سال ۱۹۳۲ در بخش روستایی ایالت پنسیلوانیا به دنیا آمد و هرگز فراموش نکرد که فرزند دوران بحران اقتصادی است. او شامه‌ای قوی در امور اقتصادی داشت و می‌دانست دارایی و ثروت تا چه حد ناپایدار است. خانواده‌ی او هرگز هزینه‌ی کافی برای زندگی در اختیار نداشت. برای او شکوه و افتخار در جای دیگری بود. او به نیویورک رفت و در آن‌جا یکی از بستگان وی اشتراک نشریه‌ی مهم "نیویورکر" را به او هدیه کرد. از آن پس او شیفته‌ی داستانک‌های جمیز تربر شد و در رویای زندگی‌ای دور از فقر بود. او در دوران مدرسه دانش‌آموزی بسیار بااستعداد بود که توانست به هاروارد راه یابد. او را گاهی با یک لیموزین به دفتر مجله‌ی نیویورکر می‌بردند. وی بعدها دو سال، به‌عنوان گزارشگر شهری، برای این نشریه درباره‌ی موضوع‌های روزمره و مصرف‌گرایی فزاینده‌ی جامعه‌ی شهری نوشت.

گوناگونی و ارزش آثار

آپدایک بیش از ۵۰ رمان و مجموعه‌داستان کوتاه مهم و در کنار آن مجموعه‌شعرها و مقاله‌های بسیاری در زمینه‌ی نقد ادبی و شعر و هنر منتشر کرده است. او به دلیل پیشینه‌ی فعالیت روزنامه‌نگاری می‌توانست درباره‌ی هر موضوعی بنویسد و البته تا پایان نیز به این رسالت خودنهاده وفادار ماند.

درونمایه‌ی کتاب‌های او از روابط جنسی، طلاق، حادثه‌جویی، برابری زنان و نقد اجتماعی تا ورزش بیسبال را پوشش می‌دهد. در سال ۱۹۸۹ خاطره‌نویسی‌های ارزشمند او با عنوان "خودآگاهی" به انتشار رسید. او در این کتاب، بی‌پروا اطلاعات بسیاری درباره‌ی خود، از کودکی محقر در ایالات پنسیلوانیا گرفته تا رابطه با والدین و بیماری پوستی و لکنت زبان‌اش در کودکی، به خواننده می‌دهد.

این نویسنده با تیزبینی طنزآمیز و گزنده، از توهمات بزرگ و کوچک زندگی روزمره‌ی طبقه‌ی متوسط آمریکا پرده برمی‌دارد. او بدون کینه‌ی ضدبشری، پشت پرده‌ی پدیده‌های روزمره را می‌دید و میزان خوشبختی الگوی خرده-خانوارهای آمریکایی و وعده‌های توخالی جامعه‌ی مرفه هم‌عصر خود را به پرسش می‌کشید.

او در مجموعه‌ی چهار جلدی رمان‌های "خرگوش ترسو" که کار نگارش جلد نخست آن را در سال ۱۹۶۰ تمام کرد، وقایع‌نگاری نیم قرن اخیر را در آمریکا به انجام رساند.

آپدایک در عین ایمان شخصی‌ای که در شخصیت‌های داستانی او نیز موثر بوده‌اند، نویسنده‌ی بزرگ واقعیت فیزیکی بود. هنگامی که او شروع به نوشتن کرد، الگوی نویسندگی او، ولادیمیر ناباکوف مجبور بود "لولیتا" را در پاریس چاپ کند و قاضیان متعصب آثار هنری میلر و هوبرت سلبی را ممنوع اعلام می‌کردند.

آپدایک راوی زبردست عشق و زندگی جنسی نیز بوده است. او با جادوی زبان زیبای خود می‌توانست پیش‌پاافتاده‌ترین جزئیات بدن آدمی را در قالبی گیرا و جذاب تشریح کند. وی در جمله‌هایی موجز، بینوایی و نیک‌بختی زندگی مشترک را این گونه بیان می‌کند: «خانم وآقای مپلز مدت‌ها بود که به طلاق فکر می‌کردند و در این باره با یکدیگر حرف زده بودند که ظاهراَ هیچ‌وقت موفق به انجام این تصمیم نمی‌شوند.» البته با تمام تأخیر، آنها از یکدیگر جدا می‌شوند و هنگام صدور حکم طلاق، یکدیگر را می‌بوسند.

تأثیرگذاری و پذیرش عام

آثار آپدایک به فرهنگ عامیانه نیز راه یافتند. براساس یکی از کتاب‌های او به نام "جادوگران ایستویک" که رمانی اجتماعی و تربیتی است، در سال ۱۹۸۷ فیلمی نیز ساخته شد که در آن ستارگانی چون جک نیکلسون، میشل فایفر و سوزان سراندون، نقش‌های اصلی را ایفا می‌کردند. ادامه‌ی این رمان در سال ۲۰۰۸ با نام "پنجره‌های ایستویک" منتشر شد.

خواننده با مطالعه‌ی رمان‌های "خرگوشی"، حیرت‌زده می‌شود که در طول روایت، پدیده‌ی جهانی‌شدن تا چه حد در پیشرفت هری انگستروم، شخصیت اصلی این رمان‌ها، نمود می‌یابد.

آپدایک با انتشار رمان پرفروش "زوج‌ها" در سال ۱۹۶۸ که موضوع انقلاب جنسی در غرب را کارمایه‌ی خود می‌کند، اشتباه‌ها و آشفتگی‌های زندگی پنچ زوج را روایت می‌کند که سرمست از کشف قرص ضدبارداری، به تجربه‌های جدیدی می‌رسند.

تاکنون تنها تعداد کمی از داستان‌ها و کتاب‌های جان آپدایک به فارسی ترجمه شده است. برای نمونه می‌توان به ترجمه‌های رمان "فرار کن خرگوش"، نمایشنامه‌ی "حسی از سرپناه" و داستان‌های کوتاه "مردن برای عشق" و "زنان آسيب‌پذير" اشاره کرد.

نیک‌بختی

شاید زمانی نیاز باشد داستان کودکان خوشبختی را نوشت که مادران‌شان روح اعتماد به نفس را در آنان دمیدند و آنها را به نوشتن تشویق کردند. گوته با تشویق همسرش آیا، هانتکه با تشویق مادرش و آپدایک نیز به همین ترتیب، به نوشتن ادامه دادند. آنها فرزندان نیک‌بخت زمان خویش بوده‌اند.